شنبه 26 آبان 1403

انتقاد از توهین به علی دایی در شبکه افق!

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
انتقاد از توهین به علی دایی در شبکه افق!

اقتصادنیوز: دنیای اقتصاد در گزارشی به انتقاد از برنامه های توهین آمیز علیه ستاره های شاخص منتقد از جمله علی دایی پرداخت.

به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: «حالا قدش بلند بوده، آن جلو ایستاده، یک نفر سانتر کرده، توپ به سرش خورده و رفته داخل دروازه. مگر این قهرمان می‌شود؟ گاهی می‌گوییم خوب است مقامات اجازه بدهند این آدم‌ها خارج شوند تا کشور تطهیر شود.»

کسی که این جملات را در مورد علی دایی به زبان می‌آورد، کارشناس یک برنامه همیشه جنجالی در شبکه افق تلویزیون است؛ شبکه‌ای که به نظر می‌رسد سیاستش را روی انتشار مطالب عجیب و غریب بنا گذاشته و با تولید خشم و دوقطبی‌سازی، دنبال سر و صدا در فضای مجازی و رسانه‌ای است.

نیازی به یادآوری نیست که با پخش گسترده این قطعه فیلم در شبکه‌های اجتماعی، چه موج جدید دیگری از واکنش‌های گسترده در حمایت از علی دایی و نقد رویکرد صداوسیما به وجود آمد. بسیاری از بزرگان فوتبال ایران و سایر حوزه‌ها در کنار انبوه مردم عادی به پشتیبانی از دایی پرداختند تا همچنان جای این سوال خالی باقی بماند که چه کسی از روند توهین به اسطوره‌ها و عصبی کردن افکار عمومی سود می‌برد؟

تلویزیون دولتی یا بلندگوی جناحی؟

شاید اگر این جملات در یک شبکه تلویزیونی خصوصی مطرح می‌شد، جای تحمل بیشتری داشت. در این صورت به هر حال می‌گفتیم یک عده، شبکه خودشان را زده‌اند و دارند با پول خودشان، حرف‌های خودشان را برای مخاطبان خودشان می‌زنند. بعد هم فرصت برای دیگران فراهم بود تا در رسانه‌های مشابه جواب بدهند. مشکل اما اینجاست که توهین به امثال علی دایی در صداوسیمای انحصاری رخ می‌دهد؛ رسانه‌ای که داعیه «ملی» دارد و به‌طور مستقیم با بودجه‌ای که از جیب مردم می‌گیرد اداره می‌شود. بدیهی است که چنین رسانه‌ای باید بیش از هر چیز دیگری بازتاب‌دهنده عقاید و سلایق افکار عمومی و صاحبان هزینه باشد. آیا واقعا نظر مردم در مورد علی دایی همانی است که کارشناس شبکه افق گفت؟

آیا تلویزیون می‌تواند چنین مطالبی را به جای استودیوهای دربسته، در میان مردم و در جمع‌های تصادفی بیان کند؟ این نخستین بار نیست که در تلویزیون به بزرگان فوتبال ایران اهانت می‌شود. در همین بازه زمانی چند ماهه که تعدادی از اسطوره‌ها راوی دیدگاه‌هایی متفاوت از جریان رسمی کشور شدند، شاهد انواع بی‌حرمتی به آنها بودیم. بعد از متوقف شدن پرواز تهران - دوبی و پیاده کردن همسر و فرزند علی دایی هم یکی از خبرنگاران جنجالی تلویزیون از عبارتی استفاده کرده بود که حتی با انتقاد شدید برخی از رسانه‌های هم‌سو همراه شد. پرسش اینجاست که آیا واقعا اراده‌ای برای متوقف کردن این فضا وجود ندارد؟ چطور ممکن است یک سکانس، پلان یا دیالوگ بی‌اهمیت بعد از 20سال از فلان سریال قدیمی سانسور شود، اما کارشناسان مورد اعتماد تلویزیون روی آنتن به همین راحتی هر چیزی که دوست دارند علیه سرمایه‌های اجتماعی به زبان بیاورند؟ این دوگانگی چطور قابل تفسیر است؟

درس بد به جوانان کشور

یکی از بزرگ‌ترین آفت‌های چنین برخوردی با بزرگان کشور اما آن است که یک پیام نامطلوب و زیان‌بار برای جوانان و آینده‌سازان کشور مخابره می‌شود. به این ترتیب ما به آنها می‌گوییم که شما اگر خیلی خیلی زیاد زحمت بکشید، همزمان درس بخوانید و فوتبال هم بازی کنید، با بدن مجروح برای تیم ملی به میدان بروید، به افتخار بین‌المللی مردم کشورتان تبدیل شوید، بارها و بارها هموطنان را شاد کنید، در بحران‌هایی مثل سیل و زلزله به عصای دست مردم تبدیل شوید و هزار جور کار خیر از شما سر بزند، باز اگر اندیشه و دیدگاه‌تان خوشایند برخی صاحبان رسانه و تریبون نباشد، آنها اجازه دارند رسما به شما اهانت کنند. در این صورت چرا باید نوجوانان و جوانان تازه‌نفس کشور انگیزه داشته باشند که پا جای پای امثال دایی بگذارند و برای کشورشان اعتبار درست کنند؟ به تازگی برخی پژوهش‌ها حاکی از کاهش شدید میل به بازگشت به کشور نزد مهاجران ایرانی بود؛ یک نفر از مدیران تلویزیون بپرسد شما فکر می‌کنید دلیل این اتفاق چیست؟

همچنین بخوانید