آیا قانون حجاب باعث حجابگریزی مردم شده است؟
گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس؛ ابوالفضل اقبالی: صرف نظر از اعتقاد و پذیرش 86 درصدی حجاب به عنوان واجب شرعی، یافتههای پژوهش مرکز تحقیقات صداوسیما در سال 1402 حاکی از موافقت حدود 84 درصد از مردم با لزوم رعایت حجاب توسط بانوان در جامعه است که بیش از 45 درصد آنها بر الزام قانونی و حدود 39 درصد هم بر التزام فرهنگی تاکید دارند. همچنین بیش از 65 درصد پاسخگویان با این گزارهها که حجاب باعث تحکیم خانواده، حفظ عفت و پاکدامنی زنان و تضمین امنیت و آرامش آنان میگردد موافق هستند. در پژوهش دیگری که توسط یکی از نهادهای امنیتی کشور در همین سال اجرا شده و جامعه آماری آن بانوان ضعیفالحجاب یا مکشوفه بودهاند، بیش از 64 درصد اذعان کردهاند که پوشش مورد پذیرش آنها در جامعه، مانتو و روسری است. در نظر داشته باشید که این پژوهشها برای امسال است. یعنی پس از واقعه مهسا امینی در کشور!
از مهمترین یافته های پیمایشهای انجام شده، تفاوت معنادار بین «واقعیت» و «احساس واقعیت» در ارزیابی از مختصات وضع حجاب است. در حالی که غالب مردم (بیش از 80 درصد) به حجاب اعتقاد داشته و به آن به عنوان یک الزام اجتماعی باور دارند، اما اکثر مردم آنچه از باور جامعه درک و احساس میکنند به کلی متفاوت با این واقعیت است. در این باره 68 درصد مردم اینگونه احساس میکنند که اکثر مردم با حجاب مخالف هستند! این تفاوت بین واقعیت و احساس واقعیت، خود را در قالب تلقی از میزان بیحجابان نیز نشان میدهد. واقعیت کشف حجاب در جامعه ایران با تلقیِ مردم از این واقعیت یک فاصله 5 برابری دارد!
پس اولا یکی از مفروضات این ادعا که «مردم حجابگریز شدهاند» به طور جدی مورد خدشه است. فرض دیگر این ادعا که بسیار ناشیانه صورت میگیرد، ارجاع روندهای تضعیفِ دینداری و اعتقاد به حجاب به وضع قانون در جمهوری اسلامی است. در حالیکه این تغییرات در سطح دینداری و اعتقاد به حجاب محصول برخی از روندهای اجتماعی و سیاسی است که دو مورد از مهمترین آنها را در ادامه عرض میکنم:
1) روند استحاله فرهنگی جامعه ایران از دهه 70 تاکنون
با روی کار آمدن جریان موسوم به اصلاحات در کشور، روند ضدیت و انکار ارزشها، مبانی و اعتقادات اسلامی در فضای فرهنگی و رسانهای جامعه ایران شدت گرفت و این هم تحت حمایت و اشراف جریان مذکور در بدنه قدرت صورت گرفت. آثار سینمایی در نفی ارزشها و هنجارهای مسلط جامعه ایران، رواج شبهات و تردیدها در مبانی اعتقادی مردم در مطبوعات و انتشارات، بازاندیشی در اصول و عقاید جامعه ایران در سخنرانیهای افراد موثر این جریان و... همگی سهمی در تسریع این روند از دهه 70 داشتند.
2) روند نارضایتی مردم از عملکرد اقتصادی حاکمیت
روند دیگری که سهم موثری در تغییرات سطح دینداری و اعتقادی مردم در کشور دارد، بروز ناکارآمدی اقتصادی، فساد، تبعیض، رانت، اختلاس و... از سوی دولتمردان و مسئولان کشور و ایجاد نارضایتی سیاسی در میان مردم بود که سرریز آن به عرصههای فرهنگی نیز واریز شده و موجبات ایجاد شکاف میان ارزشهای دینی مردم و حاکمیت از جمله حجاب را فراهم نمود. البته که نباید در این میان سهم عملکرد ضعیف گشت ارشاد در مواجهه با شهروندان را نادیده گرفت.
لذا روندهای موثر در کاهش اعتقاد و التزام به حجاب برخلاف ادعاهای مطرح شده، ربطی به وضع قانون حجاب در ابتدای انقلاب ندارد. شاهد ادعای نگارنده بر سهم این دو عامل مذکور را در یافتههای پیمایشهای ملی میتوان سراغ گرفت. براساس نظرات خود مردم، دو عامل سهم بیشتری را در روند تضعیف حجاب داشته است. عامل اول مشکلات اقتصادی و معیشتی و عامل دوم فضای رسانهها و شبکههای اجتماعی.
پایان پیام /