جمعه 9 آذر 1403

اتخاذ راهبرد جنگ نامتقارن ایران در خلیج‌فارس

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
اتخاذ راهبرد جنگ نامتقارن ایران در خلیج‌فارس

راهبرد جنگ نامتقارن در خلیج‌فارس که در راستای بهره‌گیری از آسیب‌پذیری‌های دشمن انتخاب‌شده بود، می‌توانست نقطه‌ضعف‌های ایران را به نقطه قوت تبدیل کند.

راهبرد جنگ نامتقارن در خلیج‌فارس که در راستای بهره‌گیری از آسیب‌پذیری‌های دشمن انتخاب‌شده بود، می‌توانست نقطه‌ضعف‌های ایران را به نقطه قوت تبدیل کند.

به گزارش خبرگزاری مهر، جنگ دریایی یکی از عوامل و زمینه‌های مؤثر در شکل‌گیری سرانجام جنگ ایران و عراق بود. در جنگ دریایی، ایران و عراق کوشیدند، هدف‌ها و توانمندی‌های طرف مقابل را در عرصه دریا و ساحل آن موردحمله قرار داده، از بین ببرند.

بررسی تحولات جنگ دریایی دو کشور در طول جنگ تحمیلی در خلیج‌فارس، نشان‌دهنده یک سلسله عوامل مؤثر در شکل‌گیری جنگ دریایی است که مهم‌ترین آن راهبرد نظامی - دریایی هرکدام از دو کشور ایران و عراق، تحولات عرصه جنگ، وجود منابع عظیم نفت در منطقه و ضرورت تداوم جریان نفت از خلیج‌فارس و تلاش و رقابت قدرت‌های فرا منطقه‌ای برای گسترش نفوذ خود در منطقه می‌باشد.

در خصوص راهبرد دریایی ایران در طول جنگ تحمیلی، نکات قابل‌تأملی وجود دارد که متأثر از پیامدهای انقلاب اسلامی شکل گرفت. این راهبرد در چهارچوب هدف، توانمندی و به‌کارگیری آن‌ها مطرح‌شده و تحولات برجسته آن قابل‌بررسی و آسیب‌شناسی است که به مناسبت سالروز نیروی دریایی جمهوری اسلامی، نقش مهم این نیرو در جریان هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس بررسی می‌شود.

اهداف دریایی ایران

هدف اول دریایی ایران، قطع استفاده عراق از خلیج‌فارس بود. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و توان دریایی بالای خود توانست در همان روزهای آغاز جنگ به این هدف خود برسد (که بخش اعظم این هدف در جریان عملیات حماسه‌ساز مروارید در 7 آذر 1359 در آب‌های خلیج‌فارس محقق شد و نام‌گذاری این روز نیز متأثر از رشادت شهدای گران‌قدر این عملیات است). تسلط بر تنگه هرمز، عملاً این امکان را برای ایران فراهم آورد که تا آخر جنگ، مانع از آن شود؛ عراق به‌صورت رسمی از آبراه دریایی خلیج‌فارس برای عبور و مرور کشتی‌های خود استفاده کند.

هدف دوم ایران، نابودی نیروی دریایی عراق بود. در عمل هرچند نیروی دریایی عراق از بین نرفت، اما محدودیت‌های قابل‌توجهی به این نیرو ایجاد شد و ضربات سنگینی بر آن وارد آمد.

این نیرو تا آخر جنگ در آب‌های شمال غربی خلیج‌فارس حضور داشت و به شکل محدود به اقدامات نظامی دست می‌زد. تحرک نیروی دریایی عراق پس از عملیات کربلای 3 و حفظ سکوهای البکر و العمیه تا آخر جنگ به رغم اینکه شبه‌جزیره فاو در اختیار ایران بود، نشان می‌دهد، جمهوری اسلامی ایران در رسیدن به هدف مزبور چندان موفق نبوده است.

ناوچه‌های ساخت ایتالیا که قبلاً از سوی عراق سفارش داده‌شده بود، به عراق نرسید و این کشور هرگز نتوانست شناورهای نیروی دریایی خود را تا پایان جنگ تقویت کند. نیروی دریایی و هوایی ایران به رغم ضربات سختی که به مراکز و تأسیسات بندری عراق در بصره و ام القصر وارد کردند، نه تواستند شناورهای عراق را به‌طور کامل از بین ببرند و آن‌ها هرازگاهی با حمایت نیروی هوایی عراق به عملیات دریایی دست می‌زدند.

هدف سوم نیروی دریایی ایران، دفاع از تأسیسات، بنادر و شناورهای ایران در خلیج‌فارس و اعمال حاکمیت ملی در عرصه دریا بود که می‌توان موفقیت آن را نسبی ارزیابی کرد.

اقدامات جمهوری اسلامی ایران در این حوزه را می‌توان در قالب گشت دریایی، ایست و بازرسی، مراقبت هوایی، اسکورت کشتی‌ها و نفتکش‌ها، محافظت از جزایر و بنادر، پدافند از مراکز و بنادر ایران در برابر حملات احتمالی هوایی، دریایی و موشکی بیان کرد.

بررسی تک‌تک این موارد، ترکیبی از موفقیت‌ها و ناکامی‌ها را نشان می‌دهد. جمهوری اسلامی ایران با وجود تلاش وسیع عراق، موفق شد به صدور نفت خود از خلیج‌فارس ادامه دهد. هرچند در مواقعی، اختلالاتی در صادرات نفت ایران به وجود آمد، اما جریان آن هیچ‌گاه قطع نشد و مشکل اساسی در آن پدید نیامد.

در خصوص رفت‌وآمد کشتی‌ها به بنادر و سواحل ایران نیز وضع تا حدودی مثل تداوم جریان نفت بود. این رفت‌وآمد تا آخر جنگ قطع نشد، البته ضعف پوشش هوایی و فقدان دفاع موشکی قوی، این امکان را برای عراق فراهم می‌آورد که با تحمل خطر پایین، به مراکز نفتی ایران در خلیج‌فارس حمله کند.

در مجموع در طول هشت سال جنگ، هیچ حمله دریایی قابل‌توجهی علیه اهداف ایرانی از سوی عراق صورت نگرفت. حملات دریا به ساحل، از سوی نیروهای آمریکایی در سال پایانی جنگ علیه سکوهای نفتی ایران انجام شد که نشان داد، نیروی دریایی ایران در برابر ناوگان قدرت‌های بزرگ که بسیار مجهز و پیشرفته هستند، در جنگ کلاسیک از توان اندکی برخوردار است.

اقدامات بعدی ایران در پاسخ به این نوع حملات هم بیشتر جنبه بازدارندگی داشته و با هزینه بسیار بالایی همراه بود. آمریکا در 29 فروردین 1367، با محاصره سکوی رشادت و سلمان، آن‌ها را به آتش کشید و با حمله به دو ناوچه جوشن و سهند، آن‌ها را غرق کرد. ناوچه سبلان به روی هواپیمای آمریکا آتش گشود و آن‌ها نیز به سبلان حمله کرده و به آن آسیب زدند. از سوی دیگر با توجه به سطح توانایی بسیار متفاوت و نابرابر ایران و آمریکا، مقاومت نیروی دریایی ایران بدون توجه به انهدام چند ناوچه و قایق خود، می‌تواند نمادی از قدرت آن تلقی شود.

توانایی‌ها و امکانات

عنصر دوم راهبرد دریایی ایران، توانایی‌ها و امکانات آن است که بدون توجه به آن نمی‌توان ارزیابی دقیقی از پیروزی‌ها و شکست‌های آن ارائه داد.

نیروی دریایی ایران از دو نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروی دریایی سپاه پاسداران تشکیل‌شده است. نیروی دریایی ارتش، یک نیروی نظامی کلاسیک بود. این نیرو دارای کشتی‌های جنگی متعدد، از جمله چندین ناوچه جنگی نسبتاً پیشرفته بود که می‌توانستند خارج از آب‌های ساحلی به گشت زنی دریایی پرداخته و مأموریت‌های خود را انجام دهند.

سقوط رژیم شاه به قطع روابط نظامی - تسلیحاتی ایران با کشورهای پیشرفته غربی منجر شد و ازاین‌جهت نیروی دریایی در تدارک و تأمین تسلیحات موردنیاز با مشکلات عدیده‌ای روبرو شد. با وجود این، در طول جنگ این نیرو فعال بود و مأموریت‌های محوله را انجام می‌داد.

نیروی دوم، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که نیرویی نوپا و تازه تأسیس بود. سپاه پاسداران که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد، در طول جنگ، متحول و به یک نیروی نظامی نسبتاً کامل تبدیل شد.

این نیروی نظامی بر حسب نیاز جنگ، ساختارها و سازمان‌های جدیدی را در طول جنگ به وجود آورد که نیروی دریایی یکی از آن‌ها بود.

نیروی دریایی سپاه در طول جنگ، صاحب کشتی‌های جنگی بزرگی نشد و توانایی آن بیشتر بر نیروی انسانی مؤمن، قایق‌های تندرو، مین‌های دریایی و موشک‌های ساحل به دریا استوار بود که با ابتکارات متعدد و ازخودگذشتگی زیاد به کار گرفته می‌شدند. با وجود این، نیروی دریایی سپاه با همین تجهیزات اندک به اعمال قدرت و حاکمیت در دریا اقدام کرد و در تحولات جنگ دریایی در طول جنگ هشت‌ساله نقش مؤثری ایفا نمود.

بدین ترتیب نیروی دریایی ایران ترکیبی از دو نیروی دریایی کلاسیک و انقلابی بود که انجام مأموریت‌ها و تأمین اهداف، توانایی‌ها، مسائل و مشکلات خاص خود را داشت.

در مجموع نیروی دریایی ایران برای تأمین اهداف دریایی خود با مشکل تجهیزات و تسلیحات روبرو بود. تسلیحات نیروی کلاسیک آن به دلیل قطع ارتباط با کشورهای فروشنده این سلاح‌ها، در حال تحلیل رفتن بود و نیروی دریایی سپاه اساساً با اتکا به جنگ‌افزارهای ساده شکل‌گرفته بود و ازاین‌جهت در برابر نیروی دریایی پیشرفته کشورهای فرا منطقه‌ای، آسیب‌پذیر می‌نمود.

جنگ نامتقارن

بنابراین سپاه پاسداران برای تأمین اهداف دریایی خود و جبران این عقب‌ماندگی و محدودیت‌های تسلیحاتی، استراتژی نظامی متفاوتی در پیش گرفت که می‌توان به زبان امروزی آن را جنگ نامتقارن نامید که عنصر اصلی راهبرد عملیاتی نیروی دریایی ایران را تشکیل می‌داد.

نیروی دریایی سپاه به‌خوبی دریافته بود که در یک جنگ کلاسیک، میدان نبرد را به رقیب قدرتمند واگذار خواهد کرد، بدون اینکه بتواند از اقدامات آن‌ها جلوگیری نماید. بنابراین فرماندهان سپاه در عرصه جنگ دریایی از راهبردی غیرمتعارف استفاده کرده و به جنگی نامتقارن روی آوردند. هدف آن‌ها افزایش توان بازدارندگی ایران در برابر آمریکا بود که با محاسبات کلاسیک نظامی مبتنی بر میزان تسلیحات و جنگ‌افزارها به دست نمی‌آمد، بلکه از اراده معطوف به اقدام و ضربه زدن غافلگیرانه به نیروی دشمن حاصل می‌شد.

فرماندهان رقیب باید به این نتیجه می‌رسیدند که اقدامات ایران در جنگ دریایی رودر رو و آشکار نیست، امکان زدن ضربه با هدف مشخص، به شدت زیاد و مکان و زمان آن نامعلوم است و از ابزار مشخصی استفاده نمی‌شود.

این راهبرد که در راستای بهره‌گیری از آسیب‌پذیری‌های دشمن انتخاب‌شده بود، می‌توانست نقطه‌ضعف‌های ایران را به نقطه قوت تبدیل کند و در اراده دشمن برای حضور در منطقه و مقابله با ایران، خلل وارد کند.

به نظر می‌رسد، راهبرد عملیاتی ایران در دو سال پایانی جنگ در برابر ناوگان قدرت‌های فرا منطقه‌ای موجب شد تا آن‌ها برای انجام اقدامات جنگی در خلیج‌فارس، تأملی عمیق‌تر نمایند.

در واقع جمهوری اسلامی توانست با اتخاذ استراتژی جنگ نامتقارن، از تشدید جنگ دریایی خودداری کرده و از بروز پیامدهای ناگوار و غیرقابل‌جبران جلوگیری نماید.