یک‌شنبه 3 فروردین 1404

آیا بحران انرژی در 1404 فروکش می‌کند؟

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
آیا بحران انرژی در 1404 فروکش می‌کند؟

دنیای اقتصاد: حسین عباسی استاد اقتصاد دانشگاه مریلند در یادداشتی با عنوان «چشم‌انداز ناترازی» به زبان بی‌زبانی به این سؤال پاسخ منفی داده‌اند.

به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد: حسین عباسی استاد اقتصاد دانشگاه مریلند در یادداشتی با عنوان «چشم‌انداز ناترازی» به زبان بی‌زبانی به این سؤال پاسخ منفی داده‌اند.

به باور نویسنده مشکل واقعی انرژی در ایران آن مسائلی نیست که غالباً در محافل سیاسی و رسانه‌ای مطرح می‌شوند. به روایت آمار و ارقام معتبر جهانی، ایران پرمصرف‌ترین کشور دنیا نیست. در گوشه و کنار جهان کشورهای بزرگ و کوچک زیادی را می‌توان سراغ گرفت که بیشتر از ایران انرژی مصرف می‌کنند. از این گذشته، ایران حتی از لحاظ سرانه مصرف انرژی هم در جمع پرمصرف‌ترین کشورهای جهان نیست. پس مشکل دقیقاً کجاست؟

نویسنده معتقد است که مشکل ما نسبت مصرف انرژی به تولید سرانه است. در ایران به ازای تولید یک دلار ارزش افزوده انرژی بسیار زیادی مصرف می‌شود. یعنی اقتصاد ایران در مجموع انرژی را به شکل بد و ناکارایی مصرف می‌کند، تا جایی که طبق آمارها می‌توان گفت ایران سرآمد اسراف و هدردهی انرژی در بین کشورهای جهان است. به بیان دیگر بخش بسیار زیادی از انرژی‌ای که در ایران مصرف می‌شود بدون آن که به ثروت و رفاه بیفزاید، فقط به هدر می‌رود.

نکته نگران‌کننده‌تر این است که در طول دو دهه گذشته کارایی مصرف انرژی در ایران سیر نزولی داشته است. یعنی بر خلاف مسیری که غالب کشورهای جهان در سال‌های اخیر پیموده‌اند، در ایران نسبت مصرف انرژی به تولید دائماً در حال افزایش است. به زبان ساده ما به سراشیب اسراف و ناکارایی افتاده‌ایم.

برای تحلیل رفتارهایی که ما را به چنین سرانجامی رسانده‌اند باید به ویژگی‌های استثنایی عرضه و تقاضای انرژی در ایران نگاه کرد. این ویژگی‌ها موجب شده‌اند که در ایران انگیزه‌ای برای کارآمدسازی مصرف انرژی شکل نگیرد. قاعدتاً مهم‌ترین موضوع قیمت است. در ایران ساختار تولید و الگوی مصرف بر پایه این فرض شکل گرفته‌اند که قیمت انرژی هر چند سال یک بار شدیداًزیاد می‌شود، ولی بعد از آن تا مدت‌ها ثابت می‌ماند. این تثبیت قیمت در کنار استمرار تورم عملاً به این معناست که قیمت حقیقی انرژی با گذشت زمان در حال کاهش است. در چنین شرایطیچگونه می‌توان انتظار داشت که مصرف‌کنندگان خرد و کلان انرژی به فکر به روز کردن تجهیزات و بهینه‌سازی مصرف انرژی بیفتند؟ وقتی نشانه‌ای از تغییر سیاست قیمتگذاری انرژی به چشم نمی‌خورد، منطقاً نمی‌توان به کاهش مصرف انرژی امیدوار بود.

از سوی دیگر افزایش عرضه انرژی به زمان و سرمایه زیادی نیاز دارد. حتی حفظ میزان عرضه کنونی هم محتاج افزایش سرمایه‌گذاری برای جبران استهلاک تجهیزات است. اما در این جا هم سیاست قیمتی رایج دولت‌های ایران انگیزه‌ها را تضعیف و چشم‌انداز بهبود را کمرنگ می‌کند. چرا باید فعالان اقتصادی سرمایه‌شان را برای تولید چیزی به خطر بیندازند که ارزان است و به مرور زمان از این هم ارزان‌تر خواهد شد؟

به طور خلاصه می‌توان گفت که با این سیاست قیمت گذاری انرژی در ایران، نه اصلاح الگوی مصرف مقرون به صرفه است و نه افزایش تولید. ناترازی انرژی در ایران واقعیتی است که مشکلمی‌توان در کوتاه‌مدت راه علاجی برای آن تصور کرد. تمام بخش‌های اقتصاد ایران با فرض ارزانی انرژی شکل گرفته‌اند و از این بابت بسیار آسیب‌پذیرند. در بلندمدت نیز فقط به شرطی می‌توان به کاهش تقاضا و افزایش عرضه امیدوار بود که تغییر قیمت انگیزه‌های مصرف‌کننده و تولیدکننده را تغییر دهد. امیدی اگر باشد به بازار و قیمت‌های بازاری است.

متن کامل این یادداشت را می‌توانید در صفحات 250 و 251 ویژه‌نامه نوروزی گروه رسانه‌ای دنیای اقتصاد مطالعه کنید.