گونتر ویلهلم گراس؛ نویسنده و روشنفکری تاثیرگذار با رویکردی معترضانه
تهران - ایرنا - گونترگراس از جمله برجستهترین نویسندگان و روشنفکران آلمانی معاصر به شمار میآید که با رویکردی معترضانه و هشداردهنده همواره در تمام رویدادهای مهم سیاسی و ادبی آلمان حضور مؤثر داشت. او در 1999 میلادی برنده جایزه نوبل ادبیات شد، آکادمی نوبل سوئد هنگام اعلام نام گراس، داستانهایش را تصویرگر چهره فراموش شده تاریخ خواند.
گونتر ویلهلم گراس در 16 اکتبر 1927 در آلمان و شهر داتزیگ متولد شد. او در زندگی نامه خود با طنزی تلخ نوشته است: آن قدر دیر به دنیا آمدم که درگیری ام با دولت نازی آلمان، اجتناب ناپذیر شد. پدر و مادرش که خواروبار فروش بودند، اعتقاد سختی به مذهب کاتولیک داشتند و در چنین خانواده ای، گراس نیز به لحاظ اعتقادی، مانند والدین خود تربیت شد.
زادگاه وی نخستین شهری بود که به وسیله ارتش نازی فتح شد و گراس بنا به گفته خودش، تحت تاثیر عقاید مذهبی اش به آنها پیوست. او در 1942 میلادی به عضویت ارتش جوانان اس اس درآمد و در 1944 میلادی برای حضور در میدان نبرد به خدمت اعزام شد. این همکاری تا زمانی که نازی ها در ماری باد تسلیم نیروهای آمریکایی شدند، ادامه داشت. گراس می گوید پس از 60 سال، کمی دیر برای این اعتراف پنهان شده، اقدام کردم. این اعتراف، حیرت جامعه خبری آلمان را به دنبال داشت. جالب اینکه او، سالیان بسیار به عنوان مهم ترین منتقد اجتماعی سیاست های آلمان، اعتراض، فعالیت و سخنرانی کرده بود.
بنا بر نظر آکادمی نوبل، کتاب طبل حلبی گراس یکی از ماندگارترین آثار ادبی خلق شده در سده بیستم است. آکادمی نوبل در 1999 میلادی و به هنگام اهدای جایزه ادبی به وی، اعلام کرد: به خاطر عمل عظیم بازبینی تاریخ معاصر از طریق به خاطر آوردن و جاودانه ساختن انکار شده ها و فراموش شده ها، قربانیان، بازنده ها و دروغ هایی که مردم، خود خواسته فراموششان می کنند، چون روزگاری به آن ها باور داشتند.
گراس در 1961 میلادی کتاب موش و گربه و در سال 1963 میلادی سال های سگی را به رشته تحریر درآورد. او در این رمان ها، سه دهه گذشته آلمان را بررسی می کند و به این نتیجه می رسد که کشورش پیشرفت چندانی نکرده است. نویسنده، این 2 رمان به همراه طبل حلبی (1959) را سه گانه گدانسک نام گذاری کرده است.
گراس در 2012 میلادی با سرودن شعری به نام آن چه باید گفته شود به جنایت های ضدبشری رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی فلسطین اعتراض کرد. او هم چنین در این شعر، اعتراض این رژیم به برنامه هسته ای ایران را بی اساس دانست. انعکاس این شعر در رسانه ها، جنجال فراوان و عکس العمل تند نتانیاهو را به دنبال داشت. گراس در واکنش به جنجال ها گفت: آلمان به خاطر تامین بخشی از سلاح های اسرائیلی، به جنایتی از پیش تعیین شده دست زده است. حالا که سنم بالا رفته، با آخرین قطره جوهر خود می نویسم که اسرائیل مسلح به سلاح هسته ای، صلح جهان را به خطر می اندازد. چون می خواهم چیزی بگویم که شاید فردا برای گفتنش دیر باشد.
گونتر گراس در 13 آوریل 2015 و در 87 سالگی در لوبک آلمان درگذشت. مرکل، صدراعظم آلمان درباره وی گفت او در سال های پس از جنگ، همراه مردم آلمان بود و با فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اش در شکل گیری تاریخ آلمان جدید نقش داشت.
گونترگراس در جایگاه نویسنده و رمان نویس
از میان شاعران مهم آلمان پس از جنگ می توان به افرادی چون پل سلان، اریش فرید، برشت و باخمن و... اشاره کرد که گراس در برابر این بزرگان، حرف زیادی برای گفتن ندارد. گراس تا قبل از انتشار کتاب قرن من(در سال 1999)، مجموعه داستان مهمی را هم به رشته نگارش در نیاورده بود. یعنی تا زمان چاپ این کتاب شاید تنها حدود 4-5 داستان کوتاه نوشته بود اما ناگهان در کتاب قرن من 100 داستان کوتاه می نویسد که در این زمینه در نقطه مقابل هانریش بل قرار داشت که از همان ابتدای فعالیتش، نوشتن داستان کوتاه را جدی گرفت و تا آخر عمر خود هم این رویه را ادامه داد. به طوری که گفته می شود که بل در کل دوران نویسندگی اش، حدود 200 داستان کوتاه نوشته است.
اما گراس از همان ابتدای دوران نویسندگی خود و با چاپ کتاب طبل حلبی، نام خود را به عنوان یک رمان نویس قدرتمند به خوبی تثبیت کرد. در آن زمان گراس 32 سال داشت و با انتشار این کتاب در 1959 میلادی در فضای فرهنگی - هنری آلمان غوغایی برپا کرد.
به طور کلی ادبیات پس از جنگ آلمان با نویسندگانی چون: هاینریش بل، گونترگراس، زیگفرید لنس، مارتین والتسر و... اعتبار پیدا کرد و گراس در درجه نخست یک رمان نویس برجسته است و در درجه بعد، داستان های کوتاه او را می توان حائز اهمیت دانست و نمایشنامه های او نیز به لحاظ اعتبار، در مقام بعدی قرار می گیرند.
گونترگراس در جایگاه شاعر، نقاش و مجسمه ساز
گونتر گراس یک هنرمند چندوجهی است. او در زندگی هنری اش افزون بر نوشتن رمان و داستان به مجسمه سازی، نقاشی، طراحی و سرودن شعر نیز پرداخته است. به این مجموعه میتوان در بعد اجتماعی شخصیت گراس، یک روزنامهنگار، منتقد، سیاستمدار، فعال انتخاباتی و.... را نیز افزود اما در ایران نیز به مانند بسیاری از دیگر کشورها - گراس را به واسطه رمان هایش و جایزه نوبل ادبیات در 1999 میلادی می شناسند. بهویژه به خاطر سه گانه مشهورش یعنی «سالهای سگی»، «طبل حلبی» و «موش وگربه».
اما گونتر گراس خود میگوید که فعالیت ادبی خود را با سرودن شعر آغاز کرده و در ادامه به طرف نوشتن رمان کشیده شده است. او میگوید که وقتی تازه دبیرستان را تمام کرده به سرودن شعر پرداخته و از آن پس همواره شعر نوشته است. گراس که نامش به خاطر رمان بر سر زبان ها افتاد هیچ گاه پس از آن نوشتن شعر را رها نکرد و آن را در کنار نوشتن داستان ادامه داد و حاصل آن تاکنون بیش از 10 دفتر شعر بوده است. حتی زمانی که به دلیل بالارفتن سن و شرایط جسمانی نوشتن رمان را به کنار گذاشته و به طور رسمی اعلام کرده بود که دیگر رمانی نخواهد نوشت اما نوشتن شعر را ترک نکرد و بسیاری از نظریات و انتقادات خود نسبت به تحولات اجتماعی و سیاسی آلمان و جهان معاصر را در قالب شعر بیان می کرد. موضوعی که گاه جنجال برانگیز هم می شد. مانند شعرهایی که برای بحران مالی اتحادیه اروپا و موقعیت یونان در آن یا مساله انرژی هسته ای ایران و نقش رژیم صهیونیستی نوشت.
گونترگراس و نگارش به شیوه فرمالیسم ادبی و رئالیسم جادویی
گراس در بیشتر کارهایش از آن تخیلات شگفت انگیزی که برای خوانندگان عادی می تواند خیلی عجیب و غریب جلوه کند، کم و بیش استفاده می کرد. به طور کلی سخت نویسی هم جزو ساختار داستان های گونترگراس است که می شود گفت که بدون آن سخت نویسی ویژه، آثار او معنای خود را از دست می دهند و این سخت نویسی بیش از همه در متنوع بودن دایره واژگانی و مهمتر از آن در ساختار پیچیده دستوری در کتاب هایش نمود پیدا می کند. مثلا در بعضی مواقع آن قدر جملات کتاب های او طولانی می شود که اگر از سطر اول، جمله ای آغاز شده باشد، فعل آن جمله ممکن است در سطر هجدهم قرار گیرد. در کتاب قرن من، 3 داستان 66، 67 و68 در زمره داستان های بسیار پیچیده از لحاظ زبانی هستند. این سه داستان که به گونه ای با هم مرتبط هستند، روایت گر سمینار یک استاد دانشگاه در کلاس است که درباره خیلی از اندیشمندان، فلاسفه و متخصصان علوم اجتماعی مسایل و پرسش هایی را مطرح می کند. مثلا در این سمینار از افرادی چون آدورنو، هابرماس (از بزرگان مکتب فرانکفورت)، رودی دوچکه و کرال (از رهبران جنبش دانشجویی در دهه 60 میلادی)، هایدگر و... صحبت می شود. که حاوی پرسش های پیچیده و فنی از دانشجویان درباره مسایل مرتبط با این متفکران است. مسایل مرتبط با جنبش دانشجویی در دهه 60 و دیدار پل سلان با هایدگر در زمره مسایل دیگری است که در این داستان ها مطرح می شود. البته لازم به توضیح است که بخشی از شیوه نگارش او از هنرهای تجسمی متاثر است. به عنوان مثال شما کمتر ملاحظه می کنید که گراس در آثارش اندیشه یک نفر را بیان کند و خواننده حرفه ای باید از آن تصاویری که نویسنده از شخصیت هایش به دست می دهد به افکار آنها پی ببرد. کما اینکه با دیدن یک مجسمه یا نقاشی شما نمی توانید، دریابید که در قلب او چه می گذرد. در عین حال برخی از داستان های کوتاه او مانند داستان 1959 در کتاب قرن من، خصلت فرمالیستی دارند اما برخلاف برخی از افراط گرایان، آنقدر درفرمالیسم، غرق نمی شود که داستان ها به یک نوع بازی های زبانی فاقد معنا دچار شوند.
طبل حلبی از مشهورترین کتاب های گونتر گراس است. از روی این رمان فیلمی با همین نام ساخته شد که توانست اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان و نخل طلای جشنواره فیلم کن را از آن خود کند.با آنکه نوشته های مختلف او، زمینه های گوناگونی را شامل می شوند اما با این حال می توان سبک اصلی نویسندگی او را رئالیسم جادویی دانست که مانند بسیاری از آثار پیروان این سبک آمیزه ای از واقعیت و خیال و ترکیبی از عقاید عامیانه و خرافی با عقاید روشنفکری است.
*س_برچسبها_س*