آیا ادلب نقطه آخر اتحاد ترکیه و روسیه خواهد بود؟
تهران - ایرنا - پیشروی ارتش سوریه در منطقه شمالی این کشور و تلاش برای آزادی باقیمانده شهرها و روستاها در این منطقه به خصوص آزاد سازی شهر راهبردی ادلب به طور جد این پرسش را مطرح می سازد که، آیا آزاد سازی ادلب نقطه آغازی برای پایان برخی اتحادهای شکل گرفته در این منطقه از جمله اتحاد ترکیه و روسیه خواهد بود؟
زمانی که درگیری سوریه در اواخر سال 2011 از جنوب این کشور آغاز شد و پس از حدود 5 سال به بخش شمالی رسید، کمتر کسی باور می کرد که در نهایت پای روسیه نیز به این معرکه باز شود. اما از همان ابتدا نیز مشخص بود که روس ها از ورود به این معرکه به دنبال احیای حوزه نفوذ خود در منطقه هستند و بازیگران سوریه نیز به خوبی نقش خود را برای رساندن تزارها به خواسته اشان ایفا کردند.
در این میان هر چند ترکیه در ابتدای امر برخوردی نه چندان مناسب با هواپیمای روسی آن هم در آسمان سوریه کرد و در نوامبر سال 2015 جنگنده سوخو 24 روس ها را سرنگون کرد و موجب بروز تنش میان دو طرف شد، اما کمتر از یکسال از تنش های میان دو طرف کاسته شد تا جایی که حتی به توسعه روابط مسکو و آنکارا نیز انجامید.
در پی ساقط شدن جنگنده سوخو 24 روابط ترکیه و روسیه دچار تنشهای زیادی شد و در پی آن مسکو تحریمهای سنگین یک جانبهای را علیه ترکیه اعمال کرد. این موضوع سبب شد تا واردات روس ها از ترکیه به ویژه در زمینه محصولات کشاورزی و خوراکی متوقف شود. همچنین صدور گاز روسیه به ترکیه با مشکل مواجه شد و تورهای گردشگری نیز لغو شد و این موجب وارد آمدن آسیب جدی به اقتصاد ترکیه شد.
در کمتر از یک سال یعنی در ماه ژوئن 2016 سرانجام ترکیه به طور رسمی از روسیه بابت سرنگونی سوخو 24 آن کشور عذر خواهی کرد و از همان زمان به بعد روابط دو کشور وارد یک مسیر جدید شد. مسیری که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در صورت تداوم می تواند معادلات جبهه غرب و شرق را در آینده دچار تغییرات بنیادین سازد.
پیش از آنکه ترک ها و روس ها در موضوع سقوط سوخو 24 وارد تنش شوند، مذاکرات فشرده ای را برای تضمین این موضوع که وضعیت آرایش نظامیان مورد حمایت هر یک از طرفین در شمال سوریه به خصوص در ادلب به گونه ای شکل نگیرد که موجب بروز یک شکاف در اتحادشان شود، آغاز کردند، هر چند تحلیل گران بسیاری بودند که باور داشتند که ادلب و سرنوشت این شهر مهم و راهبردی سوریه در شمال این کشور می تواند موجب جدایی دو کشور شود.
این ادعا که ترکیه به کمک روسیه در سال 2016 با ورود نظامیانش به عمق خاک سوریه در شمال این کشور و تلاش برای تصرف شهر ادلب در شمال غربی سوریه به دنبال برقراری صلح بودند، شاید کمی اغراق آمیز باشد، اما این واقعیت که همکاری دو طرف موجب بروز بسیاری از چالش ها در ادلب گردید و همین موضوع که با حمایت دورادور آمریکا نیز گاه همراه می شد، موجب طولانی شدن روند برقراری صلح در شمال سوریه و به ویژه شهر ادلب شد هم یک واقعیت بود که نباید هرگز از یاد برود. چرا که از یک سو ترکیه و شبه نظامیان مورد حمایت آن مانند تحریر الشام و از سوی دیگر تلاش ارتش سوریه برای بازپس گیری نقاط مورد تصرف این کشور در شمال شرایط را روز به روز سخت تر نشان می داد.
در طول سالهای گذشته ادلب یکی از نقاط کلیدی در جنگ هفت ساله سوریه بوده است. دولت سوریه که مورد حمایت برخی کشورها از جمله روسیه بوده، به دنبال آزاد سازی ادلب می باشد و از سوی دیگر ترک ها با نیم نگاهی به سمت روس ها در طرف مقابل سوریه قرار گرفتند. این موضوع موجب بروز برخی تنش ها میان بازیگران حاضر به خصوص سوریه، آمریکا و ترکیه شد.
اما برخی از تحلیل گران مانند کریم هاوس که در زمینه روابط روسیه و ترکیه در مسکو مطالعاتی را انجام داده معتقد بودند که هنوز این امید وجود دارد که مسکو بتواند با آنکارا به یک توافق نهایی دست یابد که اجازه دهد ادلب به کنترل ارتش سوریه درآید.
برای همین ترکها از هم اکنون محل جدیدی را به نام لیبی یافته اند که اولا سازو برگ نظامی خود را بتوانند به آنجا منتقل کنند و در کنار آن شبه نظامیان تحت حمایت خود را نیز در آنجا اسکان دهند تا بتوانند با کمک آنها خلیفه حفتر را تحت کنترل گرفته و در ثانی از این طریق ضمن گسترش نفوذ خود در دریای مدیترانه و به خصوص شرق آن، تعدادی از کشورهای اروپایی مانند ایتالیا، فرانسه، آلمان را وادار به مصالحه در سایر حوزه های مورد اختلاف وادار سازد.
مسکو نیز با توجه به روابط دیرینه ترکیه با آمریکا مایل است که اختلافات موجود میان این دو تعمیق یافته تا از این طریق بتواند شریک تازه پیدا شده خود را حتی در لیبی همراهی کند. مسکو به خصوص پس از فروش سامانه های دفاع هوایی اس 400 به ترکیه به دقت روابط تحولات مربوط به این کشور را برای رسیدن به اهداف خود دنبال می کند، اما به نظر می رسد هنوز در شمال سوریه تعهداتی را دارد که باید بدون در نظر گرفتن برخی ملاحظات باترکیه آنها را اجرایی سازد. بنابراین نباید انتظار داشت که دستکم در موضوع ادلب دو طرف یک راه واحد را در پیش گرفته و همان را اجرایی سازند. چرا که ترکیه از همان ابتدا همانطور که مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه این کشور گفت، به دنبال یک مداخله در ادلب بوده تا از این طریق بتواند فعالیت گروه های رادیکال کرد ساکن در این مناطق را که می توانند در آینده مشکلاتی را برای ترکیه به وجود آورند، خنثی سازد.
اما این نکته که روسیه برخلاف ترکیه سعی در ایجاد یک اتحاد چند وجهی در شمال سوریه داشته، همانطور که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور نیز اعلام کرد که، باید میان افراط گرایان مانند تحریرالشام که اکنون بسیاری از مناطق ادلب را در دست دارند و شورشیان میانه رو (که به طور عمده شامل کردهای ساکن منطقه می شوند) تفاوت قائل شد، به نظر می رسد که مواضع آنکارا و مسکو دستکم در این مورد اختلاف زیادی با هم دارد و نباید به این زودی ها منتظر نتایج یک دستی از سیاست های هر دو طرف در موضوع ادلب بود. اما نشانه های زیادی نیز در دست است که ارتش سوریه به زودی خواهد توانست ادلب را تحت کنترل خود درآورده و ترکیه ناچار خواهد بود همانطور که پیشتر گفته شد، زمین بازی خود را عوض کرده و شمال سوریه را ترک کند. که در این این صورت همانطور که تیمور آخمتوف، یک پژوهشگر شورای روابط بینالمللی روسیه پیش از این در آنکارا اعلام کرد: روسیه و ترکیه به دنبال یافتن یک توافق با شرایط مناسب برای هر دو طرف هستند.
او حتی در آن زمان گفت که، روسیه تلاش میکند ترکیه را تشویق کند که با کمک اپوزیسیون سوری عملیات ادلب را که از سوی ارتش سوریه در حال پیگیری است رها سازد تا دمشق بتواند بر این منطقه تسلط کامل یابد. به عبارت دیگر در نهایت این حکومت مرکزی سوریه است که کنترل مناطق شمالی از جمله شهر راهبردی ادلب را به دست خواهد گرفت. حتی اگر این مطلب بر خلاف سازی باشد که ترک ها پیش از این با روس ها آن را شروع به نواختن کردند.
بنابراین هر چند به نظر می رسد بازی چند جانبه روس ها در شمال سوریه در نهایت منجر به ترک نیروهای نظامی ترکیه و شبه نظامیان وابسته به آنها شود، اما این دلیل محکمی نخواهد بود تا روابط مسکو و آنکارا تحت الشعاع آن قرار گرفته و کم فروغ شود، چرا که از یک سو مشکلات عدیده پیش آمده برای آمریکا ممکن است بیش از آنکه تصور شود خروج یانکی ها را از منطقه فراهم سازد، و این موضوع سبب محکم تر شدن روابط بازیگران دیگر از جمله آنکارا و مسکو خواهد شد و از سوی دیگر میل به توسعه حوزه نفوذ در میان مقامات کرملین که این بار ممکن است دامنه آن تا شمال آفریقا و آن سوی مدیترانه را در بر بگیرد نیز عامل مهمی برای انتقال نقاط بحرانی و جابجا شدن آن خواهد بود و در این میان ترکیه نیز به عنوان یک بازیگر پرانرژی دستکم تا زمانی که رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری این کشور بر مسند قدرت تکیه داده، سعی می کند با همراه شدن همزمان با دو ابر قدرت شرق و غرب اهداف توسعه ای خود را دنبال کند.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*