شنبه 15 شهریور 1404

انقلاب چین، انقلابی یا سازشکار؟

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
انقلاب چین، انقلابی یا سازشکار؟

سوالی که در پی پاسخ آن هستم این است که انقلابی که قریب 80 سال قبل در چین رخ داد و تا امروز هم با مدیریت عالی حزب کمونیست چین ادامه دارد، آیا انقلابی مانده یا سازشکار شده؟

پاسخم بقدر بضاعتم این است:

1- شنیده موثقی دارم که در اوایل دهه 80 میلادی، شخصیتی انقلابی از جمهوری اسلامی ایران به چین سفر کرده و از قضا موفق به دیدار رئیس جمهور وقت چین هم شده بود. این شخصیت می گوید در آن دیدار کوتاه از آرمان مشترک دو کشور در مبارزه با امپریالیسم سخن گفته و آنگونه که نقل شده، دنگ شیائو پینگ در واکنش گفته بوده که؛ «بروید بازدید یک کارخانه و عصر دوباره بیایید». گویا بازدید از آن کارخانه بزرگ در قلب پکن هم از سوی طرف چینی، طوری تنظیم شده بوده که به ساعت نهار کارگران بخورد تا آن شخصیت انقلابی ایرانی از نزدیک کارگرانی را ببیند که چگونه غذایی ناچیز گرفته و خورده اند!. عصر آن روز، وقتی آن شخصیت انقلابی دوباره به نزد رئیس جمهور وقت چین رفته بوده، دنگ شیائو پینگ، نظر وی را درباره بازدید از آن کارخانه پرسیده بود. شخصیت ایرانی هم کلی از عظمت کارخانه گفته بود و شکوه صنعت چین. ولی از نهار ناچیز کارگران حرفی نزده بود!. نقل به مضمون این است که دنگ شیائو پینگ - با اندکی تندی - به آن شخصیت انقلابی ایرانی گفته بوده که: «آرمان شما را نمی دانم ولی آرمان من این است که روزی برسد که کارگران چینی به چینی بودن خود افتخار کنند!».

2 امروز قریب 43 سال از آن تذکر تند دنگ شیائو پینگ به آن شخصیت انقلابی ایرانی گذشته، ولی انگار بازهم صحنه همانگونه تکرار می شود که رئیس جمهور ما همچنان انقلابی سخن بگوید و چینی ها عملگرایانه پاسخ بدهند. البته با یک تفاوت بزرگ نسبت به 4 دهه قبل. تفاوت بزرگی که باید ردپای آن را در یادداشت صادقانه فرزند رئیس جمهور ایران پیدا کرد که ترجیح داده، انقلابی و دیپلماتیک ننویسد!.

یوسف پزشکیان درباره مشاهداتش از چین امروز نوشته: «حدود 10 سال پیش برای 3 ماه در پکن بودم، برای فرصت مطالعاتی. از آنچه در چین اتفاق می‌افتاد شگفت‌زده بودم. امروز چین حتما متفاوت از 10 سال پیش است‌. خودشان می‌گفتند چین اژدهای خفته‌ای است که اگر بیدار شود جهان را می‌بلعد. باور داشتند که اژدها حالا بیدار شده!. اگرچه اژدها نماد چین است اما اژدها برای توصیف چین گمراه‌کننده است. اژدها را با صداهای بلند و آتشی که از دهانش بیرون می‌دهد می‌شناسیم، درحالی که چین خیلی آرام و بی سر و صدا دارد دنیا را می‌بلعد. نه صدایی و نه آتشی!. چینی ها کار خودش را می‌کند بدون اینکه بقیه دنیا را بیدار کند. ما در سال 57 در ایران انقلاب کردیم. کاری کردیم که بسیار جلب توجه کرد. پر سر و صدا و پر هیجان. اغلب کارهای دیگری هم که در طول این سال‌ها انجام دادیم، همه جلب توجه می‌کرد. اشغال سفارت، جنگ با عراق، راهپیمایی‌ها، شعارها، مسئله هسته‌ای و... همیشه بهانه‌ای وجود داشت که دیگران بتوانند درباره ایران حرف بزنند. ما به جای اینکه بهانه صحبت کردن درباره ایران را از دیگران بگیریم، به آن دامن زدیم. اجازه دادیم درباره ما حرف بزنند. کارهای نکرده‌مان را هم با بلندگو فریاد زدیم. بلند بلند فکر کردیم. سخنی که باید در اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌ها و اتاق‌های فکر مطرح می‌شد و مورد انتقاد قرار می‌گرفت و چکش‌کاری و پخته می‌شد و بعد در وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های برنامه‌ریزی تبدیل به برنامه می‌شد و وارد فاز اجرا می‌شد، بدون هیچ ملاحظه‌ای وارد گفتگوهای روزمره سیاست‌مداران در مجلس و کارشناسان در صدا و سیما و پشت تریبون‌ها شد. نتیجه‌اش شد «آش نخورده و دهن سوخته». شاید لازم باشد به فکر یک تجدید نظر اساسی باشیم. آنچه نوشتم در تبرئه دشمنان و توجیه دخالت دیگران نیست. درباره لزوم هوشمندی و هوشیاری برای پرهیز از ورود به موقعیت‌های خطیر است».

3 یادداشت صادقانه یوسف پزشکیان را باید بسیار جدی گرفت. در واقع فرزند رئیس جمهور کاری را انجام داد که باید آن شخصیت انقلابی دهه 80 میلادی باید بعد از دیدارش با دنگ شیائو پینگ انجام می داد و نداد!. یوسف پزشکیان از غرب و غربگرایی نگفته، او از قافله شرق جدید می گوید و از فاصله روزافزون ما با پیشرفتهای شگفت آور یک کشور شرقی که از قضا «حزب کمونیستش» هم همچنان پابرجاست و نه تنها سازشکار نشده بلکه به موقعیتی رسیده که می تواند غربی ها را هم به سازش با خود مجبور کند!. اصل حرفهای صادقانه فرزند رئیس جمهور این است که اگر از غربگرایی بیزاریم و پیشرفت اقتصادی آنها را نمی خواهیم، لااقل از چینی ها که می توانیم بیاموزیم. فقط کافی است این شش اصل طلایی پیشرفت چینی ها را بخوانیم و بکار بگیریم.

اصل اول پیشرفت چینی ها این بوده که مصلحت چین در تامین منفعت ملی است؛ پس هر جا این منافع ایجاب کرد باید ارتباط برقرار کرد حتی اگر با دشمن خونی شما باشد!. اصل دوم پیشرفت چینی ها می گوید افراطی گری نسبت به سایر کشورها باید کنار گذاشته شود و نگاه برد - برد جایگزین آن شود. اصل سوم پیشرفت چینی ها می گوید ارتباط با جهان تنها به معنی تجارت خارجی داشتن نیست و باید از کشورهای دنیا روش‌های نوین مدیریتی را آموخت حتی از آمریکا. در اصل چهارم پیشرفت چین هم، «فقر و عدم توسعه» بزرگ‌ترین دشمن کشور قلمداد شده و هشدار می دهد هر کشوری - منجمله خود چین - اگر برای جبران عقب ماندگی خود کاری نکند، دیر یا زود زمین می‌خورد. در اصل پنجم پیشرفت چین بر این نکته ظریف تاکید شده که «تحقق نوسازی، تحول عمیق فکری می خواهد» و برای انجام آن هم در اصل پایانی پیشرفت چین متذکر شده اند که تخصص بر تعهد اولویت دارد، چرا که یک متخصص به تخصصش تعهد دارد ولی یک متعهد به ایدئولوژی که تخصصی نداشته باشد، چون تعهد یک متخصص را به تخصصش ندارد، به هیچ وجه مناسبِ مناصب مدیریتی نیست!.

4- حرف آخر اینکه شاید وقت آن رسیده باشد که در مقابله با هژمونی غرب، لااقل جایگاه خود را در کاروان پیشرفت شرق بیابیم. ما سالیان مدیدی است، بیشتر از آنکه به تبیین شرق بپردازیم به نفی غرب پرداخته ایم و از این رهگذر جز استیلای فرهنگی غرب و فزونی «شرق هراسی» نصیبی نبرده ایم. برای حفظ ایران که امروز از اوجب واجبات است باید این مسیر را تغییر داد. تغییری که انقلاب چین، بهنگام تشخیص داد و به انجامش با وجود تمام موانع ایدئولوژیک، تن داد.

کد خبر 2111627