آیا تاریخ مصرف رائفیپور تمام شده است؟
اقتصادنیوز: علی اکبر رائفیپور که سالها با تریبونهای محافظه کاران به عنوان «استاد» سخنرانی و رشد کرد، با حملات بیسابقه از سوی این جریان مواجه شده و گویی تاریخ انقضای او تمام شده، آیا اصولگرایان به دنبال معرفی چهرهای جدید به جای او هستند؟
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه آفتاب یزد نوشت: «خداوند از کسانی که ایمان آوردند دفاع میکند، خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد! عقلانیت انقلابی یعنی پرهیز از تفرقه در جبهه انقلاب، یعنی پاسخ قاطع و به موقع!» این یکی از آخرین توئیتهای علی اکبر رائفیپور است، سخنران پرسروصدایی که همیشه جریان اصولگرا و محافظه کار را پشت خودش داشته است. اما حالا ورق برگشته است و اصولگرایان رائفیپور را با انتقادات شدید از دم تیغ گذرانده اند تا «استاد»، همان لقبی که اصولگرایان برای او دست و پا کردند خطابه خیانت را توئیت کند. در روزگار شبکههای اجتماعی معروف شدن خیلی کار سختی نیست اگر پشتوانه داشته باشی یا به جریانی وصل شوی آسانتر هم میشود. رائفیپور علاوه بر اینها به خوبی میداند که چه مباحثی در فضای عامیانه جذاب است و قشرهای خاصی از مردم را میتواند جذب خود کند. اگر اظهارات رائفیپور را در گوگل سرچ کنیم ویدیوهایی را در 10 سال گذشته نشان میدهد که در همه آنها «استاد» به تشریح شیطان پرستی مشغول است و طبیعتا چنین بحثی میتواند خیلیها را پای منبر بکشاند. فقط شیطان پرستی و جن نیست که رائفیپور در سخنرانیهای خود درباره آن میدان داری میکند، از تحولات خاورمیانه گرفته تا اتفاقات در آمریکای شمالی را این سخنران محافل اصولگرایی تجزیه وتحلیل میکند، پایه بسیاری از تحلیلهای او بر مبنای جن و شیطان است. این رویه بیش از 10سال است که ادامه داشته و او حمایت شده و در سراسر کشور هم سخنرانیهایی داشته است. در بسیاری از این سخنرانیها او مخالفان جریان محافظه کار را با شدیدترین انتقادات خطاب قرار داده است. اما حالا روزنامه فرهیختگان به عنوان خط مقدم اصولگرایان علیه او به میدان آمده و در گزارشی مفصل به دنبال القای این است که رائفیپور توهم میزند.
جنگ قدرت
در آخرین سطور متن این روزنامه به نظر میرسد پرده برداری از یک جنگ قدرت میان محافل اصولگرایی باشد، چرا که موسسه مصاف که رائفیپور همه کاره آن است به شدت مورد نقد قرار میگیرد. روزنامه فرهیختگان مینویسد: «اگر مخاطب آقای رائفیپور را نشناسد، گمان میکند او از یک کشور آفریقایی محروم با چندهزار مسلمان سخن میگوید. بهنظر میرسد او اعتقاد دارد جز موسسه مصاف، عملا هیچ مجموعه دیگر دانشگاهی، حوزوی یا علمی در ایران نیست که عملکرد مناسبی داشته باشد. در دیدگاه او موسسه مصاف در تمام زمینههایی که ورود داشته، رکورددار است. چرا خود او که مدعی است سالها درباره مهدویت، اسلام، تشیع و چندین علوم میانرشتهای دیگر مطالعه کرده و در تفسیر قرآن هم حرفی برای گفتن دارد، کتابی درباره تشیع به آنها معرفی نکرده است؟ بسیاری از کتب منتشرشده بهزبان فارسی، به زبانهای دیگر هم ترجمه شدهاند و او میتوانست آنها را معرفی کند. مگر نه اینکه تقریبا همه کسانی که در اروپا یا آفریقا به تشیع گرویدهاند، از همین کتب استفاده کردهاند؟ همین کتابها باعث شده سالانه چندصدنفر به تشیع گرایش پیدا کنند. بهنظر میرسد، مسئله آقای رائفیپور این چیزها نیست. مسئله او در گام اول ترسیم مصاف به موسسهای در قامت یک دولت با راهکارهایی برای همهچیز است؛ موسسهای که به اعتقاد او تافتهای جدا بافته است.» در بخش دیگر این یادداشت آمده: «سخنرانیهای رائفیپور را در اکثر موارد طرفداران او میبینند و میشنوند. منتقدان با توجه به سخنرانی او در گستره بیحدی از علوم، گفتههای او را یافتهها و بافتههای فاقداعتبار میدانند و برای دیدن و شنیدن آن وقت نمیگذارند. برای برخی نیز اظهارات عجیب او، تفریحی در فضای مجازی شده است تا با آن لایک و عضو جمع کنند. به رائفیپور باید از دریچه دیگری نگریست. بارها و بارها از خودش تعریفهای غیرمعمول میکند، بهگونهای که مخاطب باور میکند او واقعا استاد و یک فرد دستنیافتنی است. رائفیپور خیلی راحت به منتقدانش توهین میکند. این توهینهای پرخاشگرایانه در سخنرانیهایی است که هیچ مخاطبی حضور ندارد تا بتوان بخشی از آن را به تهییج سخنران پیوند زد.» همچنین این روزنامه مینویسد:«شاید بخشی از خویشتنداریها برای نقد رائفیپور، ترس از لشکری است که او در فضای مجازی بهراه انداخته است؛ این لشکر «نشانهشناس» است و نیازی به دستور کار ندارند، آنها یا پای توئیتهای رائفیپور درحال تعریف و حظبردن هستند یا در اینستاگرام، مشغول نبرد با منتقدان مرادشان». تاکید بر اینکه رائفیپور لشگری مرید ساخته تا نتوان از او انتقاد کرد نکته حائز اهمیتی است چرا که چنین رویهای تنها مختص به رائفیپور نیست و اکثر چهرههای نزدیک به اصولگرا از این روش استفاده میکنند. پرونده سازیهایی که کاربران این چینی که هر کدامشان به بخشی از جریان محافظه کار وصل هستند امری عادی در شبکههای اجتماعی شده است، لشگرهایی که کوچکترین صدای مخالفی را با شدیدترین وجه در دنیای حقیقی و مجازی پاسخ میدهند. این گزارش روزنامه فرهیختگان از سوی سایر رسانههای اصولگرا همچون خبرگزاری تسنیم هم بازنشر شد. در شبکههای اجتماعی موضوع همچنان داغ است. علاوه بر صفحه شخصی، یک صفحه به نام هواداران «استاد» رائفیپور نیز وجود دارد که بیشاز 8200 دنبالکننده دارد.
در روزهای اخیر هشتگهایی با عنوان «رائفیپور سرباز وطن است» و «رائفیپور تنها نیست» از سوی حامیانش استفاده شده است. یکی از طرفدارانش توئیت زده:«ابن سینا، ابوریحان بیرونی و دیگر دانشمندان در قرنهای گذشته در علمهای ریاضی، منجم، پزشکی و... صاحب نظر و دانشمند بودند و هیچکس ناراحت نمیشود ولی اگر در مورد یک شخص در زمان معاصر صحبت کنیم که در چندین علم صاحب نظر میباشد عدهای به او میتازند و او را تخریب میکنند.»
سابقه رائفیپور
اما اینکه رائفیپور را تنها در میان هوادارانی در شبکههای مجازی بدانیم ساده اندیشی است. یک جستجوی ساده در همان وبسایت تسنیم که حالا علیه رائفیپور مطلب بازنشر میکند نشان میدهد که این خبرگزاری بازنشر دهنده همان سخنان غیرعلمی رائفیپور بوده است. به عنوان نمونه این مطلبی است که این سایت به نقل از رائفیپور منتشر کرده است:«یکی از برنامههای یهودیان این بوده که تعدادی دختر را به نکاح افراد غیر یهودی در بیاورند و از این ازدواج فرزند یهودی داشته باشند تا بسیاری از نقشههای شوم خود را در دنیا اجرا کرده و این موضوع برای آنان یک روش برای ایجاد فساد است. مسئله طلاق، بانکداری و شغلهایی مانند روزنامهنگاری و رسانهای و حتی پزشکی برای یهودیها بسیار اهمیت دارد و در این محور برنامه دارند.» حتی در 14 مرداد 97 خبرگزاری تسنیم از رائفیپور دعوت میکند و برای او نشست ترتیب میدهد. از دیگر تیترهایی که این خبرگزاری از رائفیپور منتشر کرده است: «رائفیپور در ساوه: برخی به دنبال ایجاد تنش و دوقطبی کردن در جامعه هستند.»، «رائفیپور در رشت: نظارت مردم با شفافسازی رای نمایندگان در مجلس افزایش مییابد»، «رائفیپور: ایام نهم ربیع مراقب جریان وحدتشکن باشیم.»، «رائفیپور: برخی برای رسیدن به پول مردم را به خرید بیشتر تشویق میکنند.»، «اردبیل | تحلیل رائفیپور از علت افزایش قیمت کالاها»، «رائفیپور در اصفهان: نفوذیها به دنبال دلسرد کردن مردم از انقلابند؛ روحیه انقلابی بنبستشکن است.» در بسیاری از این اخبار که به نقل از رائفیپور منتشر شده هدف زدن مخالفان سیاسی اصولگرایان بوده که با عناوینی مانند وحدت شکن، نفوذی، وابسته به غرب و... از زبان رائفیپور در این رسانه منتشر شده است. یکی دیگر از مطالبی از رائفیپور منتشر شده مصاحبه ویدیویی از او است با این تیتر «اصلاحطلب واقعی کیست؟ + فیلم» بنابراین همانهایی که امروز رائفیپور را مورد نقد جدی قرار میدهند همانهایی هستند که به او تریبون رسمی دادند تا از افزایش قیمت کالا گرفته تا «اصلاحطلب واقعی» را تحلیل کند.
لشگرکشی با ابزارهای فردی
برای بررسی بیشتر این رویه با یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفتگو کردیم. علی صوفی به «آفتاب یزد» گفت:«استفاده ابزاری از افراد در یک جریان خاص برای اولین بار نیست که رخ داده است اصولا این جریان بیش از آنکه به نظرات دیگران بها دهد یا آن را به طور منطقی و علمی نقد کند به دنبال استفاده از برخی افراداست که بلندگوی آنها شوند.» او افزود:«اگر قرار است به توسعه سیاسی دسترسی پیدا کنیم و از این چالشهایی که به وجود میآید جامعه بهرهمند شود و از نظر فکری غنا یابد باید شرایطی فراهم شود تا افراد و گروههای مختلف بتوانند با بحث و تبادل نظر به بهبود شرایط کمک کنند نه اینکه یک طرف با لشگرکشی سو استفاده از قدرت خود به برخی فضا دهد تا علیه دیگری میدانداری کند، در چنین فضایی جریان قدرت اگر کوچکترین نظری مخالف نظر خودش را از آن شخص بشنود پایان مصرف آن ابراز یا فرد را کلید میزند.» صوفی افزود:«متاسفانه یک جریان خاص نه تنها از افراد بلکه از رسانه، اعتقادات، مناصب سیاسی و بسیاری ابزارهای دیگر در راستای منافع خود بهره میبرد و گزینههایی که میتوانست در راستای احقاق حقوق مردم باشد را محدود میکند.» این فعال سیاسی در ادامه گفت:«موضوع دیگر اینکه اگر این جریان غالب مردمی باشد بحث دیگری است که مثلا مردم به آن گرایش داشته باشند طبیعتا خود به خود چهرههای این جریان نیز مردم را نمایندگی میکنند اما مشاهده میشود این جریان در عرصههای مختلف عمومی از اقبال افکار عمومی برخودار نیست و تنها با توسل به برخی افراد مانند آقای رائفیپور با دادن تریبونهای مختلف از صداوسیما گرفته تا رسانههای دیگر و شبکههای اجتماعی از آن به عنوان چماغی علیه مخالفان استفاده میکنند.» صوفی در پایان گفت:«اگر فضا باز شود و همه جریانات که از مردم حمایت میکنند نیز بتوانند نظرات خود را مطرح کنند و شرایطی فراهم شود تا اهل تحقیق و کسانی که روشن بین هستند بتوانند به اظهار نظر بپردازند میتوان به توسعه کشور خوشبین بود، در غیر این صورت این رویه فعلی که برخی بیگانه با فکر و اندیشه رشد داده میشوند و از آنها استفاده مقطعی میشود و به محض اولین نظر مغایر با جریان پشت پرده کنار گذاشته میشوند را با چهرههای جدید هم خواهیم دید.»
خدایا بسه دیگه...
حالا یک مهره دیگر هم به نظر میرسد سوخت، اصولگرایان در این کار «استاد» هستند که در راستای منافع از کسی حمایت کنند و بعد هم به یک باره علیه او شوند! علی اکبر رائفیپور که لیسانس حسابداری دارد در سالهای اخیر حسابگرانه توانست خودش را با وصل شدن به جریانی خاص و استفاده از قدرت نفوذ آنها بالا بکشد اما احتمالا حساب چنین شرایطی را نمیکرد. شاید در نظر جریان محافظهکار رائفیپور بیش از آنچه ظرفیتش را داشته توانسته برای خودش طرفدار دست و پا کند، آنهم در روزگاری که میدانیم محبوبیت خط قرمز محافظه کاران است خواه رائفیپور باشد خواه با قیاسی معالفارق عادل فردوسی پور! روزهای سخت برای رائفیپور شروع شده است او اگرچه طرفدارانی در میان عوام برای خود دست و پا کرده است اما اگر تریبونهای رسمی عدم از رسانهها و مجالس مختلف سخنرانی در دانشگاهها و... از او گرفته شود رائفی نمیتواند همچون سالهای گذشته میدان داری کند، او که سالها از جن گفته بود شاید حالا هم تصور کند اینکه رسانههای اصولگرا یکباره پشت او را خالی کردند کار دشمن جنی باشد. اما نباید فراموش کرد حتی اگر رائفیپور تمام شود اصولگرایان به چهرههایی مانند رائفیپور نیاز دارند بنابراین احتمالا در شرایط فعلی نیز گزینههای جدیدی را مطرح خواهند کرد تا با حرفهایی عجیب و غریب بخش دیگری از مردم را به خودشان جذب کنند، با این حساب باید منتظر سناریوهای جدید بود اما به قول خود رائفیپور باید بگوییم «خدایا بسه دیگه، خسته شدیم.»
این مطلب برایم مفید است بلی 2 نفر این پست را پسندیده اند