جمعه 9 آذر 1403

50هزار نفر در کشور می‌گویند ما رسانه داریم

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
50هزار نفر در کشور می‌گویند ما رسانه داریم

معاون سابق مطبوعاتی ارشاد گفت: یکی از بحران‌های ما کمیت رسانه است. 41 خبرگزاری به جای دوتا و 400 روزنامه سراسری به جای 10تا داریم و13هزار رسانه و 50هزار نفر در کشور می‌گویند ما رسانه داریم.

معاون سابق مطبوعاتی ارشاد گفت: یکی از بحران‌های ما کمیت رسانه است. 41 خبرگزاری به جای دوتا و 400 روزنامه سراسری به جای 10تا داریم و13هزار رسانه و 50هزار نفر در کشور می‌گویند ما رسانه داریم.

به گزارش خبرنگار مهر، اولین نشست از سلسله نشست‌های رسانه‌ای «راه گفت‌وگو» با عنوان «واکاوی عملکرد رسانه‌های داخلی در تنش‌های اجتماعی اخیر» به میزبانی مؤسسه اطلاعات با حضور محمد قوچانی مدیرمسئول نشریه آگاهی نو و عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه همشهری، با اجرای محمد خدادی مدیر سابق معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و با حضور سید عباس صالحی، مدیر اطلاعات امروز یکشنبه 24 مهر در محل مؤسسه برگزار شد.

در ادامه نشست، گنجی با انتقاد از قوچانی گفت: چرا آقای قوچانی که عضو یک جناح است از من می‌خواهد که اینترنت را وصل کنم یا در مسائلی را به نهادهای مرجع برسانم؟ خود ایشان هم از جناح دیگری است و من می‌خوانم این چیزها را او بخواهم. مشکل ما این است که اصلاح‌طلبان با استفاده از سهمیه‌های مختلف، استاد دانشگاه شده‌اند و بعد از من پاسخ می‌خواهند. مشکل ما این مرزبندی‌هاست و خود اصلاح‌طلبان باید به اندازه 50 درصد سهم خودشان پاسخ‌گو باشند.

او افزود: گاهی نظام در مسئله‌ای واقعاً بی‌گناه است اما برایش مسئله درست می‌کنند. مثل ماجرای متروپل که به نظام ارتباطی نداشت و قوه قضائیه در جا 4 شهردار را بازداشت کرد و مسئولین برای رسیدگی به سرعت رفتند. کجای دنیا این طور است؟ اما شما چه شعاری دیدید؟ «تفنگت را زمین بگذار»! ما این واقعیت را هم باید ببینیم. اپوزیسیون ما از حاکمیت حقوق می‌گیرد. بنابراین صحنه پیچیده است.

گنجی: گاهی نظام در مسئله‌ای واقعاً بی‌گناه است اما برایش مسئله درست می‌کنند. مثل ماجرای متروپل که به نظام ارتباطی نداشت و قوه قضائیه در جا 4 شهردار را بازداشت کرد و مسئولین برای رسیدگی به سرعت رفتند. کجای دنیا این طور است؟ اما شما چه شعاری دیدید؟ «تفنگت را زمین بگذار»!

او ادامه داد: تنها راه ما گفت‌وگوست و گفت‌وگو چیست؟ ما باید اصولی داشته باشیم که بر سر آن‌ها توافق کنیم و همدیگر را به رسمیت بشناسیم. اصول چیست؟ اصول چیزی است که اگر بر سر آن اختلاف داشته باشیم دیگر اصول نیست. مثل اصول دین که شیعه و سنی با وجود همه اختلافات قبولش دارند. اگر اصولی داشتیم که سرشان توافق کنیم و مدافع آن باشیم و هر کسی خلاف آن را گفت، همه از آن‌ها دفاع کنیم بقیه چیزها بهانه است.

خدادی به یکی دیگر از بحران‌های رسانه اشاره کرد و گفت: یکی از بحران‌های ما کمیت رسانه است. 41 خبرگزاری داریم به جای دو تا؛ 400 روزنامه سراسری داریم به جای 10 روزنامه سراسری؛ 13 هزار رسانه داریم که یعنی 50 هزار نفر در کشور می‌گویند ما رسانه داریم. اما بعد وارد می‌شوید و می‌بینید آخرین تخصص رسانه‌های ما پوششی است. ما برای مشکل مهارت‌های داخلی رسانه‌ها باید چه کنیم؟ چرا 70 درصد محتوای رسانه‌های ما شبیه هم است؟ چرا بیش از آن که ماهر رسانه‌ای تربیت کنیم فارغ التحصیل رسانه تربیت کرده‌ایم؟

گنجی در پاسخ توضیح داد: ما در بحث سواد رسانه مشکل داریم. همه هم این را می‌گوئیم اما اقدام مؤثری نمی‌کنیم. ما انقدر در این مسئله مشکل داریم که با حجت می‌گویم یک منافق در آلمان مطلب تولید می‌کند و یک حزب‌الهی این جا آن را ریتوئیت می‌کند. این پیچیدگی را بسیاری متوجه نمی‌شوند. ما هیچ مرکزی به عنوان کلینیک شایعات و مرکزی برای پاسخگویی نداریم. در مقابل توانایی این را هم نداریم که کارهای انجام شده را گوش مردم برسانیم. امروز لازم است که فلسفه رسانه را از ابتدا بررسی و بازنگری کنیم. با این اقتصاد رسانه هم مجبوریم باج بدهیم و این مسئله اقتدار رسانه را از بین می‌برد.

قوچانی در پایان گفت: ما هر کاری بکنیم بچه انقلاب هستیم. ما وقتی چشم به مطبوعات باز کردیم دو مؤسسه مطبوعاتی در کشور بود یکی اطلاعات و یکی کیهان؛ این دو مؤسسه خوراک فکری نوجوان آن دوره را تأمین می‌کردند. قیصر امین‌پور سروش کودکان را منتشر می‌کرد و رضا رهگذر، سوره کودکان را. الان نگاهی کنیم ببینیم وضع چطوری است. خود من کار رسانه‌ای را در وضعیت تکثر دوم خرداد آغاز کردم اما باید بگویم در هیچ کشوری این وضع بی‌دروپیکر رسانه‌ای که در کشور ما وجود دارد نیست. ما ورزش عقب‌مانده و شکست‌خورده‌ای داریم اما چند رسانه ورزشی داریم؟ بعد فرانسه را ببینید که با آن وضع ورزش، فقط چند رسانه انگشت‌شمار دارد. تعداد روزنامه‌های ملی آمریکا فکر نمی‌کنم از 10 تا بیشتر باشد. ما نظام رسانه‌ای نداریم. و نسل جوان را هم رها کرده‌ایم. الان جوان ما مطلب می‌نویسد و استدلال می‌کند که چرا نباید کتاب خواند و این که الان وقت عمل است! این محصول صداوسیمایی است که کتاب آخرین اولویتش است و یک برنامه کتاب‌باز را هم که برنامه خوبی است دارد که در آن فراستی را می‌آورد تا حرف بزند نه یک نویسنده را! یعنی در این مسئله هم سلبریتی‌زده است. نسل دهه 60 نسلی بود که جوانان ما با فضیلت بار می‌آمدند. در این مسئله هم اصلاح‌طلب و اصولگرا نداریم و دل ما از اصلاح‌طلبان هم خون است.

قوچانی: خود من کار رسانه‌ای را در وضعیت تکثر دوم خرداد آغاز کردم اما باید بگویم در هیچ کشوری این وضع بی‌دروپیکر رسانه‌ای که در کشور ما وجود دارد نیست. ما ورزش عقب‌مانده و شکست‌خورده‌ای داریم اما چند رسانه ورزشی داریم؟ بعد فرانسه را ببینید که با آن وضع ورزش، فقط چند رسانه انگشت‌شمار دارد

او افزود: این مشکلات تنها محصول تغییر پلتفرم نیست و این که مردم دیگر فقط فضای مجازی را می‌بینند. اگر فقط به این خاطر بود چرا هنوز اکونومیست با تیراژ بالا چاپ می‌شود؟ چرا نیوزویک هنوز پرفروش است؟ کجای دنیا شبکه‌های اجتماعی انقدر بار حزب را به عهده می‌گیرند؟ جایی مثل آمدنیوز حتی آموزش انقلاب هم می‌داد! ما همه این‌ها را تعطیل کرده‌ایم. اساس مجوز دادن به نشریات در نظام این طور است که یک مسئول یا نماینده مجلس، مجوز نشریه را می‌گیرد و آن را با گرفتن پول واگذار می‌کند! بخشی دیگر از ماجرا سوبسید است که حتی خود نشریات ارشاد هم دلشان از این ماجرا خون است. ما هم می‌گیریم اما یکی از بحران‌ها همین است. فردی بود که دو نشریه منتشر می‌کرد و خودش می‌گفت هر دو را در یک تحریریه گذاشته‌ام یکی راست است و یکی چپ!

خدادی اضافه کرد: یکی از نمایندگان مجلس قدیم مراجعه کرده بود در دوران مسئولیتم و برای دریافت کاغذ، کمک می‌خواست. پرسیدم اسم نشریه‌تان چیست؟ گفت نمی‌دانم! پسرم می‌داند!

قوچانی ادامه داد: چرا ما این همه روزنامه نگار تربیت می‌کنیم اما نمی‌توانیم آنها را استفاده کنیم. شاید در بخشی از آن در مورد حوزه خصوصی‌شان خیلی اختلاف نظر داشته باشیم اما مگر قرار است همه خیلی متدین و حزب‌الهی باشند؟ این‌ها هم بچه‌های همین کشورند که به اسلام و ایران و نظام علاقه داشتند و دارند. اما ما به نیروهای خودمان بی‌توجه‌ایم. ما فکر می‌کنیم که 5 درصد نیروی حزب‌الهی شیعه‌تنوری داریم که باید این‌ها را دریابیم درحالی که بخش اکثریت جامعه یک بخش خاکستری طبقه متوسط معقول هستند که ممکن است خیلی جانماز آب نکشند اما به دین هم اعتقاد دارند. این هنر ما بود که ما مراسم تشییع حاج قاسم را تبدیل به این اغتشاشات کنیم! همه ما در این اشتباه شریک هستیم. آن‌هایی هم که به قول برخی بدحجاب و شل‌حجاب هستند آمده بودند اما ما کاری کرده‌ایم که این‌ها دیگر نه کتاب می‌خوانند نه مجله می‌خوانند نه برنامه فاخر تلویزیون را می‌بینند! در کشور یک شبکه موسیقی در تلویزیون نداریم که موسیقی ملی ما را پخش کند! این مطالبه‌ای که در این حوادث وجود داشت، مطالبه سیاسی نبود بلکه مطالبه اجتماعی بود. احساس می‌کردند به خانمی توهین شده است. این قابل مدیریت بود. اما ضدانقلاب و شبکه‌ها روی داستان سوار شدند و آن‌ها را به جایی رساندند که الان اگر خودشان از حجاب حرف بزنند، به او می‌گویند ضدجنبش! ما می‌توانیم این نسل جدیدی که آمده را برایش یک زندگی عزتمندانه و شرافتندانه فراهم کنیم. به نظر من نظام نه آن قدر سفید است که صداوسیما نشان می‌دهد و نه آن قدر سیاه است که رسانه‌های مقابل می‌گویند. اما حتی اگر ما بخواهیم از دستاوردهای نظام دفاع کنیم و بگوییم امام خمینی باعث شد زن‌ها از خانه بیرون بیایند و تحصیل کنند و رأی بدهند، حتی همین مقدار را هم از ما نمی‌پذیرند و بعد قدم اصلاحی این جاست که بگوییم انقدر سنگ جلوی پایشان نیندازید.