اقدام هوشمندانه و انقلابی مرحوم آمیراحمد تقوی و اعلامیه ای که ساواک را به تکاپو انداخت + تصاویر
مرحوم امیراحمد تقوی روحانه برجسته کهگیلویه و بویراحمدی هفدهم آذرماه سال 57 با صدور اعلامیه ای مردم حوزه جنوب کشور و عشایر را به تظاهرات علیه رژیم پهلوی فراخواند و موج عظیمی به راه انداخت.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح زاگرس مرحوم حاج سید میر احمد تقوی (22 اسفند 1302 شمسی) در بهبهان متولد و دو سال بعد به سرزمین پدریش کهگیلویه منتقل شد.
پدر او مرحوم آقا میرعلی صفدر تقوی عالم شاخص و مشهور به فضل و تقوا در منطقه کهگیلویه بود، حجت الاسلام تقوی، خواندن، نوشتن و مقدمات عربی و قرآن را نزد پدر آموخت، مقدمات را در بهبهان نزد مرحوم آقا شیخ عبدالهادی مجتهدی فرا گرفت و درسال 1328 عازم نجف اشرف شد.
ایشان در نجف اشرف از محضر بزرگانی چون آقا شیخ محمد علی، آقا شیخ علی رشتی، آقا میرزا کاظم تبریزی، آقا سید جلیل یزدی، آقا سید عباس مهری، آیت اله حاج سید اسداله مدنی، آیت اله شیخ علی اصغر اراکی، آیت اله سید علی سیستانی استفاده کردند.
در سال 1338 به ایران بازگشت و در وطن خود کهگیلویه که از محرومترین نقاط کشور بود سکونت گزید و همه وجود خود را وقف ترویج دین و ارشاد مردم کرد.آیت الله آمیر احمد تقوی روحانی برجسته کهگیلویه بویراحمدی در زمان اوجگیری انقلاب فعالیت های گسترده ای در راستای کمک به امام جهت مدیریت انقلاب در منطقه ی کهگیلویه و بویراحمد انجام داده است.
از آبان ماه سال 1356، در پی مرگ مشکوک مرحوم آقا سید مصطفی فرزند ارشد امام خمینی و انتشار مقاله اهانتآمیز به امام و قیام 19 دی مردم قم، موج انقلاب اسلامی در شهرهای بزرگ و متوسط خروشیدن آغاز کرد و در سال بعد در مناطق حاشیهای و دوردستتری چون کهگیلویه و بویراحمد نیز به تدریج نسیم آن وزیدن گرفت. در یکی از روزهای اوایل آبان ماه 1357، دانش آموزانی که چند روز قبل، آمیر احمد تعدادی از آنان را تشویق به بسیج جوانان و تحرکات انقلابی کرده بود، در دهدشت به خیابانها آمده و شعارهایی بر ضد رژیم پهلوی و به پشتیبانی از انقلاب و امام سردادند. تعدادی از اهالی شهر به تحریک برخی از متنفذینی که با رژیم پیوند داشته و تحت تأثیر تبلیغات رژیم، هنوز با اهداف انقلاب آشنا نشده بودند، دانشآموزان را به باد کتک گرفته از شاه تمجید کرده و به امام خمینی نیز جسارت کردند. مرحوم تقوی که در همان روز، طبق معمول مشغول بنای حوزه بودند، با شنیدن این خبر، بلافاصله دست از کار کشید و در حالی که وسیله و امکان چاپ و تکثیر عمومی اعلامیه هم در آن شهر وجود نداشت، به خط خود اعلامیهای نوشت و پس از تکثیر آن به تعدادی محدود در یک مغازه عکاسی، دستور داد در شهر منتشر کنند و به دیگر ولایات نیز ارسال کنند. برای نشان دادن اهمیت مسئله، شخصاً نیز تعدادی از آنها را به دیوار مسجد و یکی دو تا از مغازهها نصب کردند. خبر این اقدام شخصی آمیراحمد در شهر و ولایات پیچید. با توجه به شخصیت و موقعیت ایشان، چنین اقدامی از ناحیه وی موجی ایجاد کرد و تأثیر فوقالعادهای در تنبه مخالفان و بیدارگری مردم و جذب آنان به انقلاب داشت. گروهان ژاندارمری منطقه و ساواک استان کهگیلویه و بویراحمد این اقدام آقا را با موضوع: «پخش فتوای میر احمد تقوی روحانی مقیم دهدشت» در همان روز به مرکز منعکس کردند. در بخشی از یادداشتهای مرحوم تقوی در این باره چنین آمده است: " حقیر به این نتیجه رسید که با نشر اعلامیهای مردم شهر و سایر اهالی کهگیلویه را تشویق به تظاهرات و مخالفان را تهدید کنم. این بود که اعلامیهای قریب به این مضمون نوشتم که از اول زندگی آدم تاکنون بین هابیل و قابیل و بین ابراهیم و نمرود و بین موسی و فرعون و بین محمد و ابوجهل و بین علی و معاویه و بین امام حسین و یزید و بین خمینی و پهلوی و خلاصه بین ایمان و کفر درگیری بوده و خواهد بود و اکنون نوایی که از حلقوم خمینی بیرون میآید همان نوایی است که از حلقوم ابراهیم و موسی و محمد و علی و حسین بیرون میآید و هرکس از اهالی کهگیلویه بخواهد با این نوا مخالفت و مقابله نماید در زمره نمرودیان و فرعونیان و یزیدیان محسوب میشود و اگر با این حالت بمیرد به جنازه او نماز خوانده نمیشود.بعد از نوشتن و تکثیر اعلامیه از راه فتوکپی، صبح زود آنها را به تیر برقها و سر چهار راهها و دَرِ مغارهها و مسجد چسبانیدم و خودم با یکی دو مغازه که ارتباط و حساب داشتم حساب و ارتباط خود را قطع کردم و با هر که برخورد میکردم از اهل بازار، خود را بسیار عبوس و خشمگین جلوه میدادم.
گفتنی است مرحوم آمیراحمد تقوی در قیاسی جالب حضرت ابراهیم (ع) را در برابر نمرود، حضرت موسی (ع) را در برابر فرعون، حضرت محمد (ص) را در برابر ابوسفیان، امام علی (ع) را در برابر معاویه و امام حسین (ع) را در برابر یزید قرار داد و امام خمینی (ره) را نیز در مقابل پهلوی قرار داد و حضرت امام را ادامه دهنده راه انبیا معرفی کرد.در بخشی از این اعلامیه آمده است:«بعموم طبقات و اصناف عشایر کهگیلویه و بویر احمد ابلاغ میشود در این موقع که کفر و ایمان در مقابل هم بمبارزه برخاستهاند بسیار بسیار مواظب و هشیار باشند که از حق به باطل و از اسلام به کفر نروند و مارک کفر و بد بینی به پیشانی خود نچسبانند، و الا بطور یقین نماز اسلامی بجنازه آنها خوانده نخواهد شد و مانند کفار با آنها رفتار میشود؛ و ما میدانیم با اینکه عشایر کهگیلویه و بویر احمد ساده و از بعضی مسائل مذهبی بی اطلاعند، لکن در راه دین و اسلام، غیور و کاملاً جان نثار میباشند. البته باید بدانید که کلمات عوام فریبی مانند دین مبین اسلام یا پیغمبر گرامی یا علی علیه السلام یا حسین سالار شهیدان یا قرآن مجید که همیشه و مخصوصاً این اوقات در رادیو میشنوید عیناً همان قرآن معاویه است که در جنگ صفین بر سر نیزه نموده بود.»
یکی دو روز بیشتر از نشر اعلامیه نگذشت که اهل اهالی بازار یک یک و دُو دُو نزد ما میآمدند، بعضی اقدام علیه تظاهرات را انکار و بعضی به واسطه نادانی و اظهار ندامت و توبه خود را تبرئه میکردند و من هم میپذیرفتم. تا اینکه در نهایت سردمداران قوم، خود را تنها دیده، آنها نیز آمدند، یکی از آنها بعد از آنکه نشست البته نشستگاه ما روزها در محل کاربنائی مدرسه بود، بنا و کارگرها کار میکردند و ما هم بر کار آنها نظارت داشته و هم مراجعین را همانجا میپذیرفتیم بعد از اظهار ندامت و نادانی بلند شد که بیاید دست به دست حقیر بدهد که از این به بعد هر چه فرمودید انجام میدهم. گفتم چون شنیدم شما به آقای خمینی توهین کردید تا توبه نکنید با شما مصافحه نمیکنم. بعد از بلند شدن سر جای خود نشست و گفت توبه به زبانم بگذار. ماهم جملاتی مشعر بر پشیمانی و توبه تلقین وی کردیم. همان روز بنا شد که فردا از مردم دعوت به عمل آمده تا در مسجد تجمع کنند. روز بعد از آن، تجمع انبوهی در مسجد صورت گرفت و حقیر طی سخنانی مبنی بر نکوهش از مخالفت با تظاهرات و کنارهگیری از انقلاب و تشویق مردم به وحدت و شرکت در انقلاب، مخالفان دیروز را با فرهنگیان تظاهرکننده در یک خط قرار داده و همان چماق به دستان دیروز شعارگویان امروز شدند و همه با هم با شعار درود بر خمینی از مسجد بیرون آمده و تظاهرات کردند." بدینگونه نخستین تظاهرات گسترده انقلابی استان در دهدشت انجام گرفت. با آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، آمیر احمد همه آمال دینی خود را در تحقق این انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی میدیدند. از این رو، با رسیدن موج انقلاب به منطقه کهگیلویه و فراهم شدن امکان فعالیت انقلابی، ایشان اگرچه منزلشان همچنان در کوشک دشمن زیاری بود، اما خود برای رهبری امور انقلاب، در دهدشت مستقر شده آن شهر را مرکز فعالیتهای خود قرار دادند و از آنجا امور انقلابی دیگر شهرها و ولایات منطقه کهگیلویه بزرگ (چرام، سوق، لنده، طیبی و بهمئی سردسیر و گرمسیر، دشمنزیاری) را هدایت میکردند. شرح تدابیر او برای حضور گسترده مردم در فعالیتهای انقلابی، جذب غیر انقلابیون و مخالفان و چگونگی تعامل او با متنفذین منطقه و مقامات رژیم و رفع موانع انقلاب با توجه به ویژگیهای منطقه بود؛ در مجموع، وی همه وجود و اعتبار معنوی خود را یکسره در خدمت ترویج و پیشبرد انقلاب قراردادند و با موقعیت معنوی و نفوذ اجتماعی منحصر به فردی که داشتند توانستند افزون بر جذب غیر انقلابیون و مخالفان و دفع دسیسههای مختلفی که از ناحیه رژیم پهلوی چیده میشد، مقامهای دولتی را نیز از سرکوب انقلابیون باز دارند و زمینه حضور گسترده مردم برای انجام فعالیتهای انقلابی را فراهم سازند و بدین ترتیب انقلاب را در منطقه کهگیلویه بزرگ با درایت و بدون خسارت تا تحقق پیروزی هدایت و رهبری کنند.انتهای پیام /