یادداشت امانپور | بخش سوم از سهگانه «دیپلماسی آب»: ملاحظات فنی و اقتصادی
محمدتقی امانپور، استراتژیست حوزه آب و منابع طبیعی، در این یادداشت، پس از تبیین ابعاد گوناگون دیپلماسی آب با سه کشور همسایه، ملاحظات فنی و اقتصادی این حوزه را تشریح کرده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ دکتر محمدتقی امانپور، نظریهپرداز حوزه کشاورزی و محیط زیست، در بخشهای اول و دوم از سلسلهیادداشتهای «دیپلماسی آب»، پتانسیل منابع آبی موجود در کشورهای همسایه تاجیکستان، افغانستان و پاکستان را بررسی کرد. وی در بخش سوم از این یادداشت، به «ملاحظات فنی و اقتصادی» این موضوع ورود کرده است.
استفاده از منابع آبی همسایگان، خود ملاحظات فنی و اقتصادی خاصی دارد که باید بهدقت بررسی شود و تا حد امکان ابهامات آن رفع گردد. اگرچه چنین نظرپردازیهای نوآورانه که نیازمند پایلوتسازی هستند در مرحله طرح موضوع نمیتوانند بهصورت همهجانبه، شفاف، قانعکننده، واقعگرایانه و عملیاتی ارائه شوند، اما بهعنوان یک راهکار میتوانند بستری برای مذاکره و تعاملات فراهم آورند.
چهبسا طرف مقابل نیز بتواند بهگونهای در اجرا مشارکت و حمایت کند یا ابزارهای کارآمدی برای همکاری داشته باشد که بسیار فراتر از تصورات فعلی ما بوده و راهکارهای پیشنهادی را عملیاتیتر سازد. در ادامه، برخی از این موارد مرور میشوند:
1-4) منابع آبی دائمی هستند یا مقطعی؟
اگر بنا باشد بخشی از آب مورد نیاز شرق ایران از طریق مهار سیلابها یا مدیریت جامع حوزههای آبخیز کشورهای همسایه تأمین شود، پرسشی پیش میآید: آیا با توجه به مقطعیبودن سیلابها و یا تفاوت شدت نیاز همسایه به آب در فصول مختلف، امکان تأمین مستمر آب و به میزان مورد نیاز وجود دارد یا خیر؟
پاسخ روشن و شفاف این است که منابع آبی هر سه کشور در صورت طراحی و اجرای «مدیریت جامع حوزههای آبخیز» توانایی این را دارند که:
- از تاجیکستان: حداقل 10 تا 20 میلیارد مترمکعب،
- از افغانستان: 30 تا 50 میلیارد مترمکعب،
- از پاکستان: 50 تا 70 میلیارد مترمکعب آب سالانه
به بازار آب ایران عرضه شود چه بهصورت نقدی، چه از طریق تهاتر، و چه از محل مشارکت سرمایهگذاران ایرانی.
بر اساس پیشبینی اولیه، حداقل نصف این مقادیر (و در بدترین حالت، یکسوم آنها) میتواند بهصورت مستمر در تمام ماههای سال تأمین شود؛ و در فصول پرآب، مازاد مصرف داخلی همسایگان نیز قابل انتقال به ایران خواهد بود.
البته، این تأمین مقطعی لزوماً برای مصرف مستقیم منظور نیست. مناسبترین راه مصرف آن، «تغذیه سفرههای آب زیرزمینی در حال فرونشست» است.
تغذیه آبخوانها فقط از طریق آبخوانداری انجام نمیشود. در بیش از 50 کشور جهان، سیلابها پیش از آنکه تبخیر شوند یا در دریاها و آبانبارها تخلیه گردند ابتدا در مخازن رسوبگیر جمعآوری شده و سپس از طریق لولهها به تعدادی چاه (در بالادست یا هر نقطه مناسب دیگر) منتقل میشوند تا سفره آب زیرزمینی را تغذیه کنند.
این روش، نه تنها جبران برداشتهای گذشته را ممکن میسازد، بلکه از فرونشست آینده نیز جلوگیری میکند.
آنقدر پدیده «فرونشست» و «تخلیه سفرههای آب زیرزمینی» استراتژیک و چالشبرانگیز است که باید با هر روش ممکن برای آن چارهجویی شود.
و اینکه «تغذیه از طریق لوله و چاه» هماکنون در برخی نقاط جهان رایج است، گواهی بر امکانپذیری و کارآمدی آن در شرایط ایران نیز میباشد.
2-4) آیا انتقال آب از طریق رودخانه و کانال است یا لوله؟
این مسئله لزوماً نباید بهعنوان یک مانع یا چالش مطرح شود؛ زیرا راهکار انتقال آب میتواند برای هر کشور متفاوت باشد.
در مورد افغانستان، اگر بتوانیم در داخل سرزمین این کشور، از طریق «مدیریت جامع حوزههای آبخیز»، نیازهای آبی داخلی را پوشش دهیم، آنگاه سهم آب ایران از طریق رودخانه هیرمند میتواند افزایش یابد. در این صورت، همین رودخانه که امروزه موضوع منازعه است میتواند بستری برای تأمین آبی «کافی، فراوان و متحولکننده» فراهم آورد و دشت سیستان را به روزگاران سرسبزی و تمدن توسعهیافته کهن بازگرداند.
در پاکستان نیز، در صورتی که سیلابهای داخلی یا سیلابهای مازاد هندوستان قابل استحصال باشند، مناسبترین راهکار، انباشت موقت آنها در استخرهای بزرگ و سپس انتقال به مقصد مصرف خواهد بود. البته، اگر راهکارهای اقتصادی دیگری نیز در این زمینه مطرح شود، قابل بررسی و ارزیابی است.
از آنجا که این منبع آبی ممکن است در طول سال دائمی نباشد، سرمنزل نهایی خطوط انتقال آب میتواند دشتهای مختلف در خراسان رضوی، جنوبی کرمان، سیستان و بلوچستان باشد تا آب منتقلشده از طریق حفر چاههای مناسب، سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه کند.
در این زمینه، یک شرکت دانشبنیان متشکل از نیروهای جوان تحت حمایت وزارت نیرو دانش و تجربیات ارزشمندی را جمعآوری و آزمایش کرده است که میتواند راهگشا باشد.
وقتی قرار باشد آب، ارزش و قیمت واقعی خود را پیدا کند، در آن صورت، بهکارگیری فناوری و حل چالشهای فنی دیگر محدودیتی نخواهد داشت و مسیر مناسب خود را بهخوبی پیدا خواهد کرد.
3-4) آیا تکیه به همسایگان در تأمین آب، ریسک استراتژیک ندارد؟
وابستگی به دیگران در تأمین آب، نان و انرژی از اصولی است که قابل تأمل است. اما نکته مهم این است که ما راهکارهای فراوانی برای چارهجویی چالش آب داریم؛ یکی از این راهکارها، «تعامل با همسایگان» و «فعالسازی دیپلماسی اقتصادی» است.
اصولاً، چنین همکاریهایی خود بهخود منجر به کاهش تنشها، تعمیق دوستیها و ایجاد ارتباطات پایدار میشوند در حالیکه گاهی مجبوریم دهها برابر هزینه کنیم تا همین تنشها را از طریق دیپلماسی سیاسی یا امنیتی حل کنیم؛ هزینههایی که تاکنون بیشتر بینتیجه یا کمنتیجه بودهاند.
بنابراین، نه هزینه و نه ریسکهای احتمالی نباید مانع «اندیشهورزی»، «برنامهریزی» و اجرای چنین راهکارهایی شوند؛ بلکه باید آنها را با علاقه، جدیت و برنامهریزی دقیق تدوین، پیگیری، پایلوتسازی و عملیاتی کرد و از مجموعه دستاوردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی آن بهره برد.
ضمناً فراموش نشود که وقتی «14 راهکار استراتژیک» برای تأمین آب طراحی و پیادهسازی میشود، معنی و مفهوم عملیاتی آن این است که در صورت بروز مشکل موقت در هر یک از راهکارها، سایر راهکارها قادر به جبران کمبود خواهند بود. پس جای نگرانی وجود ندارد.
5) مهندسی مالی اینگونه راهکارها پیچیده است؛ چگونه چارهجویی میشود؟
بههرصورت، ما در شرایط تحریم قرار داریم و مبارزه با تحریم و کاهش آثار زیانبار آن، نیازمند تعامل و تهاتر کالا و خدمات با دیگران است. در این میان، کشورهای همسایه بهویژه کشورهای دوست، برادر و مسلمان میتوانند اولویتدار باشند.
مهندسی مالی در راهکارهای تأمین آب از این طریق میتواند از روشهای بسیار متنوعی ساماندهی شود، از جمله:
1-5) سرمایهگذاری بخش خصوصی
بخش خصوصی ایران در حوزه خدمات فنی و مهندسی شامل مهندسین مشاور مدیریت طرح، مهندسین مشاور طراحی، پیمانکاران و اجرای پروژههای EPC و سایر فعالان همانگونه که در یادداشتهای منتشرشده اشاره مختصری به آن شده، ظرفیتی معادل 150 میلیارد دلار برای انجام کار، ارائه خدمات و اجرای پروژه در سطح جهانی دارد؛ در حالیکه در داخل کشور، این ظرفیت ممکن است تنها به 20 تا 30 میلیارد دلار محدود شود.
خلق بازار در کشورهای همسایه بهویژه با رویکرد مشارکت آنان و دریافت سهم آب از دستاورد پروژههای انجامشده نه تنها یک درآمد پایدار برای این بخش محسوب میشود، بلکه اصل کار، رونق، فعالسازی و مولدسازی ظرفیتهای کاری و خدماتی آنها را بهدنبال خواهد داشت.
در عین حال، ساختارهای موجود ملی و جهانی نیز میتوانند از این بخش بهصورت زیر پشتیبانی کنند.
2-5) وام از صندوق توسعه ملی
چنین پروژههای چندمنظوره، مولد و چارهساز استراتژیکی، از جمله اولویتدارترین موارد برای دریافت وام از «صندوق توسعه ملی» محسوب میشوند بهویژه زمانی که هم وام ارزی دریافت شود و هم پرداختهای ارزی داشته باشد.
با این رویکرد، صندوق توسعه ملی میتواند ضمن دریافت کارمزد و گسترش سطح تعامل خود در پروژههای مختلف، منابع خود را مولد کرده و بهتدریج به انباشت سرمایه نیز دست یابد.
3-5) مشارکت جمعی بخش خصوصی
بخش خصوصی باید تشویق و حمایت شود تا از حضور منفرد در پروژهها و پذیرش تمامی ریسکهای فعالیت، به سوی «مشارکت جمعی» حرکت کند.
برای نمونه، شرکتهای متخصص در امور آب اعم از مشاوران و پیمانکاران میتوانند یک هلدینگ تشکیل دهند و صدها تا هزاران شرکت بزرگ و کوچک مرتبط، سهامدار آن شوند. این فرآیند، امکان انباشت سرمایههای کوچک را فراهم میآورد تا نیاز به سرمایهگذاریهای بزرگ پاسخ داده شود.
در چنین ساختاری، تنازعات و ارتباطات باندی و گروهی منتفی میشود؛ هر شرکتی که وارد کار شود، منافعی برای همگان تولید میکند و هرگاه ریسکی وجود داشته باشد، همه در آن شریک خواهند بود که بهسهم خود، نوعی «بیمه تضامنی» برای پروژهها محسوب میشود.
در این چارچوب، شکلگیری «صندوقهای سرمایهگذاری ریسکپذیر»، «بیمههای تضامنی» و سایر خدمات نوآورانه نیز امکانپذیر خواهد بود.
چنین رویکردهایی نه تنها در اخذ پروژههای فراسرزمینی، بلکه برای «توسعه پایدار ملی» و «حضور فعال بخش خصوصی» در فرآیند توسعه کشور نیز میتواند الگویی مؤثر باشد.
هر لحظه، ابعاد اثرگذاری اینگونه رویکردها بیشتر جلب توجه خواهد کرد.
4-5) استفاده از سرمایهگذاری خارجی
حمایتهای جهانی فراوانی در این زمینه وجود دارد. نهادهایی مانند جاپان (Japan Fund)، کنوانسیون جهانی مبارزه با بیابانزدایی (UNCCD) مستقر در چین، صندوق جهانی اقلیم سبز (GCF)، و منابع عظیم اختصاصیافته به کاهش گازهای گلخانهای، همگی میتوانند در پروژههای مرتبط با آب و اقلیم نقش مؤثری ایفا کنند.
این منابع باید شناسایی شده و توسط هر دو طرف یعنی ذینفعان ایرانی و همسایگان بهصورت فعال پیگیری و از آنها بهرهبرداری شود.
تأمین آب، منجر به سرسبزی اقلیم میشود و این رویکرد، همخوانی کاملی با اهداف سازمان جهانی اقلیم سبز (GCF) دارد که منابع فراوانی برای حمایت از چنین پروژههایی اختصاص داده است.
استفاده کارآمد از منابع آب، نه تنها برای کشورهای منطقه، بلکه برای اقلیم جهانی نیز مفید است و میتواند حمایتها و مشارکتهای گسترده منطقهای و جهانی را جلب نماید.
5-5) فعالسازی بخش خصوصی از طرف مقابل
تأمین آب، تقاضاگران خود را در هر یک از کشورهای همسایه دارد. فعالسازی بخش خصوصی اعم از بخشهای کشاورزی، صنعتی، مدیریتهای شهری و روستایی باعث میشود که همه این نهادها «ناگهان از خواب بیدار شوند» و بهعنوان متقاضیان مصارف آب تأمینشده، مطالبهگر و مدعی ظهور کنند.
میتوانیم آنان را به تشکیل تعاونیهای ملی فراگیر موضوعی یا هرگونه مشارکت جمعی و اختصاصی تشویق کنیم البته با همکاری حکومتهای محلی و در چارچوب قوانین کشورهای همسایه، یا حتی از طریق مشارکتهای مشترک بخش خصوصی ایران و همسایه مربوطه.
اینها همگی فرصتهای بینظیری هستند که وقتی یک گام محکم و بلندمدت برداشته شود، همه مدعی مشارکت خواهند شد.
ایجاد نهضتهای جمعی و مردمی آنقدر میتواند اثرگذار، ارزشمند و جریانساز باشد که بسیاری از نگرانیها و چالشها، بسیار زود جای خود را به فرصتهای جدید همکاری هم در داخل کشور و هم بین کشورها خواهند داد.
6-5) کشت فراسرزمینی البته در داخل کشور
عنوان «کشت فراسرزمینی» معمولاً به تولید در فراتر از مرزهای سرزمین ایران اشاره دارد. اما اکنون، اگر آب فراوان تأمین شود، سرزمین مقدس، غنی و بسیار قابل مولدسازی ایران میتواند به بستری برای سرمایهگذاری دیگران تبدیل شود.
این سرمایهگذاران میتوانند شامل کشورهای همسایهای باشند که اراضی بارور محدودی دارند همچون سه کشور یادشده (تاجیکستان، افغانستان، پاکستان) یا دیگر همسایگان «تشنهلب»، بویژه کشورهای ثروتمند عربی حوزه خلیج فارس.
این کشورها، در صورت اطمینان از تأمین پایدار آب، آماده هرگونه همکاری و سرمایهگذاری هستند بهویژه در مناطقی مانند:
- دشت سیستان،
- دشتهای بسیار بارور کرمان (همچون جیرفت)،
- دشتهای حاصلخیز فارس، بوشهر و هرمزگان،
- و صد البته خوزستان.
در این شرایط، میتوانیم «تولید فراسرزمینی داخل کشور» را نیز تجربه کنیم.
دیپلماسی اقتصادی، اگر کارآمد باشد و تحت مدیریتی آگاه، حکیم، شجاع، مشرف و دارای برنامه قرار گیرد، حقیقتاً توانایی خلق تحولی «معجزهآسا» را در حوزههای تولید، اشتغال، و کسب قدرت منطقهای و جهانی دارد.
7-5) ملاحظات سیاسی در تعامل با دیگر کشورها
اگرچه در تعامل با دیگر کشورها از جمله کشورهای همسایه ملاحظات سیاسی فراوانی وجود دارد و همکاریهای اقتصادی مشترک بهآسانی فراهم نمیشود، اما روند جاری که همه تعاملات را در روابط سیاسی خلاصه میکند و در فرآیند آن هزاران تفاهمنامه منعقد میشود در حالیکه دستاوردهای اجرایی اندکی دارد میتواند متحول شود.
رویکرد مناسب، حمایت از بخش خصوصی ایرانی برای تعامل مستقیم با همسایگان و تعریف زمینههای همکاری است تا این تعاملات، بهتدریج از طریق دیپلماسی اقتصادی و سپس دیپلماسی سیاسی، تقویت شده و به همکاریهای استاندارد و مبتنی بر قواعد بینالمللی منجر گردد.
برای تحول در این زمینه، حتی اجرای یک پروژه مهم مانند پروژههای تأمین آب که پیشتر ذکر شد میتواند کافی باشد تا وضعیت موجود دگرگون شده و زمینه همکاریهای گسترده و مؤثر فراهم آید.
تذکر یک نکته ضروری
اعداد و ارقام ذکرشده در خصوص میزان آب قابل استحصال برای انتقال به ایران از هر یک از کشورها، صرفاً بر اساس ظرفیتهای منابع آبی و امکان مولدسازی آنها برای مصرف و انتقال ارائه شدهاند.
قطعاً در عمل، این اعداد بر اساس کلیه ملاحظات سیاسی، اقتصادی و نوع مشارکت بخشهای دولتی و خصوصی تعیین و عملیاتی خواهند شد، و هر میزانی که بتواند بهصورت اقتصادی، مستمر و مطمئن تأمین شود، میتواند زمینهساز یک همکاری پایدار بین دو کشور باشد.