برسی آداب و رسوم فراموش شده نوروزی | کار دسته غول بیابانی چه بود؟
برای اطلاع از آداب و رسوم فراموش شده نوروز در ادامه این خبر باما همراه باشید.
برسی آداب و رسوم فراموش شده نوروزی
برای اطلاع از آداب و رسوم فراموش شده نوروز در ادامه این خبر باما همراه باشید.
در حال سپری کردن روزهای پایانی امسال هستیم و تقویم خبر از آمدن نوروز می دهد. مردم سرزمین مان به تکاپو افتاده اند تا از آداب و رسوم پیش از نوروز در ایران جا نمانند و سنت ها را به جای بیاورند. همه کم و بیش آداب قبل از رسیدن سال نو را می دانند و از ماه ها قبل برای اجرای شان برنامه ریزی می کنند.
باید همه چیز مهیای آمدن بهار و برپا شدن خوان نوروزی شود؛ برای همین است که کسی چیزی برای اجرای آداب عید نوروز کم نمی گذارد و همه تمام توان شان را در هر چه بهتر اجرا کردن رسم ها به کار می گیرند؛ آیین هایی که از گذشته تا به امروز تغییرات زیادی به خود دیده اند.
در این مطلب ابتدا با مرور آداب و رسوم امروزی کمی لحظات تان را شیرین می کنیم و سپس سفری به سال های گذشته را تجربه خواهیم کرد تا سنت های فراموش شده را به شما معرفی کنیم.
مراسمی که فراموش شده اند
سنت هایی که امروزه پابرجاست در گذشته نیز رواج داشته اند. در این میان برخی فعالیت ها و مراسم کم کم رنگ باخته و از میان رفته اند. در گذشته 20 روز مانده به عید، مردم به تکاپو می افتادند تا به استقبال نوروز بروند. آنها فعالیت های زیر را انجام می دادند:
تزیین اماکن عمومی
از اوایل اسفند ماه دکان داران محل کسب خود را می آراستند و حال و هوایی نوروزی به آن می بخشیدند. آجیل فروش ها با سینی های بزرگ و کوچک از آجیل، جلوی دکان را زینت می دادند، میوه فروش ها، پیازِ نرگس و سنبل را در گلدان های شیشه ای سبز می کردند و همه جلوه ای خاص به کسب و کارشان می دادند.
آستانه اشرفیه به استقبال از نوروز رفت
مفصل ترین تزیینات مربوط به قنادی ها بود چرا که از مردم بیشتری پذیرایی می کردند. آنها طاقی را جلوی در دکان شان درست می کردند و با کله قند، نارنج و شیشه های آبلیمو و گلاب رشته هایی را می ساختند تا به طاق آویزان کنند. سپر و شمشیر ساخته شده از نبات نیز جزو جدانشدنی این تزیینات بود.
مخروط های گچی جلوی قنادی ها با لامپ هایی که به هنگام شب روشن می شدند نیز جلوه ای خاص به شهر می دادند. قنادان، پرده های نقاشی شده مربوط به جنگ رستم و اسفندیار یا رستم و دیو سپید را بر سردر مغازه شان می آویختند و بر بالای آنها نیز چراغ هایی را روشن می کردند.
حمام های عمومی نیز زینت داده می شدند و قسمت رختکن به زیبایی آراسته می شد تا شکلی نوروزی به خود بگیرد.
به راه افتادن دسته آتش افروز
در هفته آخر سال، دسته هایی در شهرها و روستاها به راه می افتادند که به آتش افروز شهرت داشتند. هر یک از این دسته ها 4 یا 5 نفر را درخود داشت که صورت و گردن خود را سیاه کرده بودند. آنها مقداری خمیر را به سر می گرفتند، روی آن پنبه یا کهنه آغشته به نفت می گذاشتند و آتش می زدند. هر یک از آنها مشعلی نیز به دست داشتند و با ضرب تنبک و تصنیف خوانی عده ای از مردم حرکت می کردند. آتش افروزها در مسیرشان به مغازه های مختلف می رفتند و از هر کدام پول درخواست می کردند. شعر آنها این بود:
آتش افروز حقیرم سالی یک روز فقیرم
به راه افتادن دسته غول بیابانی
دسته غول بیابانی، دسته ای بود که یک مرد بلند قد داشت. این مرد بلند قد، لباس تنگ چسبانی از پوست گوسفند سیاه بر تن می کرد و در خیابان ها به راه می افتاد. عده ای تنبک زن هم دور او را می گرفتند و می خواندند:
من غول بیابانم سرگشته و حیرانم
دکان داران نیز موظف بودند به دسته آنها پولی پرداخت کند.
روشن شدن چراغ های شب عید
در گذشته اعتقاد بر این بود که در شب سال نو خانه باید غرق در نور باشد. به همین دلیل اجاق یا منقل و چراغ ها را روشن می کردند و تا صبح روز دوم عید آنها را روشن نگه می داشتند. شیوه سوختن این چراغ ها، تفسیر خاصی داشت؛ روشن و سالم ماندن چراغ ها سالی پربرکت با دلخوشی و تندرستی را نوید می داد و اگر لوله چراغ ها دوده می زد یا شمع درون آنها به یک طرف می افتاد، تاریکی و کدورت به وجود می آمد. خاموش شدن چراغ نیز نشانه از دست رفتن مال و امید بود و در بدترین حالت شکستن یا واژگون شدن چراغ، درگذشت کسی از نزدیکان یا زیر و رو شدن زندگی اهل خانه را در پی داشت.