پنج‌شنبه 8 آذر 1403

اینجا از هدر رفتن "انسان" جلوگیری می‌کنند

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
اینجا از هدر رفتن "انسان" جلوگیری می‌کنند

آب و برق و گاز که جای خود دارند، اگر مراقب نباشیم انسان‌ها هم هدر می‌روند! و بزرگترین سرمایه هر کشور انسان‌هایی هستند که درون مرزهای آن رشد می‌کنند.

ورزش کردن در ایران، به طور کلی کار سختی است. از همان ابتدا می‌دانی قرار نیست حمایتی دریافت کنی و شرایط اقتصادی کشور هم خانواده‌ها را وامی‌دارد تا مدام به فرزند خود بگویند ورزش آب و نان نمی‌شود. در مورد دختران معمولا عبارت "حالا اگر پسر بود یک چیزی"، هم به جملات بالا اضافه خواهد شد. البته برخی ورزشکاران پیشانی بلند در خانواده‌هایی به دنیا می‌آیند که نسبت به ورزش کردن فرزندان خود کمتر سختگیری می‌کنند و این امتیاز بزرگ را در مراحل مختلف زندگی همراه خود دارند.

مشکلات ورزش‌کاران در ایران، به خصوص ورزش‌کاران خانم، مسئله جدیدی نیست و طی سال‌های اخیر در باب مشکلات و مصائب آنان بسیار سخن گفته‌اند. درآمد بسیار کم، نادیده گرفته شدن مربیان، پاداش‌هایی که دیر و ناقص پرداخت می‌شوند، قهرمانانی که به خاطر قوانین مسخره نمی‌توانند به مسابقات بین‌المللی اعزام شوند، مسابقات رده‌های سنی که گاهی به کلی نادیده گرفته می‌شوند و هزار جور مشکل دیگر که بسیاری از آن‌ها فرهنگی هستند؛ انبوهی از موانع ذهنی!

موانع قانونی و مالی شاید با یک امضا برطرف شوند، ولی زدودن موانع فرهنگی سال‌ها زمان می‌برد. این موانع غیر مادی را هنگام گفت و گو با بانوان ورزشکار به وضوح می‌توان حس کرد، هم بازیکنان و هم مربیان خاطرات زیادی از این چیزها دارند. میترا شاه پرست، عضو تیم ملی کبدی، و مریم خراسانی مربی برجسته استان فارس، برخی از تجربیات زندگی ورزشی خود را در مصاحبه با ایسنا شرح دادند.

به گفته ایشان حتی مسئله کوچکی مثل رفت و آمد هم مانع گرایش دختران به ورزش است. زیرا یک پسر می‌تواند خودش با اتوبوس و مترو و تاکسی تا باشگاه برود و برگردد، ولی در مورد دختران زحمت این کار بر دوش خانواده می‌افتد.

و اگر کمی عمیق‌تر نگاه کنیم تلاش‌های پراکنده‌ای برای کشتن اعتماد به نفس هر دختری را می‌بینیم که به سمت ورزش گرایش دارد. هر دو ورزشکاری که در این مصاحبه حاضر بودند خاطراتی از این جنس داشتند. از دوستانی که مسخره‌شان کردند، تا فامیل‌هایی که سعی کردند والدین‌شان را متقائد کنند ورزش کردن یک دختر کار عبث و بیهوده‌ای است!

قصه همان قصه تکراری است که از گذشته‌های دور تا به امروز بارها تکرار شده؛ به دنیا آمدن دختران مایه رنج و زحمت است. هیچوقت در نظر نگرفته‌اند که این رنج را خودشان بر خود تحمیل می‌کنند. اگر جامعه ناامن است، یا اعمال محدودیت بر دختران انرژی زیادی از خانواده می‌گیرد، این حاصل کار خود جامعه است و تنها خودش هم توانایی رفع آن را دارد.

میترا شاه‌پرست البته اشاره کرد که فدراسیون کبدی در سال‌های اخیر پیشرفت خوبی داشته است. او خودش نمونه‌ای از این پیشرفت به حساب می‌آید. چون دو بار رباط صلیبی پاره کرده، بار اول خودش هزینه درمان را پرداخت کرد و دولت چندین ماه بعد هزینه را به او برگردانده، ولی دفعه دوم فدراسیون بحث درمان را گردن گرفت. ولی مشکلات ورزش بانوان بسیار بنیادی‌تر از این حرف‌هاست و بعضا در عمق کهن‌الگوهای جامعه ریشه دوانده‌اند.

صحبت‌های ارجمند توهین‌آمیز و خنده‌های مجری غم‌انگیز بود

هم خانم شاه‌پرست و هم خانم خراسانی سخنان داریوش ارجمند را توهین‌آمیز تلقی می‌کنند؛ خانم خراسانی معتقد است شاید در مقایسه با حرف‌های پدربزرگ‌ها، سخن جدیدی نگفته باشد، ولی به هرحال او یک چهره اجتماعی و هنری است و باید مراقب حرف زدنش باشد.

هردو نفر اما بیشتر از حرف‌های آقای ارجمند، از خنده‌های خانم حاضر در کلیپ رنجیده‌اند و آن را غم انگیز توصیف می‌کنند و اعتقاد دارند اقداماتی که زنان علیه زنان انجام می‌دهند، همیشه دردآورتر است. امروز که به گذشته و جنبش‌های حق رای زنان در اروپا و آمریکا نگاه می‌کنیم، تلخ ترین بخش آن نه سرکوب حکومتی، بلکه اجتماعات زنان مخالف حق رای زنان است! کسانی که فریاد می‌زدند ما حق رای نمی‌خواهیم!

احتمالا اگر ورزشکاران از همان سنین کودکی مورد توجه ویژه قرار بگیرند و برنامه روشنی برای آینده‌شان ترسیم شود، بخشی از مشکلات فرهنگی، حداقل آن بخشی که مربوط به مانع شدن خانواده است، برطرف گردد. شاید سوال پیش بیاید که مگر یک ورزشکار، از همان ابتدا ورزشکار به دنیا می‌آیند؟ آنگونه که مریم خراسانی، مربی فعال در عرصه استعدادیابی ورزشی به من گفت، بله، گویا توانایی ذاتی افراد در ورزش را می‌توان در سنین کودکی ارزیابی کرد و آن‌هایی که پتانسیل بیشتری دارند را به‌طور ویژه پرورش داد.

آب و برق و گاز که جای خود دارند، اگر مراقب نباشیم انسان‌ها هم هدر می‌روند! و بزرگترین سرمایه هر کشور انسان‌هایی است که درون مرزهای آن رشد می‌کنند. انسان، آدم، بشر؛ چه کلمات عجیبی و چه مفاهیم غریبی برای مایی که با انسان‌محوری بیگانه‌ایم! هرچند سیاست‌مداران گاهی شعار انسان‌محوری می‌دهند، ولی مسیر طولانی میان گفتار و عمل وجود دارد و سال‌ها زمان می‌برد تا مسئولان بفهمند انسان‌محوری بیش از سنگ‌فرش کردن خیابان‌هاست! خیلی کار دارد تا درک کنند انسان‌ها ارزشمندند و پرورش استعداد جز حقوق مدنی شهروندان است.

مریم خراسانی، که خودش از قهرمانان دو و میدانی بوده، می‌گوید یافتن و پرورش کودکان دارای استعداد ورزشی، در بسیاری کشورها سابقه طولانی دارد و شوروی سابق پیشگام این طرح بود. واقعا در نگاهش می‌توان دید که از کشف و تمرین دادن استعدادهای نوظهور لذت می‌برد. او و همسرش، "مسلم نیادوست" که قهرمان آسیاست، اکنون باشگاهی را در شیراز اداره می‌کنند، این موضوع را جزو برنامه‌های خود قرار داده است.

این باشگاه در منطقه مرفه‌نشین شیراز قرار دارد. ولی خانم خراسانی آرزو دارد شعبه بعدی باشگاه در محله سعدی تاسیس شود؛ یکی از فقیرترین محلات شیراز. البته حتی همین امروز هم از بخش‌های فقیر شیراز در این باشگاه شاگرد دارد. و گویا این شاگردان کمتر برخوردار، تمرینات خود را آشکارا منظم‌تر از شاگردان متولد شده در طبقات بالادستی پیگیری می‌کنند. انگار نیچه راست می‌گفت که رنجی که تو را نکشد، قوی‌ترت خواهد کرد.

برای انسان گرد آمدن، نباید یک شعار جهان سومی و تاریخ مصرف گذشته باشد. انسان‌ها حق دارند برای رشد استعدادهای خود تلاش کنند. و نه فقط در قالب یک برنامه تلوزیونی، بلکه به صورت متسمر، در هر زمان و در هر مکان. قضیه به این صورت است که ابتدا فراخوانی منتشر می‌کنند و والدین، که عمدتا از همان محلات مرفه‌نشین اطراف باشگاه هستند، فرزندان خود را برای استعدادیابی می‌آورند. نتیجه تست‌ها برای بررسی به خارج از کشور ارسال می‌شوند و هزینه این کار (که چندان برای ساکنین این منطقه زیاد نیست) را والدین می‌پردازند.

اما همین مبلغ برای شاگردان فقیرتر مشکل‌زاست. خانم خراسانی به دنبال تامین یارانه هم برای شاگردان فرودست است. یارانه‌ای که نه به وسیله هیچ نهاد دولتی، بلکه از محل همان مبالغ پرداختی خانواده‌های برخوردار تامین می‌شود. کانال زدن از طبقات بالا به پایین، از اقدامات بسیار پسندیده‌ایست که هر جامعه‌ای به آن نیاز دازد. به‌هرحال همگان حق دارند در ثروت جامعه شریک شوند.

این قبیل فعالیت‌ها، چراغ‌های روشنی هستند در تاریکی ورزش استان فارس؛ استانی که مدیرکل ورزش و جوانان آن را به جرم فساد مالی دستگیر کنند، معلوم است حال و روز خوشی در امور ورزشی ندارد. خانم خراسانی اهل مشهد است و می‌گوید امکانات ورزشی در مشهد صد برابر شیراز وجود دارد و ورزش کردن خیلی آسان‌تر است. در شیراز حتی استادیوم پارس هم که پس از سال‌ها و صرف چند صد میلیارد پول ساخته شد، شرایط مناسبی ندارد. نه تنها مربیان فوتبال از چمنش ایراد می‌گیرند، بلکه پیست دو و میدانی اطراف زمین چمن هم ترک خورده است!

همچنین اینکه بچه‌ها از محلات کمتر برخوردار هم دغدغه ورزش و رشد استعدادهای خود را دارند، از نظر جامعه شناختی مسئله شایان توجهی است. صد سال پیش تصور می‌شد طبقه متوسط و طبقه فرودست جامعه، نه تنها از نظر مالی بلکه از نظر فکری هم بسیار متفاوت هستند. در گذشته اکثر فیلسوفان معتقد بودند که طبقه فرودست جامعه فاقد خودآگاهی است. آن زمان بدیهی به نظر می‌رسید که افراد فقیر به غیر از تامین خوراک و پوشاک به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کنند، دغدغه‌های والاتری همچون آزادی، کشف و رشد استعداد و برنامه‌ریزی بلند مدت برای زندگی تنها طبقه متوسط و بالایی موضوعیت دارند.

ولی امروز این تفکر کاملا از واقعیت جامعه (حداقل جامعه ایران در کلان‌شهرها) به دور است. تحولات زیرساختی حجم گسترده‌ای از اطلاعات را در اختیار همه افراد، اعم از فقیر و غنی، قرار می‌دهند و لذا دیگر علاقه طبقات فرودست جامعه به رشد فردی و برنامه‌ریزی برای آینده، با وجود تمام مشکلات مالی، لزوما کمتر از طبقات بالاتر نیست. شاید به دلیل مشکلات اقتصادی طبقه متوسط به لحاظ مالی کوچک‌تر شده باشد، ولی مسلما از نظر ذهنی توسعه یافته است.

انتهای پیام