تخطئه ستارههایی که به عربستان میروند؛ آری یا خیر؟
آیا ستارههای فوتبال جهان که به عربستان رفتهاند باید از سوی هوادارانشان به خاطر این انتقال محکوم شوند؟
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سالهای طولانی است که بدبینی در سطح ورزش حرفهای جای خود را به اخلاق و جوانمردی داده است. در واقع پول نقش اساسی را در ورزش حرفهای بر عهده گرفته و به عشق اصلی ورزشکاران این رشته تبدیل شده است!
برزیلیهایی که به جای پاریس در ریاض همبازی شدند!فوتبال بدون تردید محبوبترین رشته ورزشی جهان در دهههای اخیر بوده و بارها دیده شده که پول در این ورزش پرطرفدار بسیاری از معادلات غیرمنتظره و حتی غیرقابل باور را رقم زده است. از زمانی که عربستان سعودی به سمت بازار فوتبال جهان و خصوصا اروپا هجوم برده؛ بحثهای مداوم در مورد چگونگی تغییر چشمانداز فوتبال وجود داشته است. در انگلیس، عربستان را تهدیدی برای فوتبال اروپا میبینند، زیرا بازار نقلوانتقالات در حال رشد است و حالا دیگر رقابت برای جذب بازیکنان بسیار دشوارتر شده است. روزنامهنگاران، کارشناسان و فعالان در مورد «تصویرشویی» از طریق ورزش، نقض حقوق بشر و سیاست صحبت میکنند. همه اینها در حالی است که بازیکنان فوتبال به طور گسترده برای پول به کشورهای عربی مهاجرت میکنند. چرا بازیکنانی که به خاورمیانه میروند؛ به دلیل امضای قراردادهای نجومی محکوم میشوند.
برخی افراد از انتقال نیمار به عربستان ناراحت شدند که چرا این ستاره بااستعداد در قلاب عربستانیها گیر کرد؛ یا چرا اینقدر زود هیجانش در سطح اول فوتبال جهان فروکش کرد و با قرارداد نجومی به تیمی ناشناخته پیوست. با این وجود باید نگاه عمیقتری به این محکومیتها از سوی هواداران نیمار یا هر ستاره دیگری در جهان داشت. در جامعهشناسی، مفهوم «مجازات نوعدوستانه» وجود دارد (به آن مجازات توسط شخص ثالث نیز میگویند). این یک پدیده رایج است که با مدل زیر مشخص می شود؛ ناظری که درگیر یک اتفاق نیست و به هیچوجه تحت تأثیر اقدامات کسی قرار نمیگیرد، نقش یک داور را بر عهده خواهد داشت و شروع به مجازات مجرم مطابق با دستورالعملهای اخلاقی درونیاش میکند. ناظران از بیرون شروع به محکوم کردن بازیکنان فوتبالی میکنند که برای کسب درآمد به عربستان سعودی رفتهاند، زیرا فهرستی از دلایل وجود دارد؛ او خیلی جوان است، او دارد کارش را خراب میکند، میتوانست در اروپا بازی کند اما خودش را فروخت!
برخی دیگر این محکومیتها را توجیه میکنند که بازیکنان، مردمی هستند، بنابراین اقدامات آنها باید مورد بحث و محکومیت قرار گیرد. آنها بدون تماشاگر هیچکس نیستند، فوتبال همان بخش صنعت سرگرمی سینما یا تئاتر است و این تا حدودی درست است اما...
برای بازیکنان فوتبال، بازی کردن کار است. شخصی طبق برنامه کاری به محل کارش میرود و جداولی را در اکسل میسازد، در حالی که شخصی دو بار در هفته تمرین میکند و به میدان میرود. همه برای زندگی درآمد کسب میکنند؛ یخچال را پر کنند، لباس بپوشند، ماشین بخرند، آپارتمان بخرند، به تعطیلات بروند. همه مردم نیازهای یکسانی دارند، مثبت یا منفی، فقط امکانات متفاوت است. مهم نیست که چقدر دوست داریم به اخلاق، عشق به بازی، وفاداری به باشگاه و سایر مفاهیم زودگذر (!) اعتقاد داشته باشیم اما در بیشتر موارد این فقط برای ما، ناظران خارجی معمول است. بازیکنان فقط برای یک قرارداد کار میکنند (اگرچه بازیکنان بسیار وفادار به باشگاههای خود نیز وجود دارند). آنها حق دارند هر طور که میخواهند از حرفه خود استفاده کنند، زیرا این انتخاب شخصی آنهاست. این زندگی آنها است، وجدانشان، آنها مسئول تصمیماتشان هستند و نه ما. ما معمولاً اطلاعات کمی در مورد آنها به عنوان مردم داریم اما به دلایلی هنوز میخواهیم محکوم کنیم.
ورزش یک زبان بینالمللی است، اما مدتهاست که عمدتاً فقط با پول صحبت میشود، بنابراین اخلاق بیشتر و بیشتر در پسزمینه پیش میرود، تجاریسازی و سیاست به منصه ظهور میرسد. سازماندهی مسابقات حتی در رشته کریکت هم به گونهای تنظیم میشود که اول از همه حامیان مالی، برخی افراد بزرگ و تنها پس از آن ورزشکاران و هواداران راضی باشند. مسابقات جهانی برای ارتقای وجهه و کسب امتیاز سیاسی برگزار میشود، فوتبالیستها برای جلب توجه به خاطر نامشان غرق پول میشوند، البته هیچ چیز جدیدی در این مورد وجود ندارد. زمانی مثلاً آمریکا و چین روابط خود را از طریق دیپلماسی پینگپنگ برقرار کردند (چینیها حتی یک ضربالمثل داشتند "یک توپ کوچک یک توپ بزرگ را حرکت میدهد")، کرهشمالی و جنوبی سعی کردند از طریق بازیهای المپیک به هم نزدیکتر شوند (البته معلوم شد که خیلی خوب نیست).