اشتباه کردیم، هنوز به اول راه هم نرسیدهایم
یک کارشناس حفاظت و مرمت پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخیفرهنگی معتقد است: هنوز نمیدانیم استانداردها برای یک موزه چیست؟! فقط یاد گرفتهایم یک دوربین مداربسته نصب کنیم و دو نفر حفاظت فیزیکی در فضای موزه بگذاریم و حتی گاهی با یک نفر میخواهیم امنیت همه موزه را تامین کنیم.
به گزارش ایسنا، امنیت در موزهها و تامین استانداردها در موزههای کشور حرف امروز و دیروز نیست که با یک اتفاق در موزهای محلی تلنگری به موزههای بزرگتر و در سطح بینالمللی وارد کند یا اصلا آن رخداد را محلی از اعراب ندانند که بخواهند ذهنشان را درگیر کنند و شرایط آن را با خود مقایسه.
تامین امنیتی که به یک تحلیل همهجانبه برای برطرف کردن روزنههای نفوذ آسیب به موزهها نیاز دارد و نشان میدهد یک اتفاق هر چند کوچک در یک جامعهی محلی کوچکتر در پایتخت نیز این زنگ خطر را به گوش همه میرساند و نیاز است تا حتما آن را به عنوان یک زنگ خطر در نظر بگیرند. و گرنه با مطرح شدن نام موزه و ایجاد یک حلقهی شناخته شده از موزهها در ذهن و نه توجه به هیچ کدام از دیگر موزههایی که امروز رقمشان عدد 700 را رد کرده، حفاظت و امنیت همهی موزهها را با بحران مواجه میکند.
از استانداردهای موزهای، فوقالعاده دوریم
فتحالله نیازی - کارشناس حفاظت و مرمت پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخیفرهنگی - در گفتوگو با ایسنا استانداردسازی در موزهها و وضعیت آنها را برای تامین امنیت مورد نیاز بررسی میکند.
او با بیان اینکه از استانداردهای موزهای در ایران فوقالعاده دور هستیم، میگوید: یک سیستم بیضابطه درباره تاسیس موزهها در ایران داریم و در نتیجه به ایجاد چیزی کمتر از هزار موزه در کشور تا کنون رسیدهایم، ایجاد این تعداد موزه هر چند از یک سو خوشایند است که بگوییم از نظر فرهنگ در این حد غنی و قوی هستیم که انواع موزهها را با انواع محتواها داریم اما از سوی دیگر این بحث مطرح میشود که ما چطور میتوانیم موزههایی که بدون ضابطه و فقط برای بالا بردن آمار موزهای ثبت و تاسیس کردهایم را نظارت کنیم.
وی با تاکید بر اینکه همهی آثاری که در موزهها به نمایش در میآیند از یک کفش قدیمی در موزهای در بازار تهران گرفته تا خودکار شاملو که با آن شعر مینوشته یا یک شی هخامنشی از طلا که در موزه ملی نگهداری میشود، همگی از نظر سیر روند تاریخی و فرهنگی با ارزشاند و نباید بین آنها تفاوتی قائل شد؛ تنها ایراد موجود برای موزهها را تاسیس بیضابطه موزه می داند.
او با بیان اینکه هنوز نمیدانیم استانداردها برای یک موزه چیست، فقط یاد گرفتهایم دوربین مداربسته نصب کنیم و دو نفر حفاظت فیزیکی در فضای موزه بگذاریم، ادامه میدهد: متاسفانه حتی در پایتخت، موزههایی فعالیت میکنند که راهنما، امین اموال و آبدارچی آن یکی است و با یک نفر میخواهند همهی موزه را بچرخانند، این معضل بزرگی است. در این شرایط وقتی در خود پایتخت استانداردها رعایت نمیشود، برای یک موزهی محلی یا موزههای دیگر شهرها باید چه گفت؟
اشتباه بزرگی در تاسیس موزهها داشتهایم
نیازی با تاکید بر اینکه باید بیپرده گفت که اشتباه بزرگی در تاسیس موزههایمان داشتهایم، ادامه میدهد: در این شرایط به نظر میرسد امنیت برای موزهها در مرحله بعد قرار میگیرند. وقتی به طور دائم موزه تاسیس کردهایم و امنیت را به این امید کنار گذاشتهایم که وقتی موزه شکل گرفت آن را تامین کنیم، کلمه امنیت و محتوای آن را نادیده گرفتهایم.
او با اشاره به فعالیت دستگاههای مختلف مانند اداره کل موزههای وزارتخانه میراث فرهنگی، شهرداری، اوقاف، بنیاد مستضعفان و مجموعهداران شخصی در حوزه موزهداری، میگوید: از سوی دیگر میبینیم که سازمان سابق میراث فرهنگی و وزارتخانه کنونی، با عنوان عریض و طویل خود، میگوید من باید متولی نظارت باشم. با این بحث نخست باید این سوال را مطرح کرد که آیا اداره کل موزهها و وزارت میراث فرهنگی میتواند حدود 700 موزه را ساپورت کند حتی در یک بازدید ساده! قطعا این یک کار عبث است، شاید به همین دلیل کاملا از استانداردها دور افتادهایم و همه چیز همیشه در حد حرف باقی میماند.
نیازی با اشاره به برخی صحبتهای مطرح شده در زمان پخش زندهی گفتوگوهای موزهداران در فضای مجازی در نوروز امسال و در دوران کرونا که با هدف بررسی وضعیت موزهها در دوران کرونا انجام میشد، ادامه میدهد: در آن زمان صحبتهای زیادی مطرح میشدند، در حالی که ما همیشه خودمان را قایم میکنیم و خودمان هم برای موزهها امنیتی در نظر نمیگیریم، اما قصد داریم برای موزههایمان امنیت ایجاد کنیم.
اگر حداقل کارها برای امنیت موزهها انجام شود...
این کارشناس موزهداری با بیان اینکه اگر متخصص نتواند حرف خود را درست بزند، نمیتواند کارش را درست انجام دهد و تاکید میکند: ایمان دارم که اگر متولیان امر حتی میراث فرهنگی و شهرداری با کمک میراث فرهنگی بتواند در حداقل کارهایی که امنیت موزهها را به دنبال دارد، قدم بردارد و دولت نیز تکلیف خود را معلوم کند، به پاسخ این پرسش میرسیم که آیا برای دولت موزههای تاریخی و فرهنگی مهم هستند یا خیر؟
نیازی اظهار میکند: در اروپا پروسهای وجود دارد که میگویند مثلا در موزه لوور این نوع آثار به نمایش درآمدهاند و آنها با این سیستم امنیتی و بار کد امنیتی حفاظت میشوند، بعد میبینیم که در همان موزه لوور نیز سرقت رخ میدهد.
او ایجاد فرهنگ برای حفاظت از آثار تاریخی را وظیفهی باستانشناسان میداند و ادامه میدهد: حفاظت از آثار تاریخی فقط برای جلوگیری از سرقت این آثار نیست، در اروپا شاید یک مجموعهدار و یک شخص دلال آثار هنری چشمش به یک اثر از پیکاسو بیفتد و با خلاءهایی که در سیستم امنیتی در موزه وجود دارد با کمک برخی افرادی بتواند آن اثر را سرقت کرده و بفروشد، که در این شرایط باید امیدوار بود کشور دارندهی آن اثر، توانایی مالی برای خرید آن را داشته باشد.
در استاندار سازی موزهها، هنوز اول راه هم نیستیم
او به لزوم فرهنگسازی در کشور برای جلوگیری از این اتفاقات اشاره میکند و ادامه میدهد: سیستم امنیتی موزهها باید از آموزش و پرورش شروع شود، یعنی باید از دبستان آموزش صحیح دربارهی موزهها و آثار تاریخی و فرهنگی به کودکان و محصلان داده شود و سپس وارد این حوزه شد، از سوی دیگر آموزش کارکنان موزه برای تامین امنیت این فضاهای تاریخی و فرهنگی نیز باید در اولویت قرار بگیرد.
نیازی با اشاره به وجود مشکلات زیادی که در موزهها و بحثهای امنیتی و استانداردسازی آن هست، میافزاید: ما هنوز اول راه هم نیستیم، وقتی کشورهای اروپایی دستورالعمل امنیتی برای موزهها و نمایشگاهها مینویسند، شاید 400 سال راه را طی کرده و به این مسیر رسیدهاند که اکنون موزه نیاز به یک دستورالعمل دارد، که وقتی به پلیس امنیت فرانسه خبر میدهیم یک شی جعل یا دزدیده شده، بتوان پلیس را توجیه کرد. اما وقتی اطلاعات پلیس از موزه کم است، چطور میتوان دربارهی سرقت و آتشسوزی صحبت کرد یا اصلا لزوم استفاده از ماسک را در زمان کرونا در موزهها یادآور شد.
او با تاکید بر لزوم ایجاد این فرهنگسازی از آموزش و پرورش و لزوم حضور باستان شناسان در مدارس و صحبت با آنها در مقاطع مختلف تحصیلی دربارهی لزوم حفاظت از آثار تاریخی و موزهای بیان میکند: معضل کنونی در کشور، سودای پیدا کردن گنج است که بسیاری از تپهها و محوطههای تاریخی به آن دلیل از بین رفتهاند، چون افراد به طمع یافتن گنج و طلا آنها را از بین میبرند.
استانداردهای ملی کافی است یا نیاز است به بین المللی ها رجوع شود؟
استانداردهای موزهای یکی از مواردی است که در تامین امنیت موزهها میتواند نقش زیادی ایفا کند، استانداردهایی که متولیان موزهای ایران آن را در حد ملی کافی میدانند و معتقدند هر کشور باید برای خود استانداردهای جداگانه تدوین کند، اعتقادی که مدیران ایکوم جهانی هر چند ردش نمیکنند، اما معتقدند در برخی از فضاهای موزهای باید در حد بینالمللی نسبت به آن توجه شود.
نیازی اما دربارهی لزوم استفاده از نوع این استانداردها برای موزههای کشور میگوید: از یک سو وقتی یک مجموعه خصوصی را به موزه تبدیل میکنیم، آن مکان از کمترین استانداردها برخوردار است، شاید اصلا خانهی موزهدار خصوصی، بالای همان موزه باشد و بتواند به راحتی امنیت را برقرار کند. از سوی دیگر در مقابل آن موزه ملی ایران را داریم که وقتی این دو را کنار همدیگر قرار میدهیم، باید به درستی در این زمینه تصمیم گیری شود و حتی در برخی مواقع استاندارها را بومیسازی کرد.
او با تاکید بر لزوم استخدام حفاظت فیزیکی و تامین سیستم امنیتی و بارکد حفاظتی برای آثار موزهای، ادامه میدهد: میگوییم بسیاری از موارد استانداردهای موزهای در این فضاها ناهمخوانی دارند، اما این که چطور میشود آن را بومیسازی کرد، آن نیز روش خاص خود را دارد. با این وجود باید برای همهی موزهها حتی موزههای بزرگ یک دستورالعمل مشخص نوشته شود.
امنیت سعدآباد، نیاوران و گلستان را چطور تامین می کنید؟
وی با بیان اینکه نمیتوان استاندارها برای کاخ گلستان را با موزه ملی ایران مقایسه کرد، توضیح میدهد: کاخ گلستان یک بنای تاریخی است که به موزه تبدیل شده، اما طراحی و جانمایی آثار موزه ملی از ابتدا به عنوان موزه انجام شده است، نه برای کاربری دیگری. در واقع استاندارد آن برای موزه است. هر چند موزه ملی ایران نیز از نظر ساختمانی بعد از گذشت سالها با مشکلاتی مانند مقاومسازی بنا و موارد دیگر روبه روست.
وی اما به نبود امنیت کافی در کاخ موزههای تهران مانند کاخ گلستان یا سعداباد اشاره میکند و بیان میگوید: هر کدام از کاخ موزهها در روزهای مختلف سال با یک کارکرد مشخص مورد استفاده بودهاند، اما اکنون آثار تاریخی یا حتی آثار همان فضاها را در پشت تعدادی شیشه قرار دادهاند و بدون حفاظت مشخصی نگهداری میشوند.
موزهها نیاز به دستورالعملهای جداگانه دارند
او با اشاره به برخی رفتارها با فضاهای تاریخی مانند اینکه بدون هیچ ضابطه و استانداردی، بنایی با تعداد زیادی اثر به یک فضای موزهای تبدیل میشود، اما هیچ فکری نمیشود که چطور میتوان آن فضا را استانداردسازی کرد، ادامه میدهد: به همین دلایل باید گفت که در استانداردسازی موزهها اول راه هستیم، بنابراین نه تنها باید برای همه موزهها دستورالعمل جداگانه بنویسیم بلکه نیاز است تا منظرها و مسیرهای راهبردی را درباره امنیت موزهها بدانیم.
وی میافزاید: از سوی دیگر باید ببینیم آیا ایجاد فضایی مانند کاخ گلستان به موزه براساس ارتباط فضایی و آثار انجام شده است؟ آیا آثار موزهای بارکد امنیتی گرفتهاند؟ این موارد همان خط مشیهایی است که باید استانداردهایشان را بالا و پایین کرد. وقتی این اتفاق رخ میدهد، میفهمیم که باید استانداردی جداگانه و به صورت زمینی برای یک موزه خاص نوشت.
او موزههای خصوصی را همان موزههایی میداند که یک علاقمند در بازار تهران راهاندازی میکند و نشان کارگرهای بازار یا دستفروشهای گذشته را به نمایش میگذارد و ادامه میدهد: وقتی به این المان فرهنگی تهران توجهی نمیشود، اگر آسیبی به موزهها و آثار آنها وارد شود یا حتی یک شی گم شود، همه مقصریم.
نگاهها به ایجاد موزه آماری است نه بر حسب نیاز
وی نگاهها به موزه را آماری میداند و اضافه میکند: تا زمانیکه نگاههایمان را درست نکنیم این استاندارها نیز درست نمیشوند، برای این کار نیاز است تا با کمک باستانشناسان، متخصصان مردمشناس و حوزه میراث فرهنگی این فرهنگسازی را انجام دهیم.
او به طرح «یک موزه، یک شهر» شهرداری تهران در چند سال گذشته و در هفته میراث فرهنگی اشاره میکند که روی بیلبوردهای شهری آثار موزهای و نام موزهی نمایش دهندهی آن اثر معرفی شده بود و ادامه میدهد: این یکی از بهترین اقدامات شهرداری بود، هر چند در مدت زمان کوتاهی به نمایش درآمد، اما فوقالعاده بود، چون وقتی یک شهروند در تاکسی اثر را روی بیلبورد و به صورت گرافیکی میبیند، نخست به دیدن آن اثر به صورت زنده و در موزه فکر میکند و وقتی آن را به چشم میبیند، در قبال آن احساس مسوولیت میکند که دستکم امنیت آن باید تامین شود.
وی با الهام از آن طرح شهرداری، بیان میکند: برای حفاظت از آثار تاریخی نیزمیتوانیم با همین بیلبوردهای شهری فرهنگسازی کنیم، با انتشار شعارهایی مانند «حفاظت از آثار تاریخی» یا «امنیت برای میراث فرهنگی نیاکانمان» به مرور در ذهن مردم جای میگیرد، حتی این اقدام میتواند برای سارق یا دلال آثار تاریخی نیز تاثیرگذار باشد.
امنیت موزهداری فقط امنیت از سرقت نیست
این کارشناس موزهداری معتقد است که «امنیت فقط امنیت سرقت نیست، بلکه آتش، سیل و زلزله نیز در این دستهی امنیتی قرار میگیرد.»
وی پیشنهاد میکند که در این شرایط یک کارگروه در موزههایی مانند ملی ایران، کاخ گلستان و ملی ملک با حضور نمایندگانی از نیروی انتظامی، آتشنشانی و چند سازمان دیگر مانند مدیریت بحران شهرداری، اوقاف و حتی مجموعهداران خصوصی تشکیل شده، کنار یکدیگر بنشینند و مدیریت خطررا به عهده بگیرند و حتی با یک شورای راهبردی و کمیتهای فنی، نتایج بهتری برای موزهها رقم بزنند.
او با تاکید بر اینکه این حرکت به بودجه نیاز دارد، میافزاید: تا زمانی که این چرخه راه نیفتد، هر روز یک نفر خبر از تاسیس موزهای میدهد، نفر بعدی از سرقت موزهاش حرف میزند و نفر دیگر بگوید به پلیس زنگ بزنید، فقط هرج ومرجها ادامهدار خواهد بود، چون امنیت ما در موزهها کاملا غیراستاندارد و ضعیف است.
انتهای پیام