پنج‌شنبه 8 آذر 1403

آموزش‌و‌پرورش چرا و چطور به "بی‌ثباترین مجموعه دولت" تبدیل شده است؟!

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
آموزش‌و‌پرورش چرا و چطور به "بی‌ثباترین مجموعه دولت" تبدیل شده است؟!

کسری بودجه، عدم توانمندی لازم معلمان و نداشتن برنامه مناسب برای توانمندسازی آنها، چالش‌های تمام‌نشدنی رتبه‌بندی، مسیر دشوار تغییر و تحول در وزارتخانه‌ای که درگیر روزمرگی است، از جمله مسائلی که این وزاتخانه را تبدیل به "بی‌ثباترین مجموعه دولت" کرده

- اخبار اجتماعی -

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، این روزها، وزارت آموزش و پرورش یک‌بار دیگر در کشاکش انتخاب وزیر قرار گرفته و در شرایطی که رفت و آمد وزرای مختلف، این وزارتخانه را به "بی‌ثباترین مجموعه دولت" به لحاظ مدیریتی تبدیل کرده است در این مطلب به مهمترین چالش‌ها و مشکلاتی اشاره شده که وزرای مختلف در اداره بزرگترین مجموعه کشور یعنی آموزش و پرورش با آن مواجه بودند.

از نظر مردم و فعالان حوزه آموزش و پرورش، مهم‌ترین بحث در انتخاب وزیر آموزش و پرورش، میزان شناخت وزیر از شرایط و مشکلات موجود و از بدنه این وزارتخانه بودن، ارائه برنامه‌ای واضح، زمان‌بندی شده و قابل ارزیابی برای بهبود وضعیت موجود است.

مردمی‌ترین وزارتخانه با کمترین پاسخگویی!

حدود 15 میلیون دانش‌آموز و خانواده‌های آنها به نوعی درگیر مسائل آموزش و پرورش هستند اما در تمام سال‌های اخیر، عمده تمرکز وزرای آموزش و پرورش درگیر مسائل و چالش‌های بودجه‌ای و در نهایت رتبه‌بندی معلمان بوده‌اند و کمتر فرصتی برای پرداختن به مسائلی از جنس تغییر در محتوای آموزشی، توجه به نیازهای دانش‌آموزان، تغییر در فضای اداره مدارس، عدالت آموزشی و توجه به مدارس دولتی عادی فراهم شد و با وجود اینکه حدود یک چهارم جمعیت کشور به صورت مستقیم، روزانه و مستمر با آموزش و پرورش سروکار دارند و مردمی‌ترین وزارتخانه کشور محسوب می‌شود اما کمترین میزان شفافیت و پاسخگویی در آن به افکار عمومی وجود دارد.

کسری بودجه آموزش و پرورش، عدم توانمندی لازم معلمان و نداشتن برنامه‌ریزی مناسب برای توانمندسازی آنها، رتبه‌بندی و چالش‌های تمام‌نشدنی آن و در نهایت مسیر دشوار تغییر و تحول در وزارتخانه‌ای که درگیر روزمرگی است، سرفصل مهمترین مسائلی است که 4 وزیر سالیان اخیر وزارت آموزش و پرورش به آن اعتراف دارند.

علی اصغر فانی نخستین وزیر آموزش و پرورش در دولت حسن روحانی، محسن حاجی میرزایی آخرین وزیر آموزش و پرورش در دولت روحانی، علیرضا علی احمدی وزیر این وزارتخانه در دولت محمود احمدی‌نژاد و یوسف نوری وزیر سابق آموزش و پرورش در دولت رئیسی، همگی معتقدند که آموزش و پرورش با دو دسته از مشکلات فوری و زیربنایی مواجه است.

مشکلات بودجه‌ای و اختصاص 98 درصد از اعتبارات وزارت آموزش و پرورش برای پرداخت حقوق، درد مشترکی است که هنگام هم‌صحبت شدن با هر وزیر آموزش و پرورش قطعاً بحث آن مطرح خواهد شد و آنها این چالش را مانع اصلی بر سر راه اجرای برنامه‌های مختلف و تحقق اهداف می‌دانند.

"کلاس‌های شلوغ مدارس دولتی" و فریاد بی‌عدالتی در آموزش دانش‌آموزان بی‌بضاعت!

بدهی که آموزش و پرورش برای رتبه‌بندی روی دست دولت گذاشت

با این حال علیرضا علی احمدی که هم سابقه وزارت در آموزش و پرورش و هم سابقه معاونت در سازمان برنامه وبودجه را در کارنامه کاری خود دارد، معتقد است که در سال 1401، وزارت آموزش و پرورش بعد از بخش‌های سلامت، دفاعی و بازنشستگی بیشترین بودجه را به خود اختصاص داده است.

او می‌گوید: «در وزارت آموزش و پرورش به چند مدل بودجه اختصاص می‌یابد از جمله بودجه عمرانی و تعهد خیران که در سال 1401 دولت بیش از 100 درصد رقمی که خیران برای ساخت مدرسه تعهد کرده بودند به وزارت آموزش و پرورش پرداخت کرده است همچنین بودجه جاری این وزارتخانه تا 120 درصد تخصیص یافته است، در قانون بودجه نیز 38 هزار میلیارد تومان بابت رتبه‌بندی معلمان تعیین شده بود اما آقای نوری برای رتبه‌بندی 42 هزار میلیارد تومان هزینه کرد.

35 هزار میلیارد تومان کسری مجدد بابت معوقات رتبه‌بندی سال 1400، تفاوت پاداش بازنشستگی معلمانی که در نیمه دوم سال 1400 بازنشسته شدند و بودجه امسال رتبه‌بندی در مقایسه با احکامی که توسط آموزش و پرورش صادر شده، نیاز است تمام این‌ها در شرایطی است که همچنان یک سوم معلمان به رتبه‌های خود اعتراض دارند و در آخر سال مالی مشخص خواهد شد که آموزش و پرورش بابت رتبه‌بندی چقدر بدهی بر روی دست دولت گذاشته است.»

رتبه‌بندی نیازمند ساماندهی فوری

محسن حاجی میرزایی؛ وزیر اسبق آموزش و پرورش نیز معتقد است که «یکی از مهمترین مشکلات فوری در آموزش و پرورش، سامان دادن به مسئله رتبه‌بندی معلمان است و اکنون جمعیت بسیاری از معلمان معترض هستند.

او می‌گوید: کارکرد اصلی رتبه‌بندی معلمان، ارتقای توانمندی نیروی انسانی بود اما از این هدف مهم فاصله گرفته و با ترمیم حقوق معلمان ترکیب شده البته ترمیم حقوق معلمان یک ضرورت است چون آنها در مقایسه با سایر کارمندان دولت، حقوق کمتری دریافت می‌کنند آن هم به این دلیل که سایر کارمندان اضافه‌کار و خدمات رفاهی دارند که معلمان از آنها محروم هستند. با این حال باید توجه داشت که هدف رتبه‌بندی ترمیم حقوق نیست بلکه معلمانی که خدمات آموزشی با کیفیت‌تری ارائه می‌کنند باید بیشتر حمایت شوند و یکی از موارد افزایش حقوق آنهاست.»

کوچک‌انگاری آموزش و پرورش آن هم تنها به این دلیل که با جامعه کودکان و نوجوانان مواجه است و کاهش منزلت اجتماعی معلمان، دومین موضوعی است که برخی معلمان و حتی وزرای آموزش و پرورش سال‌هاست نسبت به آن گلایه دارند.

علی احمدی این پرسش را مطرح می‌کند که «چه کسی شأن آموزش و پرورش را پایین آورده است؟ آیا به جز وزرای آموزش و پرورش، مجلس و دولت هستند؟ فردی که چهره ناشناخته است و به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی می‌شود ناچار است برای کسب رأی اعتماد، حق انتخاب مدیران را به دست مجلس بسپارد در چنین شرایطی پس از وزرات مدیران مناطق و رؤسا در اختیار او نیستند.

مدرسه دیگر برای دانش‌آموزان جذابیت ندارد

اینکه معلمان همانند گذشته محبوب نیستند، منحصر به این قشر نیست و اکنون گروه‌های مرجع در جامعه تغییر کرده‌اند در ایامی روحانیون، معلمان، ورزشکاران و شخصیت‌های سیاسی در کشور گروه‌های مرجع بودند اما اکنون سلبریتی‌ها و برخی افراد که با ارزش‌های ما فاصله دارند جای گروه‌های مرجع را گرفته‌اند همچنین هم‌اکنون فضای مجازی، رقیب مدرسه است و مدرسه جاذبه لازم را برای دانش‌آموزان ندارد، در دوران کرونا به دلیل آموزش مجازی و استفاده از شبکه شاد، شاهد افزایش حضور دانش‌آموزان در فضای مجازی بودیم و همین مسئله باعث شد که مدرسه جذابیت لازم را نداشته باشد.»

بزرگترین فرصت‌سوزی جمهوری اسلامی در آموزش و پرورش

حاجی میرزایی نیز معتقد است که «در طول سال‌های پس از انقلاب، بزرگترین فرصت‌سوزی جمهوری اسلامی ایران، غفلت از نظام تعلیم و تربیت و ظرفیت بی‌نظیر آن برای ساختن آینده کشور بود و اگر زمانی هم آموزش و پرورش مورد توجه بوده صرفاً واکنش نسبت به مطالبات معلمان است و برای تحقق اهداف و آرمان‌های جمهوری اسلامی هیچ کس منتظر آموزش و پرورش نبوده است.»

کیفیت نیروی انسانی آموزش و پرورش و معلمان توانمند یکی از مهمترین مسائل برای تحول در نظام آموزش و پرورش است اما به اذعان مسئولان این وزارتخانه، حتی در تأمین معلمان توانمند برای مدارس دولتی عادی مشکلات بسیاری وجود دارد.

علی‌اصغر فانی؛ وزیر اسبق آموزش و پرورش می‌گوید که 50 درصد نیروی انسانی فعلی این وزارتخانه، دوره‌های تربیت معلم را طی نکرده‌اند و با این نیروی انسانی نمی‌توان تحول را اجرا کرد همچنین به دلیل مشکلات معیشتی و منزلتی معلمان انگیزه و توانمندی لازم را ندارند البته انگیزه معلمان زن بیشتر است.

پایین‌ترین کیفیت نیروی انسانی در آموزش و پرورش

سایر وزرای آموزش و پرورش نیز نگاهی همسو با فانی دارند به عنوان مثال علی احمدی با صراحت لهجه بیشتری اعلام می‌کند که نیروی انسانی که به آموزش و پرورش وارد می‌شود در مقایسه با سایر دستگاه‌های دولتی، پایین‌ترین کیفیت را دارد.

اجحاف آموزش و پرورش در حق مردم

حاجی میرزایی نیز با اشاره به یک ضعف بزرگ در وزارت آموزش و پرورش که اجحاف در حق عامه مردم است، می‌گوید: «در این وزارتخانه شاخصی که تحقق اهداف را رصد کند، وجود ندارد و و تنها آزمون‌های بین المللی تیمز و پرلز، میزان تحقق اهداف کیفی آموزش و پرورش را رصد می‌کند که نتایج آن نیز رضایت‌بخش نیست همچنین ارزیابی آموزش و پرورش از تحقق اهداف تحصیلی منحصر است به امتحانات مدارس اما ستاد آگاهی ندارد که آیا اهداف آموزشی تحقق پیدا می‌کند یا خیر در حالیکه باید به نمایندگی از مردم تحقق اهداف آموزش را تضمین کنند.

پرسش دیگر این است که آموزش و پرورش برای حمایت از اهداف خود چه ابزارهایی در اختیار دارد؟ یکی از مهمترین ابزارها پول است اما وقتی پول مستقل از کیفیت کار از خزانه به صورت مستقیم به حساب معلم واریز می‌شود آن هم صرفاً بر پایه اهداف استخدامی یعنی منابع مالی را از پشتیبانی اهداف آموزش و پرورش دور کردیم.»

تمایل به فرار از مدرسه

جدایی دانش‌آموزان از مدارس و عدم تمایل آنها برای حضور در مدرسه که پس از ایام کرونا و تجربه آموزش مجازی شدت بیشتری یافت یکی از چالش‌های اساسی این وزارتخانه است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد اما می‌تواند به عنوان یک تهدید جدی برای آینده ایران باشد.

دلزدگی از مدرسه و تمایل به عدم حضور، دلایل مختلفی دارد؛ صرف‌نظر از مسائل اقتصادی یا محتوای آموزشی که دانش‌آموز احساس می‌کند در زندگی واقعی برای او کاربردی ندارد، نحوه رفتار کادر مدارس و معلمان با دانش‌آموزان، تحقیر کودک و نوجوان و بی‌توجهی به حقوق عامه مردم به ویژه در مدارس دولتی عادی از سایر مسائل تأثیرگذار در این زمینه است.

همچنین در سال 1398 نزدیک به 30 درصد جمعیت 24-18 سال کشور فاقد مدرک تحصیلی دوره متوسطه دوم بودند که تمام این‌ها نشانگری برای عدم تمایل به حضور در مدرسه است.

خانواده‌ها دیگر مدرسه را انتخاب نمی‌کنند!

علی احمدی به مشکل مهم جدایی دانش‌آموزان از مدارس که بعد از کرونا شدت گرفت اشاره و عنوان می‌کند: «اکنون خانواده ها به جای انتخاب مدرسه، شبکه‌های خارج از کشور را برای تعلیم و تربیت فرزندان انتخاب می‌کنند یا خانوادگی با همدیگر مدرسه شکل می‌دهند یا به جای مدرسه با مسجد کار می‌کنند البته در این‌باره آمار رسمی وجود ندارد اما از ایام کرونا، زمینه‌های آن فراهم شد و در جریان بدحالی دانش‌آموزان نیز این هدف دنبال می‌شد که خانواده‌ها را از فرستادن فرزندان به مدارس منصرف کنند و در نهایت آنها به شبکه‌های الکترونیک و بین‌المللی برای آموزش فررزندان روی بیاورند.

کیفیت غیرقابل قبول مدارس دولتی نیز باعث می‌شود تا خانواده‌ها از مدارس فاصله بگیرند از سوی دیگر سایر کشورها نیز در حال سرمایه‌گذاری برای جذب نیروی انسانی ایران هستند و حتی بردن دانش‌آموز از مدارس را آغاز کرده‌اند.

او معتقد است که محتوای آموزشی در مدارس باید با نیازسنجی همراه باشد اما نظام آموزشی ایران به احصای نیاز دانش‌آموزان بی‌توجه است همچنین محیط مدارس باید شاداب و همراه با فضای سبز باشد تا دانش‌آموزان بتوانند در این محیط، کودکی خود را بروز داده و انرژی خود را تخلیه کنند.»

افکار قدیمی برای مواجه با نسل جدید

علی‌اصغر فانی نیز معتقد است که امروز با نسل دانش‌آموزان دهه 80 و 90 در مدارس مواجه هستیم اما معلمان امور تربیتی مدارس اکثراً نیروهای مسن و قدیمی هستند که برنامه‌ها و افکار دهه 60 را می‌خواهند برای دانش‌آموزان نسل امروز اجرا کنند.

یوسف نوری نیز مهمترین چالش آموزش و پرورش را بهبود کیفیت می‌داند و معتقد است، روش‌های یادگیری در مدارس و ارزشیابی از عملکرد دانش‌آموزان با نقاط ضعفی مواجه است همچنین برای آماده کردن معلمان با هدف ایفای وظایف، ضعف‌های بسیاری وجود دارد.

او متذکر می‌شود: حدود 13 هزار مدرسه، سرویس بهداشتی و آبخوری نداشتند که با کمک خیران، وضعیت 7 هزار مدرسه اصلاح شد.