26 دی روزی که شاه فرار را بر قرار ترجیح داد / رژیم پهلوی فاقد پایگاه مردمی و مشروعیت موردنیاز برای بقا
رژیم پهلوی فاقد پایگاه مردمی و مشروعیت موردنیاز برای بقا بود و پهلویها رسیدنشان به قدرت را مدیون خارجیها بودند؛ اینکه آنها در شرایط اضطراری و در بحرانهای شدید، خود را ناگزیر از فرار میدانستند، مؤید همین مسئله است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ 26 دی 1357 سالروز فرار خائنانه شاه و نقطه عطفی در گسترش نهضت اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی بشمار میرود، محمدرضا پهلوی اگر چه در آخرین مصاحبه خود، خاک ایران را به قصد استراحت و تجدید قوا ترک کرد، اما ملت ایران هرگز اجازه برآورده شدن رویای بازگشت وی به ایران را نداد.
پس از خروج شاه از ایران، موج شادی مردم را فرا گرفت و ملت با آمدن به خیابان ها و اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی این پیروزی بزرگ را جشن گرفت و رژیم سلطنتی کمتر از یک ماه پس از فرار شاه سقوط کرد و طومار عمر رژیم سرتاسر ظلم و جور 2500 ساله ی شاهنشاهی روز 22 بهمن 1357، درهم پیچیده شد.
امام فرار شاه را اولین مرحله پیروزی خواندند و این واقعه را در حرکت تکاملی ملت مهم دانستند. امام از فرار شاه با عنوان طلیعه پیروزی یادکردند و فرمودند:«رفتن شاه، پیروزی نیست بلکه طلیعه پیروزی است. و البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض می کنم. و باید توجه داشته باشند که همان طوری که طلیعه پیروزی است، طلیعه خلع سلطه اجانب است.» (صحیفه امام، ج 5، ص 484
شاید آمادگی و اشتیاق شاه برای فرار در مواقع بحرانی، چندان غریب نباشد. وی در کارنامه پیش از فرار آخر خود، تجربه دیگری نیز داشت که این تجربه برای او موفقیت آمیز بود و با بازگشت او به قدرت، با حمایت آمریکایی ها همراه شد. این تجربه، مربوط به جریان کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332ش. بود که شاه برای در امان ماندن از عواقب شکست کودتا، با وحشت از ایران فرار کرد.
بر اساس همین تجربه موفقیت آمیز بود که شاه گمان می کرد شاید خروج او از کشور، بار دیگر زمینه را برای بازگشت و تحکیم دوباره قدرت او با کمک دوباره آمریکا و غرب فراهم نماید؛ اما شرایط بهمن 57، غیر از شرایط مرداد 32 بود و این بار ملت ایران با بیداری اسلامی خود، خواب بازگشت پهلوی ها و غربی ها به ایران را بدون تعبیر گذاشت.
رژیم پهلوی فاقد پایگاه مردمی و مشروعیت موردنیاز برای بقا بود
رژیم پهلوی فاقد پایگاه مردمی و مشروعیت موردنیاز برای بقا بود و پهلویها رسیدنشان به قدرت را مدیون خارجیها بودند؛ اینکه آنها در شرایط اضطراری و در بحرانهای شدید، خود را ناگزیر از فرار میدانستند، مؤید همین مسئله است.
شاید بتوان بحران مشروعیت را عمیقترین چالشی دانست که پهلویها طی 53 سال حکومتشان با آن روبهرو بودند، این چالش بسیار مهم، با توسعه ناهمگونی که هم در دوره پدر و هم در دوره پسر دنبال شد و با چاشنی دیکتاتوری و استبدادی همراه بود، تکمیل شد.
رضاشاه و پسرش، فاصله عمیقی از جامعه ایران و بیاعتنایی شدیدی به باورها و خواستههای مردم داشتند؛ با وجود این، به دلیل رویکرد مستبدانه، قادر نبودند عمق این فاجعه را درک کنند. طبیعی است که این بیگانگی نسبت به ملت، باعث بیاعتمادی متقابل میان آنها و مردم میشد و ارتکاب جنایات پرشمار و بازیکردن در زمین قدرتهایی که از نظر مردم ایران، منفورو استعمارگر بودند، بر نفرت عمومی و بیاعتمادی مردم نسبت به شاه، بهشدت دامن میزد.
خیانتهای رژیم پهلوی علیه ایران غیرقابل جبران هستند
خیانتهای رژیم پهلوی علیه ایران غیرقابل جبران هستند؛ تاراج آثار باستانی وعتیقهجات ملی کشور، تقلیدگرایی نسبت به مظاهر تمدن غرب (لباس متحدالشکل و...)، تجزیه مناطق وسیعی از کشور مانند بحرین، کوه آرارات، دشت ناامید، سرکوب قومیتها، غارت زمینهای مردم بیدفاع، اجرای طرحهای خسارتبار و تحمیلی در کشور، تخریب هویت ملی و اجرای نقشههای اسرائیل بر مالکیت بر بخشی از کشور، بخشی از خیانتهای رژیم پهلوی در حق کشور بودهاند.
تنها در یک نمونه که روزنامه فاینشنال تایمز در گزارشی میزان داراییهای خارج شده توسط دیکتاتورهای فراری از کشورهای مختلف را بررسی کرده است آمده که محمدرضا شاه پهلوی 35 میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده که 20 میلیارد دلار آن از سوی دولت آمریکا مسدود شده است هر چند به نظر میرسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است.
اردشیر زاهدی، وزیر خارجه ایران و آخرین سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا در دوره محمدرضا شاه پهلوی نیز نوشته است: «دادستان تهران در زمان شریف امامی، فهرست دقیقی از افرادی که پولهایی را که به شکل ارز خارج کرده بودند، استخراج کرد. در میان این فهرست، شخص اعلیحضرت تا آن زمان 31 میلیارد دلار از کشور خارج کرده بود.»
رویدادها و حوادثی که در گذر زمان رخ می دهد و پس از چندی به مسئله ای به نام «تاریخ» تبدیل می شود، اگر همراه با روشنگری وبازکاوی هوشمندانه نباشد، گردی به نام «تحریف» بر تارک تاریخ می نشاند که نه تاریخ که «شبح تاریخ» نام دارد و در واقع «دستکاری در تاریخ» و «قلب حقیقت به نفع واقعیت» خواهد بود.
اگر چه فساد و تباهی رژیم پهلوی بر کسی پوشیده نیست اما سالهاست مخالفین مردم و نظام سعی در تحریف تاریخ و فراموشی حافظه تاریخی ملت به نفع خود را دارند.
در همین راستا مقام معظم رهبری در 17 دی 1393 فرمودند: «آنها می خواهند حقایق انقلاب تحریف بشود، به دست فراموشی سپرده بشود؛ پول خرج میکنند، کار دارند میکنند. کسی که آشنا باشد، آگاه باشد با دنیای کتاب و مطبوعات و مقاله می بیند که دشمنان چهکار دارند می کنند؛ امروز اینها سعی می کنند چهرهی خاندان خبیث و منحوس پهلوی را - رژیم فاسد و وابسته و خبیث و ظالم که کشور ما را سالهای متمادی به عقب انداختند و ملت ایران را آنجور دچار مشکلات عظیم کردند - بَزک کنند»
گویا حافظه تاریخی ملت ایران از سوی این عده اندک بسیار ضعیف پنداشته میشود، آنها گمان میکنند که مردم مسلمان ایران یا مطالعه نکردهاند و یا آنان که سنشان به دوره پهلوی میرسد آن دوران را از یاد بردهاند!
انتهای پیام /