یک‌شنبه 30 اردیبهشت 1403

استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی

زنده‌یاد مهدوی دامغانی از جمله کسانی است که به سنت استجازه عمل کرده و پس از تحصیل نزد استادان خود به دریافت اجازه از سوی ایشان مفتخر شده است.

زنده‌یاد مهدوی دامغانی از جمله کسانی است که به سنت استجازه عمل کرده و پس از تحصیل نزد استادان خود به دریافت اجازه از سوی ایشان مفتخر شده است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه - حبیب راثی تهرانی: سنت استجازه و اجازه‌نویسی از دیرباز در تمدن اسلامی رواج داشته و در کنار داشتن جنبه تبرک و تیمن به دلیل اتصال به معصوم (ع) در اجازات روایت حدیث موجب تحکیم نتایج تعلیم و تتمیم فایده تحصیل برای طلاب و استادان و به منزله اعطای مدرک یا تصدیق برای محصلان بوده است. از آنجا که «اجازه» پس از طی یک دوره تحصیلی و معمولاً خواندن کتاب‌هایی چند در نزد استاد، از سوی استاد به شاگرد داده می‌شده، نشانگر تأیید علمی شاگرد در خصوص کتاب‌های ذکر شده در اجازه از سوی استاد بوده و نشان می‌داده که شاگرد آن کتاب‌ها را نزد استاد خود به خوبی فراگرفته و به اصطلاح امروزی: «از پسِ امتحان آن سربلند بیرون آمده است.»

فایده مهم دیگر اجازات علما، حفظ «طبقات» است. از آنجا که در هر اجازه‌نامه، استاد پس از ذکر نام شاگرد و دادن اجازه به وی، نام مشایخ خود که به وی اجازه داده‌اند و همچنین مشایخ و استادان آنها را ذکر می‌کند، از این رو، اجازات دربردارنده گنجینه ارزشمندی از طبقات علما در رشته‌های گوناگون فقه، اصول، فلسفه، کلام، شعر، لغت و غیره هستند که برای ترسیم خط علمی و تاریخی و فهم سلسله تطور علمی حوزه‌های علمی مختلف بسیار سودمند است.

باری مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی نیز در زمره کسانی است که به این سنت سلف عمل کرده و پس از تحصیل نزد استادان خود به دریافت اجازه از سوی ایشان مفتخر شده است. در این نوشتار متن و توضیحی مختصر درباره چند اجازه ایشان، ارائه شده است.

اجازه عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی

عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی (درگذشته به سال 1356 شمسی) متخلص به «مِهی»، دانشمندی ادیب، و شاعری دارای خط بسیار خوش و پخته بود که به سه زبان عربی و فارسی و کردی شعر می‌گفت و شاعری مفلق ولی مقل بود. وی به همت استادان دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر مهدی محقق و دکتر مهدوی دامغانی به کسوت استادی دانشگاه تهران درآمد و سال‌ها به تدریس زبان و ادبیات عرب مشغول بود.

اجازه وی به مهدوی دامغانی یکصد روز پیش از وفاتش نوشته شده و چهل روز بعد از فوت ایشان به دست مهدوی رسیده است. مهدوی دامغانی، نخستین بار به راهنمایی مهدی محقق و با همراهی وی، در سال 1331 به محضر ایشان می‌رسند و اولین کتاب درسی خود را با عنوان «دیوان الحَماسه أبی تمام» نزد ایشان شروع می‌کنند. پس از آن، متون نظم و نثر دیگری چون «لامیه العرب» شنفری، «لامیه العجم» طغرایی اصفهانی، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری و «رسائل» جاحظ متن درسی قرار داده و از محضر ایشان بهره‌ها می‌جویند. این کلاس‌ها تا اوایل سال 1355 ادامه داشته و پس از منزل استاد به دفترخانه دکتر مهدوی منتقل شده است. در این مدت استاد مهدوی به قرائت و تحصیل کتب و دواوینی که در متن اجازه به برخی از آنها اشاره شده است، مشغول بوده‌اند. همچنین دکتر مهدوی دامغانی درباره اساتید ایشان می‌نویسد: «گمان می‌کنم غیر از اساتید محترم معظمی که نام آنها در متن اجازه نامه حقیر مذکور است، مرحوم بدیع‌الزمانی هنگامی که در کرمانشاه اقامت داشته است، در خدمت مرحوم علامه جلیل وادیب و هَیَوی و محقق عالی مقدار مرحوم مبرور حیدرقُلی خان قزلباش مشهور به سردار کابلی طالب ثراه نیز تلمذ معتنابهی در هیأت و نجوم و ریاضیات و شاید از آنچه هم که به «غریب الحدیث» یا «مشکل الحدیث» معروف است، کرده بود.» (1)

ماجرای دادن اجازه به مهدوی خود داستانی دارد که بهتر است خلاصه آن را از زبان و قلم خود دکتر احمد مهدوی دامغانی بخوانیم:

«قرن‌هاست که در عالم پهناور اسلام، متعلمان و مستجیزان که به اعطا «اجازه» از مشایخ و اساتید خود مفتخر و مباهی می‌شدند، اجازه یا اجازاتی را که از مشیخه خود دریافت می‌کرده‌اند، اظهار و اعلان می‌کرده و می‌کنند. از این رو بی‌مناسبت نمی‌دانم که از افتخاری که به عنایت الهی نصیبم شده دوستانم را مطلع سازم. در شب برگزاری چله مرحوم استاد بدیع الزمانی کردستانی، پس از آنکه بیشتر شرکت‌کنندگان تشریف بردند، همسر استاد به من فرمود که شما تشریف داشته باشید. پس از آنکه جز خانواده محترم و بستگان معزز آن مرحوم، کس دیگری باقی نماند، سرکار خانم بدیع‌الزمانی پاکت بزرگی را به دست من داد و فرمود: آقا فرموده است پس از چله‌اش این پاکت را به شما بدهم. من به خیال اینکه پاکت محتوی اوامر و ارشاداتی از استاد فقیدم درباره بازماندگان است، و مرا مأمور انجام خدمتی فرموده است، پاکت را به سرعت باز کردم و وقتی چشمم به محتوای پاکت و دستخط عزیز نازنین استادم افتاد و «اجازه» ای که استاد دقیقاً صد روز پیش از ارتحالش با دستی لرزان و چشمی مؤوف (2) به نام و به افتخار این حقیر مرقوم فرموده بود زیارت کردم و آن را بوسیدم و بوییدم و بر دیده نهادم و اشک در چشمم جاری و دوباره اشک در غم همه حاضران پرده‌در شد و همگی تا چند دقیقه به صدای بلند گریستیم. سپس جناب سرهنگ یحیی ناصر مستوفی برادر اَبی استاد فقید فرمود: آن روز اخوی مرحوم مرا احضار فرمود و به من گفت: چون به علت عارضه چشم و لرزش دست ممکن است بعضی کلمات مقروء نباشد، خواهش می‌کنم همین الان آن را در حضور خودم رونویسی کن تا آن را نیز امضا کنم و هردو نسخه به مهدوی تسلیم شود. (3)

همان‌طور که در متن اجازه نیز تصریح شده است، این اولین و آخرین اجازه‌ای است که آن مرحوم در طول عمر شریف خویش به کسی داده است. در این اجازه پس از اشاره به تیزهوشی و استعداد مهدوی به آثار و کتاب‌هایی که مورد تدریس قرار گرفته، اشاره شده است؛ از آن جمله‌اند: مجموعه اشعار معلقات سبع متعلق به عصر جاهلیت، کتاب «جمهره أشعار العرب» تألیف أبوزید محمد بن أبی الخطاب قرشی که دربردارنده مجموعه‌ای از ناب‌ترین قصاید جاهلی و عصر اسلامی است، دیوان سه شاعر بزرگ عرب در عصر عباسی یعنی أبوتمام حبیب بن اوس طائی، ابوعباده بحتری و ابوطیب متنبی که به ترتیب به نام‌های «لات»، «عُزی» و «مَناه» (4) شعر لقب گرفته‌اند؛ کتاب «البیان والتبیین» (5) جاحظ که به‌گفته ابن‌خلدون از دواوین اربعه ادب عرب به‌شمار می‌رود، آثار اصمعی و ابن‌قتیبه و همچنین «مقامات» حریری. در ادامه اجازه‌نامه، عبدالحمید بدیع‌الزمانی نام سه تن از استادان و مشایخ اجازه خود را ذکر می‌کند و در پایان با بیان اینکه این اولین و آخرین اجازه‌ای است که در طول عمرش به کسی داده است، با ذکر تاریخ و دعای خیر آن را به اتمام می‌رساند. تصویر و متن اجازه فوق به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

والصلاه والسلام علی أفضل الأنبیاء والمرسلین سیدنا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین. أما بعد فقد وافانا ونحن مقیمون فی طهران صدیقنا الوفی الدکتور أحمد المهدوی الدامغانی بلغه الله أقصی الأمانی تلمیذًا ذکیًا، وصدیقًا وفیًا منذ أکثر من أربعین سنه، فوجدته طالبًا حثیثًا یتوقد ذکاءً والمعیهً، فأقبل علینا درسًا واستفادهً وأقبلنا علیه تعلیمًا وافادهً ولم نأله جهدًا فی تعلیم علوم الأدب، فقرأ علینا مع اجبل علیه من ذکاء مفرط والمعیه بارعه ولوذعیه ناصعه من غیر توان ولا کسل، عیون الشعر الثراره و ینابیع الأدب الخراره ما لا یستغنی عنه طالب علم من دواوین ما لا غنی للأدیب منه، کآثار الشعراء المتقدمین من اصحاب المعلقات وجمهره أشعار العرب لأبی زید محمد بن أبی الخطاب القرشی، ودواوین لاتُ الشِعر وعُزَاه ومَناه الثالثه الأُخری؛ کأبی تمام والبُحتری والمتنبی، وکثیر من الشعراء الاسلامیین والمولدین، وقسم صالح من تآلیف أئمه الشعر واللغه امثال شیخ الأدب الجاحظ فی «البیان والتبیین» وما خلفه امثال الاصمعی وابن قتیبه من اصول الأدب واللغه وما خلفه شیوح الأدب کالحریری وغیره. فأصبح بفضل الله تعالی متضلعًا ذا فهم صائب وقریحه متوقده یَکادُ زَیتُهَا یُضِیءُ وَلَو لَم تَمسَسهُ نَار (6)، فآن أن نجیز له، تأسیًا بسیره أساتذتنا المرضیین، نذکر منهم، رحمهم الله، ثلاثه من مشایخنا الذین اجازوا لنا، منهم: العالم النقی سلاله العلماء العاملین، المرحوم محمد مولانا والشیخ المحدث المؤرخ المتفنن، ثانی ابن حجر العسقلانی، الشیخ حبیب الله المدرس المردوخی الروحانی، وخاتمه المحققین الملا عبد العظیم المجتهد، روح الله أرواحهم، فأجزناه وعاهدناه علی التقوی والاستغفار لنا فی أوقات الاستجابه.

وهذه أول اجازه کتبتها یمنای الداثره، أرجوه تعالی أن یجعلها من أعمالی المتقبله فی الآخره. فی لیله الجمعه المبارکه الموافیه للیله المبعث من سنه سبع وتسعین بعد الثلاث مأئه وألف (7) من هجره خیر الأنام سیدنا محمد علیه أفضل الصلاه والسلام، حامدًا لله تعالی، مستغفرًا مما جری به القلم من سهو أو زلل، واستغفر الله مما کتبتها یدای، والحمد لله رب العالمین.

اجازه روایت و درایت امیری فیروزکوهی

سید کریم امیری فیروزکوهی (متوفای مهر ماه 1363 شمسی) متخلص به «امیر» را می‌توان پس از ادیب الممالک فراهانی و ملک الشعرای بهار، از بزرگ‌ترین شاعران معاصر ایران زمین یاد کرد که در قصیده‌سرایی گوی سبقت را از دیگران ربوده است. دیوان این شاعر در دومجلد به همت دخترش سرکار خانم دکتر امیربانو امیری فیروزکوهی (مصفا) به همراه یک مقدمه از مصحح دیوان و زندگی نامه خودنوشت شاعر، به طبع رسیده است. (چاپ دوم، زمستان 1369، انتشارات سخن) وی بر زبان عربی تسلطی تام داشت و اشعار، قطعات و ملمعات متعددی را به زبان عربی سروده است. همچنین تضمینات و اشارات و استشهاداتی که به آیات کریمه قرآن و احادیث شریفه و اشعار و امثال و حکم عرب در شعر خود آورده است، شاهدی بر این مدعاست. استاد امیری فیروزکوهی دروس سطح فقه و اصول و همچنین فلسفه و کلام اسلامی را نیز نزد استادانی چون آیت‌الله سید محمدکاظم عصار خوانده بود. استاد مهدوی دامغانی برای نخستین بار در سال 1326 وقتی خدمت ایشان رسیده بود که مرحوم امیری فیروزکوهی یکی از سردفتران اسناد رسمی تهران بودند و این ملاقات آغاز 37 سال همنشینی و مؤانست با آن استاد و شاعر بزرگ بود.

اجازه امیری فیروزکوهی به احمد مهدوی دامغانی، شامل اجازه «روایت» و اجازه «درایت» است، بدین معنا که علاوه بر اجازه روایت دیوان شاعر، امیری فیروزکوهی با بیان عبارت «مرا نفس خویش کأنها بپندارند»، به مهدوی، حق درایت و احیاناً و درصورت لزوم اصلاح اشعار را نیز داده‌اند. این اجازه در روز عید سعید غدیرخم سال 1397 هجری قمری مطابق با 9 آذر 1356 در پی اهدای کتابی به ایشان و در صفحه مقدمه آن، اعطا شده است. تصویر و متن اهداییه و اجازه به شرح ذیل است.

اهدا

به برادر کهتر و انسان مهتر، بارقه هوش و ذکاء، و داهیه فضل و دها، فاضل کامل نحریر و عالم جامع بی‌نظیر، ممثل کمال انسانی، استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، اوصله الله تعالی الی أقصی الآمال والأمانی.

دوستدار حمیم صمیم

امیری فیروزکوهی

18 ذی الحجه الحرام سنه 1397

عید سعید غدیر

طهران

و بسنت سلف، رحمهم الله اجمعین، باین دانشمند سری و هوشمند عبقری اجازه دادم که جمیع اشعار مرا از دو دیوان روایت کنند، بلکه از جانب حقیر مجازند که علاوه بر روایت، هرجا که خود لازم دیدند، درایت خویش را بکار برند، و مرا نفس خویش کأنها بپندارند. ونیز از ایشان تمنی دارم که مرا در مظان اجابت دعوات و خواص ادعیه عند الحاجات از دعای خیر فراموش نفرمایند. ان شاء الله وعده العزیز.

فی التاریخ، وأنا العبد الأثیم، سید کریم امیری فیروزکوهی

اجازه روایت آیت‌الله مرعشی نجفی

این اجازه روایت در پی تصحیح و چاپ کتاب «المجدی فی أنساب الطالبیین» در اردیبهشت ماه سال 1368 شمسی از سوی آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی (متوفای شهریور 1369 شمسی) به احمد مهدوی دامغانی داده شده است. مهدوی نسخه خطی این کتاب را پس از مهاجرت به آمریکا در کتابخانه نیویورک یافته و پس از مشورت با مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی و ارسال تصویر دو نسخه خطی دیگر از سوی ایشان، نسبت به تصحیح و تحقیق آن اقدام کرده بود. تصحیح این نسخه در سال 1365 آغاز و در سال 1369 به پایان می‌رسد و مرحوم آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی ضمن نگارش مقدمه‌ای مبسوط بر این کتاب تحت عنوان «المُجدی فی حیاه صاحب المَجدی» به زبان عربی در 44 صفحه، اجازه‌نامه‌ای را نیز برای روایت حدیث و همچنین روایت این کتاب برای دکتر احمد مهدوی دامغانی می‌نویسند و در آن برخی مشایخ خود و همچنین طریق روایی این کتاب را ذکر می‌کنند. همچنین کتاب دارای مقدمه مبسوط و ارزشمند دیگری به قلم دکتر مهدوی دامغانی به زبان فارسی و در 123 صفحه است که شامل: سخنی کوتاه درباره علم انساب و اهمیت آن، اولین کتاب انساب، نحوه آشنایی مصحح با کتاب و مؤلف آن، شیوه دستیابی به نسخ خطی، درباره مؤلف و احوال وی، شهرت و مقبولیت کتاب المجدی، مشایخ مؤلف کتاب، وصف نسخه‌های مورد استفاده و تصاویر نسخه‌ها در انتهای مقدمه است.

در بخش اجازه روایت حدیث آیت‌الله مرعشی نجفی به مهدوی اجازه روایت حدیث از کتب اربعه شیعه (اصول کافی ثقه الاسلام کلینی، من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق، تهذیب الاحکام والاستبصار شیخ طوسی) بعلاوه کتاب‌های الوافی فیض کاشانی، وسایل الشیعه شیخ حر عاملی و بحارالانوار علامه مجلسی را با بیش از 200 طریق روایی خویش داده است. برخی مشایخ ایشان که از آنها در این اجازه نام برده است عبارتند از: پدرشان آیت‌الله سید شمس الدین محمود مرعشی نجفی (متوفای سال 1338 ه. ق)، جدشان سید شرف الدین علی سید الحکماء الحسینی المرعشی (متوفای سال 1316 ه. ق)، شیخ مرتضی انصاری، ملأ احمد نراقی، علامه وحید بهبهانی، میرزا محمد شیروانی و علامه مجلسی.

سپس اجازه روایت کتاب المجدی را به همراه دیگر کتب انساب ازجمله «الفخری فی أنساب الطالبیین» قاضی اسماعیل بن حسین مروزی، «لباب الأنساب و الألقاب والأعقاب» ابوالحسن ظهیرالدین علی بن زید البیهقی، «عمده الطالب فی أنساب آل أبی طالب» احمد بن علی معروف به ابن عنبه و «طبقات النسَابین» از کتاب‌های خود را به ایشان داده و ضمن سفارش رعایت حزم و احتیاط در نقل از این مصادر و منابع، با دعای خیر برای ایشان متن این اجازه‌نامه به پایان می‌رسد.

همچنین احمد مهدوی دامغانی پس از انتشار این کتاب یک نسخه از آن را خدمت مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله خویی رحمه الله علیه می‌فرستد. معظم‌له نیز پس از دریافت و مشاهده تصحیح و تحقیق انجام گرفته روی این اثر، نامه تقدیر و تشکری برای ایشان می‌فرستد. تصویر و متن اجازه آیت‌الله مرعشی نجفی و نامه حضرت آیت‌الله خویی رحمه الله علیهما به شرح ذیل است.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الذی سوغ لنا التحدیث بآلائه، واجاز روایه نعمائه، والصلوه والسلام علی سید السفراء الالهیین، وأشرف الأنبیاء والمرسلین سیدنا ونبینا وشفیع ذنوبنا وطبیب نفوسنا أبی القاسم محمد صلی الله علیه وعلی آله مصابیح الدُجی ومشاکی الهُدی.

وبعد؛ قد استجاز عنی الفاضل البحاثه النقاد المؤلف المَجید المُجید الدکتور أحمد المهدوی الدامغانی، ثم المشهدی، دام مجده، فی روایه المرویات عن آل الرسول المودعه فی معاجم الحدیث کالکافی والفقیه والتهذیب والاستبصار للمحمدین الثلاثه الأول، والوافی والوسائل والبحار للمحمدین الثلاثه الأخر، بطرقی الکثیره التی تربو علی مأتی طریق، قد ذکرناها فی الموسوعه الکبیره المسماه: «بالطرق والأسانید الی مرویات أهل البیت علیهم السلام»؛ منها ما أرویه عن والدی العلامه النَسَابه آیه الله السید شمس الدین محمود المرعشی النجفی المتوفی سنه 1338 ه. ق، عن والده العلامه السید شرف الدین علی سید الحکماء الحسینی المرعشی المتوفی سنه 1316 ه. ق، عن جماعه منهم: استاذ المتأخرین العلامه الشیخ مرتضی الأنصاری عن جماعه منهم: العلامه الحاج المولی أحمد النراقی الکاشانی صاحب المستند عن جماعه منهم: العلامه الوحید البهبهانی عن جماعه منهم: والده العلامه المولی محمد اکمل عن جماعه منهم: العلامه المولی المیرزا محمد الشیروانی عن جماعه منهم: غواص بحار الأنوار ومستخرج اللئالی الآثار العلامه المجلسی صاحب البحار بطرقه التی ذکرها فی آخر البحار.

ثم انه، دام فضله، طلب منی اجازه روایه کتاب «المَجدی» أیضًا بالخصوص. فنقول قد ذکرنا طرقنا الی ذلک الکتاب الشریف فی آخر کتاب «المُجدی فی حیاه صاحب المَجدی»، ص 37، فلیراجع، فله دام عزه أن یروی کل ما أرویه من الأخبار والآثار وکتب النَسَب سیما المجدی، والفخری للقاضی المروزی، ولباب الأنساب للبیهقی، وعمده الطالب لابن عنبه، وطبقات النسَابین فی زها مجلدات لهذا العبد وغیرها، واشترط علیه رعایه الحزم والاحتیاط فی النقل عن هذه الکتب النفیسه، وله أن یجیز غیره فی روایتها، ان کان المجاز أهلًا لذلک وجدیرًا بما هنالک. وفقنا الله وایاه بدوام خدمه العلم والدین والمذهب.

وفی الختام ارجو منه أن لا ینسانی من صالح الدعوات فی مظان الاجابه ومآن الاستجابه سیما فی الأسحار وآنات الاستغفار، والله خلیفتی علیه. أملأه خادم علوم أهل البیت علیهم السلام، المنیخ مطیته بأبوابهم والمُعرض عن کلِ ولیجه دونهم وکلِ مطاع سواهم: أبو المعالی شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی حشره الله تحت لواء جده أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب روحی له الفداء، وکان ذلک فی عشیه لیله الاثنین لست بقین من شهر الله رمضان المبارک سنه 1409 ه. ق، ببلده قم المشرفه حرم الأئمه الأطهار وعش آل محمد، حامدًا، مصلیًا، مسلمًا، مستغفرًا.

شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی

تصویر تقدیر آیت‌الله‌العظمی خویی از مرحوم مهدوی دامغانی

بسمه تعالی

جناب مستطاب ثقه الاسلام آقای آقا شیخ احمد مهدوی دامغانی دامت توفیقاته

بعرض می‌رساند: انشا الله تعالی در کمال صحت وسلامتی، موفق بوده و خواهید بود. مرقوم حاکی از سلامتی واصل و موجب خوشوقتی گردید. کتاب «مجدی» نیز رسید و موجب تقدیر و تشکر است.

امیدوارم خداوند عز وجل زحمات شما را نسبت به تجهیز و طبع کتاب مذکور قبول فرموده، موجب سعادت دنیا و آخرت قرار دهد. در خاتمه از دعا فراموشتان نمی‌نمایم. والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته.

أبو القاسم الموسوی الخوئی

فی 26 محرم الحرام سنه 1410

پی‌نوشت‌ها

1. حاصل اوقات: 717.

2. آفت رسیده.

3. نگاه کنید به: حاصل اوقات: 720-719.

4. نام سه بت اعراب قبل از اسلام در مکه و طایف، برگرفته از آیات 19 و 20 سوره مبارکه نجم: أَفَرَأَیتُمُ اللَاتَ وَالعُزَی * وَمَنَاهَ الثَالِثَهَ الأُخرَی

5. البته نام صحیح این اثر «البیان والتبیُن» است. (نگاه کنید به نهج البلاغه بر اساس چهار نسخه خطی، تصحیح استاد شیخ قیس العطار، مؤسسه الرافد: 94)

6. لنور: 35.

7. 1397 ه. ق.

استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی 2
استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی 3
استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی 4
استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی 5
استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی 6