شنبه 4 مرداد 1404

«اشک را مهلت ندادیم» داستان شهیدی که می‌گفت می‌روم مرده دزدی به چاپ رسید

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
«اشک را مهلت ندادیم» داستان شهیدی که می‌گفت می‌روم مرده دزدی به چاپ رسید

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، خاطرات زهرا یوسفیان همسر شهید ابوالفضل محمدی توسط انتشارات 27 بعثت منتشر شد.

کتاب «اشک را مهلت ندادیم» نوشته سمیه جمالی، خاطرات زهرا یوسفیان همسر شهید ابوالفضل محمدی در 136 صفحه با شمارگان 1000 نسخه از سوی انتشارات 27 بعثت چاپ و روانه بازار نشر شد.

این کتاب اولین کتاب همسرانه است که توسط این انتشارات منتشر شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

از بازارچه قدیمی شاه‌عبدالعظیم (ع) رد می‌شدیم. بوی کباب و دود زغال با صدای تعارف شاه‌عبدالعظیمی شاگردکبابی‌ها، در بازار پیچیده بود. تسبیح‌های رنگی و گردن‌بندهای طلایی جلوی حجره‌ها تکان ریزی می‌خورد. سجاده‌ها به دیوار آویزان بود و انگشترها زیر شیشه دکان. پیشنهاد داد برویم کباب بخوریم. گفتم: «به تو باشد که صبحانه هم کباب می‌خوری.» دست انداختم زیر یکی از تسبیح‌ها، نگاهم را دوختم به آن و گفتم: «به‌شرطی که به سؤالم جواب بدهی.» سینی کباب را که گذاشتند روی میز، یک لقمه داغ داد دستم. پرسیدم:

«توی جبهه چه‌کار می‌کنی؟»

خندید: «توالت می‌شویَم!»

«اَه! حالم را به هم نزن وسط غذا! درست جواب بده!»

«وقت‌های بیکاری می‌رویم جنازه‌دزدی.»

لقمه بعدی که به‌سمتم گرفته بود، توی دستش معطل ماند.

«اِ ابوالفضل! اذیت نکن!»

«یعنی چند نفر داوطلب می‌رویم شهدایی را که توی خاک دشمن افتاده‌اند، برمی‌گردانیم.»

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید نشر 27 بعثت تازه های نشر کتاب اشک را مهلت ندادیم این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
«اشک را مهلت ندادیم» داستان شهیدی که می‌گفت می‌روم مرده دزدی به چاپ رسید 2