اصولگرایان رقیب نمیخواهند؟
تهران - ایرنا - رقابت درون گروهی اصولگرایان به همان اندازه که میتواند تکرار کننده اسفند 98 در خرداد 1400 باشد به همان میزان هم میتواند آتش زیرخاکستر اختلافات درون گروهی میان راستیها را شعلهور کند.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، «انتخابات آینده درون گروهی است و نامزدهای اصلاحطلبان اقبالی جهت پیروزی ندارند»، این جملات را حسین الله کرم دبیرکل سابق انصارالله و از چهرههای شاخص اصولگرا مطرح کرده است و گرچه بیست روز از زمان انتشار این سخنان میگذرد اما واکنشها به ویژه از سوی اصلاحطلبان ادامه دارد. در تازهترین این واکنش ها «آذر منصوری» قائم مقام حزب اتحاد ملت در گفت و گویی به این دیدگاه الله کرم انتقاد کرده و گفته است: «این حرف جدیدی از طرف ایشان نیست. متاسفانه برای این طیف مشارکت حداکثری مردم در انتخابات هیچ ضرورتی ندارد. اگر کاندیداها محدود به اصولگرایان میانهرو و تندرو باشند و مشارکت مانند انتخابات 98 باشد علیالقاعده تندروها پیروز این رقابت خواهند بود.»
اگر فرض را بر این بگذاریم که تفکر رقابت درون گروهی میان اصولگرایان وجود دارد، باید درباره دلایل، تبعات و پیامدها و نیز تاکتیکهای موفقیت این ایده هم سخن گفته شده و مورد بررسی قرار گیرد. خالی شدن میدان رقابتهای انتخاباتی از رقیب گرچه در نگاه نخست میتواند نویدبخش پیروزی دیگری از جنس انتخابات مجلس برای اصولگرایان باشد اما میتواند سرآغاز اختلافات میان آنها از یک سو و دلسردی مردم از صندوقهای رای از سوی دیگر باشد.
هراس از رقیب؛ دلیل رویگردانی از انتخابات پرشور؟
اصولگرایان پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که با حاشیهها و جنجال های بسیاری همراه بود، تا یازدهمین دوره انتخابات مجلس یعنی در حدود یک دهه نتوانستند به صدر فهرست انتخاب و اعتماد مردم دست یابند. در بهار 92 و 96 ریاست جمهوری و شورای شهر و در زمستان 94 مجلس شورای اسلامی و حتی مجلس خبرگان رهبری را به رقیب اصولگرای خود باختند. تکرار این داستان نوعی هراس سیاسی را در اردوگاه راستها به وجود آورده است که ترجیح میدهند دیگر چنین رقابتی را تجربه نکنند. همانگونه که در انتخابات مجلس یازدهم تا حدودی به خواسته خود رسیدند و اصلاح طلبان هم چندان موثر در این رقابتها حضور نیافتند و میدان به طیفهای مختلف اصولگرا واگذار شد و نتیجه هم رضایت بخش بود. به نظر میرسد این بار هم چنین شرایطی میتواند برای آنها جذاب و آرام بخش باشد. اصولگرایان در تریبونهای خود، مدام اصلاح طلبان را رقیب از پیش باخته ای میدانند که مردم از آنها رویگردان هستند که حتی اگر با لشکری از کاندیداها هم در میدان رقابت حضور یابند بازهم بازنده هستند، با این همه اما احتمالا در گعدههای سیاسی پنهان، آنها نیز معتقدند در صورت تایید صلاحیت نامزدهای شاخص اصلاح طلب، شانس آنها در رقابت به شدت کاهش خواهد یافت. بنابراین از هم اکنون به رقیب هشدار باخت داده و یادآور میشوند که رقابت درون گروهی است.
تبعات خالی بودن میدان از رقیب
مهمترین و البته عمیقترین پیامد رقابت درون گروهی اصولگرایان ناامیدی مردم از صندوقهای رای خواهد بود. واقعیت غیرقابل انکار دستکم تا سه سال پیش، وجود بدنه گسترده حامی اصلاح طلبان در کشور بود. گروههایی که این روزها گرچه به دلایل متعدد درباره شرکت در انتخابات ابهامات زیادی دارند اما رای آنها در سبد جریان اصلاحات تعریف می شود. در صورتی که حق انتخاب از آنها در انتخابات آینده به هر دلیلی سلب شود؛ دیگر پای صندوق رای حاضر نخواهند بود و از این رویکرد شاید عدهای از نامزدها ابراز رضایت کنند اما دلسوزان کشور بیش از گذشته نگران شرایط خواهند شد. انتخابات ریاست جمهوری عرصه رقابت میان جریانهای سیاسی از اصلاح طلب و اصولگرا تا اعتدالیون و دیگر طیفهاست و مردم داور این رقابت، اگر هر یک از قطعات این پازل در مکان خاص خود قرار نگیرد نمیتوان تصویری درست از مردم سالاری ارائه داد.
اما این تمام تبعات درون گروهی شدن انتخابات میان اصولگرایان نیست و تجربه نشان داده است که چنین شرایطی، بیش از آنکه گرهی از کار این جریان باز کند؛ به سبب افزایش اختلافات و سهم خواهیها، بر مشکلات آنها اضافه نیز کرده است. نمونه مشخص آن انتخابات مجلس یازدهم بود که با وجود ماهها تلاش برای اتحاد و چیدن انواع سازوکارهایی مثل جمنا و شانا، بازهم نامههای سرگشاده و انتقادات پیدا و پنهان طیفها غوغا میکرد.
اگر اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری آینده استراتژی کنار ایستادن و تماشا کردن در پیش بگیرند، استراتژی انتخاباتی جبهه پایداری و بهاریون، نواصولگرایان و سنتی ها، مستقلین و معتدلین فرسنگها با یکدیگر تفاوت خواهد داشت و برای نزدیک سازی این فاصله حتی اگر ریش سفیدیهای خاص خارج از محافل سیاسی هم صورت گیرد، بازهم فرآیند دشواری خواهد بود. با چنین توصیفاتی رقابت درون گروهی نه تنها برای اصولگرایان کاری از پیش نخواهد برد بلکه بر دشواریهای آنان در رقابت هم خواهد افزود.
کابینه جنگ و رییس جمهور نظامی کارساز است؟
حضور نظامیان در انتخابات، گمانهای قوی به ویژه در ماههای گذشته است که از سوی تحلیلگران و رسانههای هر دو جریان سیاسی هم مورد ارزیابی و پیامدسنجی قرار میگیرد. با این وجود اما به نظر میرسد این فرمول تازه بیشتر مورد استقبال و تمایل اصولگرایان است و شاید یکی از راههای احتمالی پایان دادن به اختلافات در رقابتهای درون گروهی. «محسن رفیقدوست» از فعالان این جریان سیاسی درباره امکان و احتمال پیروزی فردی نظامی در انتخابات 1400 گفته است: «شاید اگر یک نظامی بیاید و با قدرت بتواند به مرکب عنان گسیخته سرکش افسار بزند بتواند مردم را از این وضع نجات دهد.» در روزهای گذشته هم «مالک شریعتی نیاسر» نماینده اصولگرای مجلس در توییتی نوشت: «امروز جنگ اقتصادی به مراتب پیچیدهتر از جنگ نظامی 40 سال قبل است. خون و آتش و گلوله ندارد اما خون جگر، آتشفشان و ترکش بسیار. خانهای ویران نمیکند اما خانواده بسیار. پدرها را نمیکشد اما غرور پدرها را بسیار. تحریمها سالها میمانند. دولت 1400 کابینه جنگ میخواهد». گمانه زنیها هم از حضور پنج نامزد بالقوه با پیشینه نظامی و البته اصولگرا در انتخابات آینده حکایت دارد که از نظر «حمیدرضا ترقی» عضو شورای مرکزی حزب موتلفه، تعداد آنها در قیاس با نامزدهای غیرنظامی زیاد هم نیست.
نامهای مطرح شده هرچند در سابقه نظامی، مشترک هستند اما هریک از آنها نزدیکی خاصی به طیف مشخصی در درون جریان اصولگرایی دارند که ممکن است حتی با رسیدن به استراتژی حضور نامزد نظامی، در تعیین فرد موردنظر باردیگر اختلاف نظر وجود داشته و اختلاف آفرین باشد.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*