این آمریکایی، عاشق دیزی و فسنجون است
تنها چند صدم ثانیه تا پایان بازی و دورشدن تیمش از قهرمانی مانده، مربی سرش را پایین انداخته و سرخپوشان شهرداری گرگان با شانههای افتاده کنار زمین آهسته قدم برمیدارند اما همچنان شوق پیروزی زیر خاکستر ناامیدیشان دل میزند. تماشاچیان 18 صدم ثانیه مانده تا پایان بازی نتیجه را قطعی تلقی و عزم رفتن کردند. پریپتی میدود و با سرعتی پلنگوار و با یک اشاره از نوک انگشتان در اوج مهارت و چابکی...
به گزارش ایسنا، سایت «اصفهانزیبا آنلاین» در ادامه نوشت: او از فاصله چند متری ورق را برمیگرداند. هیجان تیم شهرداری گرگان و اعتراضات تیم مقابل در هم میآمیزد و گزارشگر کوبنده و ناباورانه کلماتی را فریاد میزند. «پریپتی» بعد از پایان بازی، توسط همتیمیهای غیر هموطنش در آغوش کشیده میشود و همه از این حرکت تماشایی در بهت فرو میروند. چند روز بعد هم یک استوری از او با پرچم تیم ملی ایران و شکلک تفکر، شایعه تغییر تابعیتش برای حضور در تیم ملی بسکتبال ایران را قوت بخشید.
بعد از هفتهها تلاش مستمر برای برقراری ارتباط با این بازیکن و کشف راز آن پرتاب جادویی، صحبت درباره خاطراتش از کشورمان و سبکزندگی ما و... زمانی موفق به گفتوگو با او شدم که 11 هزار و 681 کیلومتر با ما فاصله داشت.
پریپتی را بیشتر بشناسیم
به آن لحظات جادویی فکر کنید! زمانیکه قامت بلندشان چند مدافع را جا میگذارد، توپ را بین زمین و هوا میقاپند، با درجا زدن و چرخشهای نرم، کمرشان را چند درجه در سمت مخالف حرکت میدهند. سپس در اوج زیرکی نگاهی را با همتیمیها رد و بدل میکنند، توپ با قدرت میچرخد، روی زانوها خم میشوند و با تکنیک روی نوک انگشتان پا بلند میشوند و در چند ثانیه نتیجه را به نفع خودشان تغییر میدهند و توپ مستقیم وارد تور به ارتفاع 3.048 متر میشود. آفرینش این لحظات نفسگیر به دست بازیکنان قدری همچون لبران ریمون جیمز و مایکل جردن بسکتبال را به یکی از محبوبترین و پرطرفدارترین ورزشهای جهان تبدیل کرده است؛ ورزشکارانی که به رویاهایشان وفادار ماندند، به کم اکتفا نکردند و سر رسیدن به مقام قهرمانی حتی به قیمت مصدومیت و از دست دادن سلامتشان خطر میکنند.
در لیگ باشگاهی بسکتبال ایران، بازیکنان خارجی زیادی حضور داشتهاند اما پرتاب جنجالی در ثانیههای پایانی فینال لیگبرتر بسکتبال شهرتی برای پریپتی رقم زد که بعید است بازیکنی به گرد پایش برسد. این بازیکن 33 ساله، متولد آمریکاست، 11 سال عضو یک تیم یونانی بود و سال 97 به تیم شهرداری گرگان پیوست و در اولین فصل حضورش، موفق به کسب عنوان نایب قهرمانی شد و جایزه ارزشمندترین بازیکن فصل را هم از آن خود کرد.
بسکتبال را از 8 سالگی شروع کردم
پری پتی درباره علاقهاش به بسکتبال و ورود به این حوزه میگوید: «بسکتبال را زمانی که خیلی کوچک بودم شروع کردم. تقریبا 8 ساله بودم یا کمی بیشتر. هدفم در ابتدا فقط بازی و خوشگذرانی بود. بسکتبال حرفهای را زمانی که 21 سال داشتم شروع کردم. حضور در لیگ اسلواکی، اولین فعالیت حرفهای من بود و در کشورهای زیادی از جمله رومانی، ونزوئلا، چین، ایتالیا و لبنان بازی کردم و در ادامه به لیگ ایران پیوستم.»
او با این مقدمه درباره ارزیابیاش از کیفیت لیگ بسکتبال کشورمان به «اصفهانزیبا آنلاین» میگوید: «به نظرم امسال بهترین سال در ایران بود. تیمها نسبت به سال قبل با حس رقابت بیشتری کار کردند و چند تیم فرصت قهرمانی داشتند که در نهایت این عنوان به شهرداری گرگان رسید. فکر میکنم لیگ امسال هرسال بهتر از قبل میشود و کیفیت بازیکنها هم بالاتر میرود. بازیکنان در لیگ ایران به سختی تلاش میکنند و این تمام چیزی است که از یک بازیکن میخواهیم، این که با حس رقابت بازی کنند و حس خوبی داشته باشند.»
آرزویم این است که در تیمملی ایران بازی کنم
پری پتی که این روزها به آمریکا برگشته و البته هنوز به طور قطعی مشخص نشده که برای فصل بعد به ایران برخواهد گشت یا نه به خبرنگار ما میگوید: «در این فصل، شهرداری گرگان برای بردن رقابتها تنها چند قدم تا قهرمانی فاصله داشت و من احساس کردم حقیقتا هواداران لیاقت این قهرمانی را دارند بنابراین نهایت تلاشم را کردم تا این اتفاق رخ بدهد. گرگان سه فصل قبل، من را به ایران دعوت کرد و من از صمیم قلب میخواستم یک فصل استثنایی را برای این تیم رقم بزنم. من واقعا آرزو دارم میتوانستم برای تیمملی بازی کنم. بازی کردن به عنوان بازیکن تیمملی، مایه مباهات و افتخار من است اما بازیکنان ایرانی بسیاری هستند که سخت کار میکنند و لیاقت این جایگاه را دارند. من امیدوارم تیمملی ایران، بهترین شانسش را برای پیروزی در المپیک داشته باشد.»
آن پرتاب شاهکار و نظر پری پتی درباره آن
پری پتی تا چندین روز بعد از آن گل سرنوشتساز به مهمترین سوژه خبری شبکههای اجتماعی تبدیل شده بود و تا مدتها صحبت درباره آن شوت استثنایی نقل محافل به خصوص ورزشیها بود. در آن لحظه وقتی توپ وارد تور میشود، انگار نیرویی درست به توپ جهت داده و به سمت تور کشیده است. سپس پتی دستان معجزهگرش را با سرخوشی و به نشانه پیروزی به دست هم تیمیهایش میکوبد، اعتراضات مبنی بر اینکه توپ قبل از قرمز شدن چراغ رها شده یا خیر، بالا میگیرد، دوربینها لحظه جداشدن توپ از سرانگشتان پریپتی را بارها و بارها به صورت آهسته نشان میدهند، فریادهای سرخوشانه در حین بازبینی و فشار و استرس برای کشاندن بازی به وقت اضافه در کالبد سالن جریان دارد، بازیکنان شهرداری کف میزنند تا القا کنند نتیجه به نفعشان است. داور از پشت مانیتور میآید و همه چشمها خیره به اوست. سوت میزند و دو دستش را بالا میبرد، سه امتیاز تایید میشود، پس از آن فریادهای شادی در سالن انعکاس پیدا میکند و عدد 96 برای شهرداری گرگان روی تابلو به نمایش در میآید.
از او میخواهم درباره این لحظات و شوت شاهکارش کمی توضیح بدهد: «هنوز توی شوکم! و هنوز بابتش خوشحالم، آن پرتاب بهترین شوت زندگی حرفه ای بسکتبالم بود. واقعا صحنه عجیبی بود، تنها 03/0 ثانیه وقت داشتم و ذهنم میگفت فقط توپ را بنداز! واقعا فکر نمیکردم شوتی که با آن سرعت انجام دادم گل شود، درست به موقع اتفاق افتاد، خیلی خوشحالم که این اتفاق رخ داد و البته خوشحالم که تیم ما به قهرمانی رسید. نمیتوانم حسم را در آن لحظه توصیف کنم و احساساتم در آن لحظه جادویی را به تصویر بکشم اما مردم بهترین عکسالعمل را داشتند. شوری که در جشن و پایکوبی طرفداران این تیم بود، دقیقا همان حس را در من به جوش و خروش درمیآورد. آن شوت مثل بمب پیچید و در گرگان هرکسی درباره اش حرف میزد. من عکس های زیادی با هواداران انداختم. جالب بود که آنها من را با این نام خطاب قرار میدادند: «دست خدا». بهخاطر فرصتی که برای بازی در ایران داشتم شکرگزار و راضیام. تیم شهرداری گرگان در شهر گرگان لحظات خوشی را برایم رقم زد و از مردم ایران ممنونم و امیدوارم به ایران برگردم تا یک جام دیگر هم ببریم.»
فرهنگ مردم ایران را خیلی دوست داشتم
او ارتباط صمیمانهای با هم تیمیهایش برقرار کرده و در این باره میگوید: «بعضی از هم تیمیهایم به انگلیسی تسلط کامل دارند. با بقیه هم یک راهی برای مراوده پیدا میکردم. بیشتر موضوعاتی که دربارهشان حرف میزدیم، بسکتبال بود پس فهمیدنش آن قدرها هم سخت نبود.» از او درخصوص نظر دیگر افراد درباره یک بازیکن آمریکایی میپرسم: «برای من عادی بود. همه میدانند من درایران بازی میکنم اگر کنجکاوی میکردند برایشان توضیح میدادم که ایران کشور زیبا و امنی بوده و اوضاع بسکتبال در آن خوب است.» در ادامه نظرش را درباره ایران این طور میگوید: «ایران خوب است، من دوستش دارم، فرهنگش دوستداشتنی و خواستنی است. مردم خانواده دوست هستند. بیشتر مردم من را در همه زمینهها کمک کردند. قبل از این که به ایران بیایم، از رسانهها چیزهای منفی و بدی درباره ایران شنیده بودم. خیلی ترسیده بودم و نگران بودم اما بعد از این که آمدم ایران خیلی خوب بود».
عاشق دیزی شدم و فسنجون
نمیشود به ایران سفر کنید و از غذاهای بومی و خوش طعم آن غافل بمانید. او با این مقدمه، د رباره غذای مورد علاقهاش میگوید: «من لوبیاپلو، قرمهسبزی، دیزی و فسنجون را از بین غذاهای ایرانی که تجربه کردم، دوست دارم و عاشقشان شدم. من غذا خوردن را دوست دارم. مشخصا شهر مورد علاقه من در ایران، گرگان است. البته از تهران و کیش هم خیلی خوشم میآید. در مدت حضورم در کشور شما چیزی جز تجربه خوب نداشتم. مردم ایران خیلی گرم ودوستانه رفتار میکنند.»
آن پرتاب 3 امتیازی شانسی نبود!
روزبه ارغوان، هم تیمی پریپتی در اوج متانت با روییخوش پاسخ گوی سوالات ما درباره روحیات و رفتارهای این بازیکن است.
ملی پوش بسکتبال کشورمان، هم تیمی پریپتی است. چند روز بعد از پیروزی تیم شهرداری گرگان ضمن ابراز خشنودی از پیروزی تیمش در گفتوگویی با ما به پرتاب تاریخی پریپتی اشاره میکند و میگوید: «پری دارای شخصیتی پرانرژی و بشاش است رفتار و منش او با دیگر بازیکنان، گرم و برادرانه بود. برخلاف برخی دیگر از بازیکنان خارجی که به محض ورود به تیم، تک روی در پیش میگیرند و اتحاد را در آرایش تیمی از بین میبرند، خودخواه نبود و صلاح تیم را میخواست و در خدمت آن بود.» او درباره تلاش هایش برای کسب این موفقیت هم می گوید: «بیشک دست یابی به چنین جایگاهی نیازمند ممارست و تلاش بسیار همه بازیکنان است. پری و ما از اول فصل با قدرت به تمرین میپرداختیم. روز عید نوروز که همه افراد علاقهمندند کنار خانوادهشان باشند، از ساعت 10 تا 12 مشغول تمرین بودیم و حتی بعدازظهر هم سر تمرین حاضر شدیم. همه اعضای تیم یکدل و یک صدا برای قهرمانی برنامهریزی کرده بودیم که موفق شدیم.»
پری خستگیناپذیر بود
این بازیکن که لحظه پرتاب سه امتیازی به وضوح در خاطرش ثبت شده و آن را با تمام جزئیات بازگو میکند، میگوید: «6 ثانیه آخر بازی بود که با دفاع سریعتر تعویض شدم. درست در همان ثانیهها همه اتفاقات رخ داد. خاطرم است که روی نیمکت نشسته بودم و چند ثانیه بیشتر تا پایان بازی باقی نمانده بود اما جالب بود که ابدا به باخت فکر نمیکردم. در کل، بازی پر فراز و فرودی بود. ابتدای بازی ما بالا بودیم و پری پتی دو پنالتی را گل کرده بود. من باور داشتم که تلاشهایمان نتیجه میدهد. التهاب و هیجان آن ثانیهها خیلی بالا بود. سعی کردیم بههم ریختگی و استرس تیم را از بین ببریم و روحیه و انسجام را در داخل و بیرون زمین حفظ کنیم. همه با امید پشت هم را داشتیم و آن پرتاب هم ثمره سه سال زحمت بیوقفه و حق تیم بود و اصلا قبول ندارم که شانسی بود. پری خستگیناپذیر بود و همین یکی از عوامل موفقیتاش است.»
تصمیماش برای حضور در ایران را جدی نمیدانم
ارغوان درباره جدی بودن تصمیم پری برای عضویت در تیم ملی ایران میگوید: «قبول دارم که او بهعنوان یک بازیکن خونگرم در مسیر پیروزی با تیم همراه و همدل بود، در بعضی از بازیها حتی در صورت کسب امتیاز پایین، تلاش و همکاری چموشانهاش با هم تیمیها و توپربایی سریع و به موقعش جایی برای حرف نمیگذاشت. او حس خوبی نسبت به ایران دارد ولی شرایط در تیم ملی متفاوت است و باید نظر فدراسیون و سازمان تربیت بدنی را در این باره مبنا قرار داد. البته آنطور که حدس میزنم این ادعا بیشترحالت طنز داشت و تصمیم اش جدی نیست.» در خور ذکر است، به گفته یکی از مسئولان فدراسیون بسکتبال، این بازیکن آمریکایی هنوز تابعیت ایرانی ندارد و در گام اول برای حضور در تیم ملی ایران باید تابعیت ایرانی بگیرد که خودش مراحل مختلفی دارد. از سوی دیگر حتی اگر تابعیت ایرانی هم به پری پتی اهدا شود، او می تواند 18 ماه بعد از این تاریخ برای حضور در تیم ملی ایران به فیبا درخواست بدهد. پس عملا حضور این گارد آمریکایی در تیم ملی ایران در المپیک امکان پذیر نیست.
انتهای پیام