بلایی که سر وردی های دانشگاه تهران می آید | 50 درصد از ورودیهای پزشکی در دانشگاه تهران مهاجرت میکنند
این روزها صحبت از خالی ماندن ظرفیتهای پذیرش در رشتههایی مثل جراحی قلب و یا اطفال زیاد است، با توجه به جایگاه و اهمیت رشته پزشکی سوال اینجاست، چرا پزشکان برای ادامه تحصیل اقدام نمیکنند؟
حرفهای محمد رئیسزاده، رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور در دانشگاه علوم پزشکی تهران پنجشنبه گذشته در همایش ملی روز پزشک در همدان، مثل بمب ترکید. او گفت:«تخصص جراحی قلب در سال جاری 18 نفر ظرفیت داشته اما هیچ کس متقاضی نشده و در کل کشور فقط 2 فارغالتحصیل جراحی اطفال داریم.»
رئیسزاده، گریزی هم به گذشته دور زد و گفت که اگر این وضع ادامه پیدا کند شاید مجبور شویم، همچون 40 سال پیش پزشک از هند و پاکستان بیاوریم.
هرچند که واکنشها به این خبر زیاد بود اما اگر پای صحبت پزشکانی که دستی در کار دارند، بنشینید، متوجه میشوید که موضوع چندان جدید نیست، شاهین آخوندزاده از جمله پزشکانی است که میگوید: این موضوع به مشکلی مزمن در کشور تبدیل شده، هر از چند گاهی سروصدا میشود و باز صورت مساله را پاک میکنیم و فراموش میشود.
این استاد تمام گروه روانپزشکیدانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس بیمارستان روزبه معتقد است با شرایطی که در حال حاضر برای رزیدنتها فراهم کردهایم، اقبالی برای تحصیل و کار برای آنها نمیماند و اتفاقا مهاجرتها بیشتر از گذشته است.
گفتوگو با دکتر آخوندزاده را بخوانید:
این روزها صحبت از بیرغبتی پزشکان برای ورود به دوره دستیاری و متخصص شدن و مهاجرت آنها بیشتر از همیشه شنیده میشود، شما چه نظری دارید؟
سال 93 درگفتوگو با یکی از خبرگزاریها درباره مهاجرت نخبگان خصوصا دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران بر اساس تجربه و مشاهدات خودم گفتم که 50 درصد از ورودیهای پزشکی در دانشگاه تهران، که درواقع صد نفر اول کنکور سراسر و از نخبگان و ژنهای خوب کشور محسوب میشوند، مهاجرت میکنند. و حالا هم میگویم این آمار در سالهای اخیر حتما افزایش یافته است.
البته مساله اینجاست که این آمار خروج نخبگان از کشور متعلق به دوره و زمان خاصی نیست، بلکه به مشکلی مزمن در کشور ما تبدیل شده است و هربار هم حرف و آماری پیش میآید،صورت مساله را فوری پاک میکنیم.
مهاجرت امری شخصی تعریف میشود، اما از صحبتهای شما پیداست که باید نگران این وضع باشیم، چرا؟
همهجای دنیا مهاجرت امری طبیعی و پذیرفته شده است و وجود دارد، مثلا ممکن است در کشور انگلستان دانشجویان و یا فارغالتحصیلانی باشند که به کشورهای آمریکا و کانادا مهاجرت کنند، اما به همان نسبت یا بیشتر از آن، نخبگانی از کشورهای آسیایی وارد این کشور میشوند، کمااینکه درحال حاضر بسیاری از پزشکان مشغول در کشور انگلستان اهل کشورهای هند، پاکستان و یا بنگلادش هستند، چون پزشکی رشتهای بسیار سخت است که فارغالتحصیلانش دیر به درآمد میرسند، اما توجه کنید که در همین انگلیس، اینطور نیست که تعداد زیادی از نخبگانش مهاجرت کنند، خیر، ضمن اینکه نخبگانی از سایر کشورها به آنجا مهاجرت میکنند، مشکل ما این است که ما مدام در حال از دست دادن هستیم و ژنهای خوب و نخبه ما در حال خروج هستند و ورودی نداریم.
این میزان از رغبت پزشکان به مهاجرت و از طرفی خالی ماندن ظرفیتهای تخصص در کشور ما چه دلایلی دارد؟
یک دانشجوی رشته پزشکی 7 سال درس میخواند، درسهایی بسیار سنگین، کشیک هم که میگذراند یک میلیون تومان بابتش میگیرد، بعد هم باید بسیار درس بخواند تا بتواند در آزمون دستیاری قبول شود، در دوران رزیدنتی که در همه جای دنیا شغل محسوب میشود، باید در کنار درس خواندن کشیکهای سنگین بدهد، 12 تا 15 نوبت کشیک شب، در طول این مدت هم اجازه کار ندارد، تصور کنید حدود 30 سال هم دارد و اگر خانواده داشته باشد، باید هزینه خانواده را هم بدهد در حالی که حقوقش حدود 5 الی 6 میلیون تومان است.
وضعیت این پزشک را تصور کنید، بعد از این مرحله در سن حدود 35 سالگی تازه میرود مناطق محروم برای خدمت، مناطقی که اغلب دور از مرکز هستند و امکاناتشان بسیار محدود است،این شخص باید واقعا عاشق پزشکی باشد تا بتواند این شرایط را تحمل کند وگرنه این همه سختی و مشقت قابل تحمل نیست. برای دانشجویان پزشکی چنین آیندهای وجود دارد و خب این آینده چندان روشن و قابل توجه نیست.
گویا در گروههای پیراپزشکی هم تمایل و آمار مهاجرت افزایش یافته است.
بله، همین طور است، فکر نکنید مهاجرت فقط در رشتههای پزشکی اتفاق افتاده، در حال حاضر گروه پرستاران ما هم به شدت در حال مهاجرت هستند، این مشاغل جزو شغلهای سخت محسوب میشوند که در کشورهای مهاجرپذیر، از سوی شهروندان همان کشورها چندان مورد اقبال قرار نمیگیرند، و مهاجرپذیری در این رشتهها زیاد شده است.
همین کشور عمان مثل جارو برقی درحال جذب گروههای پزشکی ما در رشتههای مختلف است. یک جراح در کشور عمان دو و نیم برابر جراحی در ایران درآمد دارد،اما مساله اینجاست که علاوه بر این، فرزندش از آموزش رایگان استفاده میکند، خودرویی که آنجا میخرد، با کیفیت بهتر، یک دهم قیمت خودرویی است که میتواند اینجا بخرد، مسکن هم به همین شکل، پس کاملا برایش به صرفه است که جلای وطن کند.
چطور میتوان جلوی این مهاجرتها را گرفت و یا اینکه دستکم اقبال به ادامه تحصیل را در پزشکان افزایش داد؟
راهکارهایی که در حال حاضر برای این موضوعات مطرح میشود، درست نیست، بیشتر برای حذف صورت مساله داده میشود و کاملا اشتباه است، فرض کنید چون با این رویه دچار کمبود پزشک میشویم، سعی میکنیم که ظرفیتهای پذیرش را افزایش دهیم، و این راه اشتباهی است،باید از ژنهای خوبمان مراقبت کنیم و آنها را برای ماندن مشتاق کنیم اما متاسفانه به راحتی مسیر را به شکلی پیش میبریم که این فارغالتحصیلان ترجیح میدهند کشور را ترک کنند. برای بازگرداندن نخبگان خارج از کشور از برنامه و طرح صحبت میکنیم درحالی که اول باید همین نخبگانی را که اینجا هستند، حفظ کنیم و این نیاز به مراقبت، توجه، امکانات، فرصتهای مناسب شغلی و حمایت دارد.
پزشکان هندی و پاکستانی به ایران نمی آیند؛ درمانگران سنتی قبایل افریقایی شاید
رئیس محترم نظام پزشکی اخیرا در بیاناتی فرمودند بهزودی به دلیل کمبود پزشک مجبور به واردکردن پزشک از هند، پاکستان و بنگلادش خواهیم بود.
در اینکه با سیاستها و اوضاعی که شاهدیم بهزودی کشور بیش از پیش به کمبود متخصص مبتلا خواهد شد، هیچ تردیدی نیست. همه به سادگی میتوانند مهاجرت بسیاری از پزشکان در سالهای اخیر را ببینند. اکراه بسیاری از پزشکان از کار پزشکی یا کارهای پرمخاطره آشکار است. خالیماندن صندلیهای دستیاری، زوال مشاغلی همچون پزشکی عمومی، متخصص داخلی و پزشک خانواده چیزی نیست که کسی نبیند.
بهعلاوه قطعا رئیس نظام پزشکی از رشد سرسامآور درخواست عدم سوءپیشینه از سازمان متبوعش (که به کار مهاجرت میآید) نیز اطلاع دارد. او میداند هرساله چند عضوهیئت علمی کشور را ترک یا عزم ترک میکنند. میداند بسیاری از متخصصان تازهفارغالتحصیل حتی اگر در داخل کشور بمانند هم به کار دانشگاهی و آکادمیک تن نمیدهند. او میداند با افزایش ظرفیتها هم همین فارغالتحصیلان آینده به هر حال راه مهاجرت پیش خواهند گرفت. او از آمارهای زیادی اطلاع دارد که نهتنها مردم، بلکه پزشکان هم اطلاع ندارند. به این لحاظ است که اینگونه صحبت میکند.
آینده بحرانیای که در نظرگاه او قرار دارد، در نظرگاه هیچکس دیگری نیست. به این لحاظ نمیتوان از این جمله به راحتی گذشت. اما در این گفته نکتهای مغفول است که شاید میدانند و مطایبه میکنند. واقعیت آن است که دیگر واردات پزشک از هند، پاکستان و بنگلادش هم آنگونه که بعد از انقلاب رخ داد، امکانپذیر نیست. متخصصان همه کشورها الان متعلق به جامعه بینالمللی پزشکی هستند که دیگر دهکده جهانی کوچکی شده است. بعید است کار در شرایط فعلی ایران را بپذیرند. متخصصان رشتههای مختلف هندوستان، پاکستان و بنگلادش که اکثرا بسیار خبره و با مدارک عالی هستند، در حال حاضر در بخشهای مختلف دنیا با شرایط و امکاناتی که بهشدت با شرایط و پرداختهای کشور ما فاصله پیدا کرده است، مشغول به کار هستند.
بخش مهمی از متخصصان کشورهای حاشیه خلیجفارس از این دست پزشکان هستند. بخشهای بزرگ تخصصی کانادا و آمریکا توسط چنین پزشکانی اداره میشود. متأسفانه کشور ما به دلایل مختلف توان استخدام چنین پزشکانی را در حال حاضر ندارد. استخدام پزشکان هندی و پاکستانی بعد از انقلاب اولا به این دلیل بود که در آن زمان این تفاوت وحشتناک دریافتها بین کشور ما و طب بینالمللی وجود نداشت و ثانیا بسیاری از این دست پزشکان هم امکان ادامه تحصیل و کسب تجربه بیشتر را پیدا نکرده بودند. بهعلاوه استخدام این پزشکان در آن زمان هم نتیجه مناسبی نداشت. در 40 سال گذشته پا به پای قطع ارتباط پیشرونده جامعه پزشکی ایران با طب بینالمللی تحت لوای شعارهای انساندوستانه، کلا موضوع اقتصاد در کار پزشکی انکار شد و سیستم سلامت تنها به مدد اجبار و قوانین متعلق به دوران گذشته توانست «به زعم خود» امروز را به فردا برساند. اما همان فردا هم روزی بود که کشور از تمام ذخایر انسانی خود تهی میشد و پزشکان جوان کشور را به سمت دهکده جهانی خودشان - که تصویری از آن از طریق تکستبوکهایشان در سر داشتند - ترک میکردند.
خیر آقای رئیس، کشور توان استخدام پزشکان هندی و پاکستانی را دیگر ندارد و با کار ارزان و اجباری، مسموم و بدعادت شده است. از دانشگاههای نامعتبر یا از درمانگران سنتی قبایل آفریقایی شاید!