امید نتانیاهو به جریان تندرو است؛ با تضعیف قوه مجریه به بیگانگان پاس گل میدهند
«ناچاریم اعتراف کنیم که امثال نتانیاهو به چیزی دل بستهاند که روی کارآمدیاش حساب باز کردهاند. یک جریان سیاسی تندرو در کشور با اینکه ظاهراً بر ارزشها تکیه میکند، اما با تضعیف قوه مجریه، به بیگانگان پاس گل میدهد. این جریان که بسیاری از ناترازیهای موجود، محصول عملکرد خودش در دورههای مختلف است به دنبال سفیدشویی خویش است، اما عملا برای این دستمال، قیصریه را به آتش میکشد. خردورزان...
فیاض زاهد و محمد مهاجری در روزنامه اعتماد در یادداشتی مشترک با عنوان «بازی دشمن در زمین ما؟» به ورود ناشیانه بنیامین نتانیاهو به بازی جنگ روانی و فرستادن پیام تلویزیونی با این مضمون که حکومت ایران در حال سرنگونی است، پرداختهاند.
آنها در این زمینه نوشتند: 1- پایان حکومت بشار اسد، علاوه بر واکنشهای جهانی، عکسالعملهایی را در داخل و همچنین اپوزیسیون به همراه داشته است.
بعضی از مطالبی که در این زمینه نوشته شده، به دنبال مشابهتسازیهای واهی بین حکومت ایران و سوریه برآمدهاند.
2- به دلیل فقر اطلاعات دقیق، بسیاری از تحلیلها با خطا و توهم روبهرو است. سادهانگارانه است که این اتفاق را صرفا به دلیل فعالیتهای یک گروه تروریستی و سرکرده آنها بدانیم. باید این ظن قوی را پذیرفت که سرویسهای اطلاعاتی غربی از مدتها پیش برای این کار سرمایهگذاری کرده و در بزنگاهی که بعد از حملات وحشیانه اسراییل به غزه و لبنان فراهم شد، نقشه اضمحلال سوریه را هم کشیدند.
حتی دور از ذهن نیست که نوعی تبانی بین قدرتهای منطقهای برای این پروژه شکل گرفته باشد.
3- سرعت این تحولات به ظاهر بسیار سریع بود و به همین دلیل هم تحلیلهای شتابزده فراوانی وارد فضای مجازی شد. طبیعتا خبرسازی و جعلیات نیز گاه بستر ارایه تحلیل شد و ورود افراد دمدستی به عرصه تحلیل، فضا را غبارآلود کرد.
4- ورود ناشیانه بنیامین نتانیاهو، تروریست کودککش رسوا به بازی جنگ روانی و فرستادن پیام تلویزیونی با این مضمون که حکومت ایران در حال سرنگونی است، نشان میدهد بازی رسانههای علیه ایران نیز از یک اتاق فکر فرماندهی میشود. حمایت رضا پهلوی، عنصر مفلوکی که 46 سال است آرزوی سلطنت در سر میپروراند، از نتانیاهو موید همکاری مشترک در زمینه جنگ روانی است.
5- ایران مساحتی نزدیک به 10 برابر سوریه دارد و در یکی از سوقالجیشیترین مناطق دنیا و خاورمیانه قرار گرفته. جمعیت آن نیز 4 برابر سوریه است و قدمتی هزاران ساله دارد که در همه این عمر طولانی، فتنهها و شرارتهای فراوانی را از سر گذرانده و تهدیدهای پرشماری را دفع کرده است. هرگز در برابر دشمن سر خم نکرده و حماسههای ماندگاری به جای گذاشته است. با اینکه در دورههای گذشته زمامداران ناتوان هم بر ایران حکم راندهاند و گاهی تسلیم شکست شدهاند، اما روح حماسه در مردم هیچ وقت از بین نرفته است.
به علاوه ایرانیان در برابر هر تهاجمی به سرعت متحد شده و با دشمن بیگانه جنگیدهاند و اختلافات را ولو به صورت مقطعی کنار گذاشتهاند. نخست وزیر جلاد اسراییل و نوچهاش رضا پهلوی تاریخ نخواندهاند یا آن را نمیفهمند وگرنه چنین خبطی نمیکردند. اگر هم این دو نفر مایلند جایگاه خود را در بین مردم ایران - حتی ناراضیان از جمهوری اسلامی بدانند، واکنشهای فضای مجازی به حرفهایشان را ببینند. اگر هم جربزهاش را دارند، لازم نیست به تهران یا هر شهر دیگر ایران بیایند، کافی است در میان ایرانیان مقیم خارج حضور یابند.
6- نقطه افتراق جدی ایران و سوریه، اتکا به مردم است. قانون اساسی جمهوری اسلامی، حکومتی مبتنی بر مردمسالاری است و در طول چهل و اندی سال از عمر خود بهطور متوسط تقریبا در هر سال یک انتخابات برگزار کرده است. چنین خصوصیتی در سوریه و بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه وجود ندارد. اگر مردم سوریه در کوتاه زمانی پشت دولت حاکم بر دمشق را خالی کردند، بدان سبب است که میزان مداخله و نقش خود را در حکومت موثر نیافتهاند.
اگر نتانیاهو و برخی چهرههای ضدایرانی، بوی کباب به شامهشان خورده و گمان میکنند، سرنوشت سوریه برای ایران تکرار شدنی است، بدانند که بوی داغ کردن خر است.
7- سوریه قبل از آنکه سقوط دولت بشار اسد را شاهد باشد، شکستی مهمتر را تجربه کرد و آن باخت در جنگ روانی بود. مردم در برابر این جنگ بیدفاع بودند. همان جریان رسانهای که مردم سوریه را بمباران خبری میکرد، در چند روز گذشته به سمت ایران هم یورش آورده است. اما یک سپر دفاعی مستحکم و مقتدر رسانهای میتواند چنین هجومی را متوقف کند. لازم نیست این جریان رسانهای منتقد برخی سیاستهای داخلی کشور نباشد. اتفاقا منتقدان داخلی که بخش مهم و بزرگی از افکار عمومی را هدایت میکنند، موثرتر از مدافعان مطلق نظام، تاثیر میگذارند. رفتار آنهاست که نشان میدهد در برابر هر بیگانهای، ایرانیان با گرایشهای سیاسی متفاوت و حتی متضاد، به سرعت زیر یک پرچم میروند.
8- تلخ است، اما ناچاریم اعتراف کنیم که امثال نتانیاهو به چیزی دل بستهاند که روی کارآمدیاش حساب باز کردهاند. یک جریان سیاسی تندرو در کشور با اینکه ظاهرا بر ارزشها تکیه میکند، اما با تضعیف قوه مجریه، به بیگانگان پاس گل میدهد. این جریان که بسیاری از ناترازیهای موجود، محصول عملکرد خودش در دورههای مختلف است به دنبال سفیدشویی خویش است، اما عملا برای این دستمال، قیصریه را به آتش میکشد. خردورزان کشور اگر این غضنفر را که یار دوازدهم نتانیاهو است، کنترل کنند، حتما بهرهاش را نصیب کلیت جمهوری اسلامی خواهند کرد.
از میان اخبار