برای کتاب نخوانها!
متأسفانه فضیلت کتابخوانی در مقامات تقریبا دیده نمیشود. آنان به بهانه مشغله، بیاعتنا به کتاباند و مطالعه آنها نهایتا به بولتنهایی محدود میشود که زیر دستانشان تهیه میکنند. در این میان چند چهره متمایزند: رهبر انقلاب که حتی به شهادت دشمنانش، فردی ادیب و کتابخوان است. دایره واژگانی وسیع و مکالمههای جزئی ایشان با صاحبان نشر در نمایشگاه کتاب، مؤید این ادعاست. علی لاریجانی که حداقل دوبار برای خود من پیش آمده در ازای ارائه خلاصه کتابی مهم، خلاصه را وافی به مقصود ندانسته و اصل کتاب را مطالبه کرده است. حاج آقای معزی، معاون پیشین فرهنگی دفتر رهبری و نماینده کنونی رهبری در هلالاحمر، سید عباس صالحی وزیر سابق فرهنگ، علیرضا مختارپور رئیس کتابخانه ملی و در بین مدیران اجرایی، مسعود کرباسیان که از کتابخوانی گذشته و کتابخوار است!
کتابخوانی از کتابدوستی ناشی میشود و باور عملی به شعری پرمایه از عباس یمینی شریف که همه ما در دوره دبستان آن را حفظ کرده ایم: من یار مهربانم، دانا و خوش بیانم...
اگر مقامات، کتاب بخوانند اوضاع مُلک خیلی بهتر میشود، چرا که آنان در جایگاه سیاستگذاری و تصمیمگیری برای ملت، هر چقدر آگاهتر باشند سود آن نصیب مردم میشود و هر چقدر ناآگاهتر باشند، دودش به چشم ملت میرود.
مقامات حداقل در سه زمینه باید اهل مطالعه باشند. اولا حوزه تخصصی یا کاری خود، ثانیا منشورات مرتبط با سیاستگذاری و مدیریت و ثالثا در ادبیات. سایر حوزهها از جمله اقتصاد سیاسی، تحولات بینالملل، فرهنگ و بویژه تاریخ و خاطرات، هم نور علی نور. اگر مقامات، فرصت مطالعه ندارند - که جای تأسف دارد - لااقل امنای کتابخوان خود را مأمور کنند که هر هفته، در یک جلسه یکی دو ساعته، خلاصه کتابهای مهم و جدید را برای آنها بازگو کنند. جلسه حضوری - که در آن گفتگو شکل میگیرد - مؤثرتر از چند صفحه خلاصه کاغذی است.
کتابخوانی، در زمره معروف است که مرتبا همدیگر را باید به آن گوشزد و دعوت کنیم و از فرائض یا فضیلتهایی است که ریا در آن، با هدف ترویج، ناپسند نیست.