به بلاهت جیمز باند لبخند بزن!
سومین قسمت از مجموعه جاسوسی احیا شده مامور 117 است که ژان ژراردن، ستاره سرشناس سینمای فرانسه در آن در قالب شخصیت دووجهی هوبرت بونیسور دلابت / مامور 117 ظاهر شده است.
به گزارش مشرق، جاسوسبازی و اجرای عملیات غیرممکن توسط ماموران مخفی، همیشه مورد علاقه صنعت سینما بوده است. این علاقه بهحدی است که این نوع جاسوسبازیها برای خودش به یک ژانر مهم و معتبر سینمایی تبدیل شده است. آرتیست بازیهای شگفتانگیز ماموران جذاب و ازجان گذشتهای که بیمحابا به دل خطر میزنند و انواع و اقسام سلاحهای مخفی را در اختیار دارند و میتوانند با خطرناکترین جانیان بینالمللی مقابله و مبارزه کنند، تماشاگران را به وجد آورده و مشتاق دنبال کردن ماجراجوییهای این مردان آهنین و شکستناپذیر میکند.
برای تماشاچی فیلمهای جاسوسی هیچوقت این پرسش مطرح نمیشود که مامور جاسوس داستان چگونه میتواند ناگهان یک هلیکوپتر یا جت را هدایت کند یا چگونه میشود در یک لحظه حساس، برخی از شخصیتهای همراه بدمنهای داستان در یک چرخش غیرقابل توجیه به این موجودات منفی پشت کرده و مدافع سرسخت مامور جذاب ماجرا میشوند. برای تماشاگران ژانر جاسوسی، تنها نکته مهم این است که او بالاخره میتواند با پشتسر گذاشتن تمام موانع سخت، دمار از شخصیتهای شرور درآورده و آنها را سر جای خودشان بنشاند یا نه.
در عالم سینما معروفترین مامور ضدجاسوسی، جیمز باند یا همان مامور007 است اما برای تماشاگران فرانسوی و دوستداران محصولات این کشور اروپایی، جیمز باند ساخته و پرداخته هالیوود الزاما بهترین مامور مخفی بزنبهادر نیست. فرانسویها جیمز باند خاص خودشان را دارند که به او لقب اواساس 117 را دادهاند. مامور 117 از خیلی جهات شبیه مامور007 است. مثل او راه میرود و رفتار میکند و جذابیت او را دارد و یکتنه میتواند پدر تمام شخصیتها و موجودات منفی را درآورد. با این وجود فرق بزرگ بین این دو در کمدی بودن رفتار و کارهای مامور 117 است.
متفاوت از هالیوودیها
برخلاف مجموعه جیمز باندی سونی / باربارا بروکولی که مامور داستان آدمی جدی است و ماجراهایش در فضایی کاملا جدی و خشک اتفاق میافتد (حالا کاری به این نداریم که منتقدان سری آخر مجموعه جیمز باند با بازی دانیل کریگ را درامی مستقل و سیاه ارزیابی کردند که حالوهوایی تازه و متفاوت به این شخصیت و فیلمهایش داده است) فضای کلی مجموعه اکشن و جاسوسی «اواساس117» فضایی کمدی است و مامور جاسوس داستان خیلی مواقع آدمی بیدست و پاست که اقداماتش باعث خنده و تفریح تماشاچی میشود. شاید یکی از دلایل اصلی این امر، فاصلهگذاری آن با مجموعه جیمز باند بوده باشد.
«اواساس 117: از آفریقا با عشق» سومین قسمت از مجموعه جاسوسی احیا شده مامور 117 است که ژان ژراردن، ستاره سرشناس سینمای فرانسه در آن در قالب شخصیت دووجهی هوبرت بونیسور دلابت / مامور 117 ظاهر شده است. در داستان فیلم، او اینبار باید راهی یک کشور آفریقایی شود که دیکتاتور آن با شورشهای جمعی روبهروست. 117 باید با شناسایی عوامل شورش مانع از تسلط آنها بر کشور و سرنگونی دیکتاتور شود. طبیعی است مامور 117 با مشکلات زیادی در این رابطه روبهرو میشود، بهخصوص که باید وجود یک مامور جوانتر و بیپروا به نام مامور 1001 (با بازی پییرنینی) را هم تحمل کند.
برای قسمت سوم این کمدی اکشن موفق، نیکلاس بدوس انتخاب شد. او جای میشل هازاناویسوس، فیلمساز سرشناس فرانسوی را گرفت که پشت دوربین دو قسمت قبلی آن در سالهای 2009 و 2006 بوده است. زمانی که بعد از حدود 15سال تهیهکنندگان فیلم تصمیم به تولید قسمت تازه آن گرفتند، این فیلمساز نتوانست بر سر نوع ساخت فیلم با آنها به توافق برسد و بهناچار از پروژه کناره گرفت. او که با ساخت نسخه سینمایی مجموعه پربیننده تلویزیونی اواساس 117 اعتبار تازهای به داستان این مامور جاسوس داده بود، نمیتوانست پذیرای نظرات تهیهکنندگان مجموعه فیلم باشد. بهگفته هازاناویسوس این نظرات غیرعلمی و تحمیلی بودند.
اقتباس خوب سینمایی
نسخه سینمایی این اکشن پرفروش، اقتباسی سینمایی از یک مجموعه پرطرفدار و کلاسیک تلویزیونی است که فصل اول آن سال 1956 روی آنتن رفت و استقبال بالای مردم از این مجموعه راه را برای تولید فصلهای بعدی آن در سالها و دهههای بعد هموار کرد. این فصلها که در فاصله سالهای 1963تا 1971 تولید شدند با حضور کارگردانان و بازیگران متفاوتی به دیدار تماشاگران آمدند.
از سال 1971 بارها بحث تولید فصلی تازه از مجموعه تلویزیونی یا ساخت نسخه سینمایی اواساس 117 مطرح شد که راه به جایی نبرد. یکی از دلایل تعلل این بود که هازاناویسوس در اصل قصد داشت یک مامور سن و سالدار کچل بهعنوان شخصیت محوری نسخه سینمایی ارائه و معرفی کند. به باور او، تماشاگران چنین تیپ و شخصیتی را برای نسخه سینمایی بهتر و راحتتر قبول میکردند تا جوانی خوشتیپ. درعینحال او قصد داشت زمان ماجراهای داستان را هم به دهه 70میلادی ببرد. تهیهکنندگان فیلم نظر ژان فرانسیس هیلان را قبول کردند که عقیده داشت انجام چنین کاری تماشاگران سینما را فراری خواهد داد.