





برای «جوانی» که جان زندگانیست...
جوانی دریافت آدمی از خوشی خویشتن و توان برگرفتن نعمت از درخت پرهوادار زندگی و درویدن گندمزار تحسین و پذیرفته شدن و در کام و چشمها شیرین نشستن است... انسان از پایان می گریزد و این رنجی بی نهایت است که به روایت شاعر "چو مستم کرده ای مستور منشین / چو نوشم داده ای زهرم منوشان".