تراژدی «بازیگر سالاری» در سریالهای خانگی
تهران - ایرنا - رییس شورای عالی تهیه کنندگان سینما با انتقاد از «بازیگرسالاری» در سریالهای خانگی گفت: محور سریالسازی باید فیملنامه و قصه باشد، یعنی همان ویژگیای که زمانی باعث جذابیت پاورقیها میشد.
هفتمین قسمت از فصل جدید برنامه «نقدسینما» علاوهبر نقد و بررسی سریال اسپانیایی «سرقت پول»، پرونده «سریالسازی در شبکه نمایش خانگی» را مورد بازخوانی و تحلیل قرار داد.
انحراف سریالسازی خانگی؛ از پول بادآورده تا بازیگرسالاری
در این بخش امیررضا مافی میزبان غلامرضا موسوی و سیدامیر پروینحسینی تهیهکنندگان سینما بود.
موسوی در ابتدای این بخش گفت: واقعیت این است که ما در زمینه سریالسازی برای شبکه نمایش خانگی، سیر طبیعیای که دیگر کشورها طی کردهاند نداشتهایم. از همان ابتدا زمانی که ویدئو به کشور وارد شد، برخی دوستان با نیت لطف به سینما آن را ممنوع کردند و از روی زمین به زیر زمین منتقل شد. همان زمان هم درباره این اتفاق به مسئولان وقت هشدار دادم. این اتفاق ادامه داشت تا زمانی که علی لاریجانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شدند و خوشبختانه ایشان به دلیل شناختی که از قبل نسبت به این حوزه داشتند، میدانستند هیچ چیزی نباید صورت زیرزمینی داشته باشد و اینگونه شبکه نمایش خانگی صورت قانونی پیدا کرد.
موسوی افزود: همان زمان ما با دوستانمان در صنف این مباحث را داشتیم که شبکه نمایش خانگی باید قانونی شود و به همین دلیل از این تغییر نگاه از سوی وزیر ارشاد استقبال کردیم و علیرغم مخالفتی که همان زمان معاون وزیر با این پدیده داشت از طریق هفتهنامه «سینما» و جوسازیهای رسانهای که با حمایت شخص وزیر همراه شد، توانستیم این مسیر را آغاز کنیم.
وی ادامه داد: در این فرآیند، اتفاق دیگری که باعث شد ما سیر طبیعی را در این حوزه تجربه نکنیم، حرکت به سمت شکلگیری موسسه رسانههای تصویری بود که زمینهساز یک انحصار شد. در ادامه به دوران مرحوم سیفالله داد میرسیم که آن زمان بنده مسئول مجموعه تولید و توزیعکنندگان بودم و در کیهان هم کار میکردم. یک روز سیفالله داد تماس گرفت و بنده به سازمان سینمایی رفتم. آنجا بود که برای اولین بار از من پرسیده شد که نظر شما بهعنوان صنف برای فعالیت موسسات خصوصی در حوزه شبکه خانگی چیست؟ از آنجا که خالیالذهن نبود و اساسا هم هیچ روزنامهنگاری موافق انحصار نیست، با این ایده موافقت کردم اما تأکید کردم که در اتحادیه تهیهکنندگان برخی دوستان مخالف این اتفاق هستند.
وی افزود: سیفالله داد به شورای مرکزی اتحادیه تهیهکنندگان آمد و بحث مفصلی در این زمینه داشتیم که نهایتا به این تصمیم رسیدیم که انحصار باید در این زمینه از بین برود. بعد از آن بود که بخش خصوصی وارد میدان و اتفاقات اندکی شکل طبیعی به خود گرفت. این شکل طبیعی اما از مقطع دیگری و بهواسطه ورود پولهایی که بهزعم بنده پولهای بادآورده بودند، بازهم منحرف شد و شرایط تولید و اقتصاد تولید در شبکه خانگی و حتی سینما برهم خورد.
در ادامه پروینحسینی صحبتهای خود را اینگونه آغاز کرد: طبیعتا هر پدیده جدیدی که شکل میگیرد، انحرافاتی هم دارد و کمکم و در طول مسیر اصلاح صورت میگیرد. شبکه نمایش خانگی هم مانند سینما این شرایط را پشتسر میگذارد و تهیهکنندگان حرفهای میتوانند جلوی انحرافها را بگیرند. مشکل اما از جایی آغاز میشود که تهیهکنندگان غیرحرفهای مسئولیت برخی پروژهها را گرفتند.
وی افزود: ارشاد در مقطعی شروع به استعلام و محافظت از حوزه نمایش خانگی کرد اما اخیرا شاهد تعطیلی این حوزه هستیم که بالاخره برای گروهی از هنرمندان ایجاد اشتغال کرده بود. بالاخره شبکه نمایش خانگی امروز بخشی از سبد مصرفی مخاطب ایرانی را از آن خود کرده و حتی در مواردی ارزآوری هم داشته است. این حوزه نیاز به حراست دارد. اتفاقات خوبی هم داشت رخ میداد که یکی از آنها نظارت بر تهیهکنندههای این حوزه بود. تهیهکننده بیشترین نقش را میتواند در زمینه جلوگیری از انحراف در این حوزه داشته باشد.
غلامرضا موسوی هم گفت: برای یک پروژه سینمایی، انتخاب و تأیید تهیهکننده نیاز به یک فرآیند طولانی دارد اما برخی افراد که اجازه کار در سینما را پیدا نمیکردند، در مقطعی به شبکه نمایش خانگی میرفتند! دوستان گویی خودشان را مسئول پاسخگویی در زمینه برهم خوردن شرایط اقتصاد تولید نمیدانستند و صرفا احساس میکردند باید مجوز ساخت و نمایش بدهند.
وی تأکید کرد: منظورم دخالت در فرآیند تولید نیست، بلکه میخواهم بدانم شما بهعنوان یک بازرگان آیا میتوانید نظام اقتصادی حاکم بر یک سیستم را به هم بریزید؟ تهیهکنندگی هم همین است و در این حوزه هم رشد قیمتها باید یک منطق طبیعی داشته باشد. پول غیرسالم در سریالسازی خانگی باعث شد سیستم دستمزدها به هم بریزد. تعداد محدودی وارد عرصه تهیهکنندگی سریالهای خانگی شدند که با پولهای بادآورده اقتصاد سینمای ایران را دچار آسیب کردند. امروز شرایط متفاوت شده است. ما هم از مزایای یک جور انحصار استفاده میکنیم و هم با معایب یه جور انحصار مواجهیم. این انحصار در بستر اینترنتی شبکه نمایش خانگی شکل گرفته است.
موسوی با انتقاد از «بازیگرسالاری» در سریالهای خانگی گفت: محور سریالسازی باید فیملنامه و قصه باشد، یعنی همان ویژگیای که زمانی باعث جذابیت پاورقیها میشد.
بازیگرسالاری و مرور یک تجربه عجیب!
پروینحسینی هم درباره پدیده «بازیگرسالاری» گفت: تهیهکنندههای حرفهای هیچ گاه با بازیگری که تقاضای خارج از عرف برای دستمزد داشته باشد، همکاری نمیکند. مشکل جایی است که آدم اصلی یک پروژه، حرفهای نیست. من بازیگری داشتهام که مثلا از من دستمزد 50 میلیون تومانی گرفته است. دعوت به پروژهای میشود که خودش هم تمایلی برای حضور در آن ندارد اما با 12 برابر این دستمزد راضی به همکاری میشود.
پروینحسینی با ذکر یک مثال از تجربیات خود گفت: ما «آینه بغل2» را میخواستیم در سینما بسازیم. از کارگردان تا بازیگران اصلی براساس لطفی که داشتند، قرارداد سفید امضا کردند و رقم را به من واگذار کردند. تحقیقی کردم که ببینم دستمزدها چقدر باید باشد. اتفاق عجیبی رخ داده بوده و گروه را صدا کردم و گفتم نمیتوانیم این فیلم را بسازیم! گفتند چرا؟ گفتم برای اینکه گران تمام میشود و توجیه اقتصادی ندارد. گفتند ما که سفید امضا کردیم. گفتم بله اما شمایی که بهعنوان کارگردان در جایی دیگر دو میلیارد دستمزد گرفتهای، چطور منی که 250 میلیون به تو داده بودم و نهایتا میتوانم 350 میلیون اینبار بدهم، باید به تو دستمزد بدهم؟ بازهم گفت حاضرم کار کنم. به یکی از هنرپیشنهها گفتم تو برای یک فیلم رقم 4 میلیارد تومان خواستهای اما من فقط 500 میلیون به تو دستمزد داده بودم و نهایتا این بار بتوانم 600 میلیون دستمزد بدهم، او هم گفت من امضا میکنم. گفتم بله شماها امضا میکنید اما عمری این منت بر سر من میماند!
موسوی هم تأکید کرد: ما اگر بازیگر خوب میخواهیم، در حوزه تئاتر الی ماشالله داریم. ستارهها امروز حرف اول را در سریالسازی دنیا نمیزنند.
این تهیهکننده سینما با اشاره به بازارهای جهانی هم گفت: شما وقتی تجربههای سریالسازی نتفلیکس را میبینید، هیچ کدام بازیگر مطرح سینما ندارند و اتفاقا بازیگرها به واسطه حضور در این سریالها معرفی میشوند و بعد سراغ سینما میرود. دقیقا برعکس اتفاقی که در ایران شاهد هستیم. در سریالسازی ایران هزینه بالایی صرف بازیگر میشود که به نظرم باید صرفا فیلمنامه شود.
پروین حسینی در این بخش با اشاره به اعتراضات مطرح شده درباره محتوای برخی سریالهای خانگی گفت: این اعتراضات در مواردی وارد است. در مواردی متقاضی تولید کم بوده و ناظران با اغماض برخورد کردهاند و در مواردی هم همکاران بنده شیطنتهایی داشتهاند و پروانه ساختی گرفتهاند و در عمل چیز دیگری ساختهاند. یک سالی میشود که ارشاد در این زمینه نظارتهای خود را جدیتر کرده است. فرآیند عرضه محصول در این حوزه اما دوسال بعد خودش را نشان میدهد و آنچه امروز شاهد هستیم محصول تصمیمات و اتفاقات دو سال قبل است.
تأکید بر نقش صنوف جهت ساماندهی شرایط تولید در شبکه نمایش خانگی از مباحث دیگری بود که موردتأکید پروینحسینی قرار گرفت.
غلامرضا موسوی در بخش دیگری از صحبتهای خود به انحصار در بستر عرضه محصولات نمایش خانگی اعتراض کرد و گفت: امروز فضا رقابتی نیست و دو شرکت به ظاهر متفاوت در میدان حضور دارند که رقابتی با هم ندارند.
وی بااشاره به بحث واگذاری نظارت بر سریالهای خانگی از ارشاد به صداوسیما هم گفت: به عقیده من این اتفاق نیاز به یک تیم بازبینی و نظارت متفاوت از شبکههای سیما دارد. شبکههای اینترنتی با شبکههای تلویزیون متفاوت هستند و طبیعتا باید آزادی عمل بیشتری داشته باشند. برخی دوستان ما امروز نگران هستند که با نظارت تلویزیون شبکه خانگی از بین برود، بله اگر قرار بر ادامه همین فرآیند نظارتی تلویزیونی باشد، به گمان بنده هم شبکه خانگی آسیب خواهد دید اما تلویزیون آنقدر باهوش هست که برای این بخش شورای متفاوتی را در نظر بگیرد تا با نگاه بازتر در این حوزه عمل کند.
غلامرضا موسوی در بخش پایانی صحبتهای خود نسبت به پخش فیلمها و سریالهای خارجی بدون پرداخت حق پخش در سامانههای اینترنتی هم اعتراض و این اقدام را نوعی «دزدی» توصیف کرد.
پروینحسینی هم در زمینه رعایت کپیرایت و پخش فیلمها و سریالهای ایرانی در شبکههای ماهوارهای گفت: در حوزه داخلی ما به یک فرمول برای همکاری با سارقین رسیدهایم که لااقل آسیبها به حداقل برسد اما جایی که باید جلوی آن گرفته شود همان شبکههای ماهوارهای است.
وی درباره همکاری با سارقین هم توضیح داد: افراد ناآگاهی در این حوزه فعالیت میکنند که ناخواسته فیلمهای غیرمجازی را تکثیر میکنند و در عمل دنبال تبلیغ کالای خود هستند، وقتی به این افراد پیشنهاد میدهیم که لینک قانونی در صفحهات بگذار و 30 درصد از فروش هم متعلق به خودت، طبیعتا از نظر اقتصادی برایش جذابتر است و امروز با این فرمول بخشی از قاچاق فیلم در بازار داخلی را مدیریت کردهایم.
اما مافی در بخش «میز نقد» میزبان آرش خوشخو و مازیار فکریارشاد منتقد سینما بود تا به گفت وگو درباره سریال «سرقت پول» (Money Heist) بپردازند.
فکریارشاد در ابتدای این بخش گفت: سریال «سرقت پول» جزو سریالهای بحثبرانگیز ماههای اخیر بوده است. سریالی که از هر زاویهای به آن نگاه کنیم، نقاط مثبت و منفی بسیاری دارد که میتوان درباره آن صحبت کرد. اگر وجه سرگرمکنندگی را مهمترین جنبه یک سریال ارزیابی کنیم، فکر میکنم «سرقت پول» سریالی پرکشش است و مخاطب را با خود همراه میکند. حجم زیادی از اطلاعات در همان قسمتهای ابتدایی به مخاطب منتقل میشود و از آن سریالهایی است که اگر لحظهای تمرکزت از لحظهها و اتفاقات منحرف شود، ممکن است بخشی از داستان را از دست بدهی.
این منتقد سینما افزود: اینها نکات مهمی است که فقط مختص «سرقت پول» نیست. سریالهای مهمی که در سالهای اخیر تولید شدهاند، در زمینه فیلمنامهنویسی تحول ویژهای را رقم زدهاند و به همین دلیل فکر میکنم مهمترین نکته برای تماشای سریالی مانند «سرقت پول» تمرکز کامل ذهنی مخاطب است.
آرش خوشخو اما که جزو منتقدان سریال «سرقت پول» است، گفت: واقعیت این است که با موفقیت نمیتوان در افتاد! نمیشود انرژی بگذاری که بخواهی ثابت کنی یک سریال موفق، ناموفق بوده است و اساسا هم کار درستی نیست. اما من میخواهم با این سریال موفق کمی دربیفتم! رمز موفقیت «سرقت پول» جدای از همه وسواسهای، فیلمنامه دقیق و شخصیتپردازیهای درستش که شرط لازم هر موفقیتی است، بهرهگیری از همان فرمول سریالهای ترکیهای و کلمبیایی در بستر یک داستان حادثهای است. در ماجرای این سریال ما با کلی روابط مربعی و مثلثی مواجهیم اما این روابط به گونهای در سریال گنجانده شده که در فرآیند ممیزی، کامل قابل حذف است و این تمهیدی هوشمندانه از سوی سازندگان سریال بوده است.
وی افزود: اینکه خیلی از اتفاقات با دزدکی دیدن و شنیدن رقم میخورد هم از فرمولهای سریالهای ترکیهای است. نمیخواهم آن سریالها را هم زیر سوال ببرم اما میخواهم به این فرمول موفقیت اشاره کنم که در جایی دیگر جواب داده و این کارگردان اسپانیایی هم از آنها بهره گرفته است. سریال «سرقت پول» جذابیتهای خود را وامدار نوع پستی از درامپردازی است.
در مخالفت با آرش خوشخو، مازیار فکریارشاد تأکید کرد: قطعا ما درباره یک سریال شاهکار صحبت نمیکنیم. این سریال، یک سریال تجاری موفق است که سعی کرده است در روایت نیز درست حرکت کند. در این سریال ما قرار است شاهد فرآیند یک سرقت پیچیده باشیم که یک دانای کل با هوشی برتر آن را طراحی و برای اجرای آن آدمهایی را دور خود جمع کرده است. اما در ادامه شاهدیم که آنقدرها هم که به نظر میرسد گویی نقشهها هوشمندانه نیست و گاهی نقض میشود. حتی در مواردی شاهد لکنت در روایت هم هستیم. ما با یک نوع عالی از درام مواجه نیستیم اما بهشدت آرش خوشخو آن را نوع پست هم نمیدانم.
ساخت «سرقت پول» با مهندسی معکوس
خوشخو در این بخش باردیگر تأکید کرد: سریالهای ترکیهای و کلمبیایی هم الزاما سریالهای بدی نیستند. آثار خوش ساختی هستند که در مواردی به استانداردهایی هم رسیدهاند. آنچه در «سرقت پول» به چشم میخورد یک مهندسی معکوس است. اتفاقی که در برخی سریالهای ایرانی هم شاهد آن هستیم. در این سبک فیلمسازی میبیند ذائقه مخاطب چیست و بهدنبال چه میگردد و در پیروی از همین ذائقه حرکت میکنند. در این مدل سریالسازی دست فیلمنامهنویس و کارگردان در خلق موقعیتهای الهامبخش حتی از نوع طنز و فانتزی هم بسته میماند.
این منتقد سینما با ذکر مثالی در زمینه دنبالهروی از ذائقه مخاطب افزود: در این سریال حتی در ترکیب بازیگران زن هم به مسئله ذائقه مخاطب توجه شده و از دختر نوجوان 16 ساله تا زن میانسال 45 ساله در داستان گنجانده شده است. احساس میکنم فیلمنامهنویس و کارگردان در این زمینه مخاطب را دست کم گرفتهاند.
در این بخش امیررضا مافی تأکید کرد: به نظر میرسد مکانیک و مهندسی در پرداخت درام در این سریال بد نیست. برای یک سریال اروپایی در ایامی که سریالهای اروپایی مانند «دارک» کمکم در حال اوج گرفتن هستند، مهندسی سریال «سرقت پول» درست است. نکته مهم اما فرازوفرود شخصیتها است. اتفاق مهمی که در «سرقت پول» شاهدیم و در سریالهای اروپایی دیگر کمتر شاهد بودهایم این است که آدمهایی با فرازوفرودهای خلقی و احساسات و عواطف متنوع در داستان شاهد هستیم.
فکریارشاد هم در تکمله صحبتهای خود گفت: این سریال از یک سری فرمول امتحان پسداده سینمایی در قالب سریال استفاده میکند اما این فرمول در این سریال شاید به دقت و ظرافت فیلمهایی مانند «اوشن» نیست و ضعفهایی در این زمینه دارد. ما در این داستان با شخصیتهایی مواجه هستیم که اشتباهات انسانی شدیدی را مرتکب میشوند که گاهی کل نقشه را در معرض خطر قرار میدهد. چه آدمهایی که در گروه هستند چه حتی کاراکتر پروفسور که مغز متفکر گروه است. این ویژگی در افراد پلیس و حتی تکتک گروگانها هم وجود دارد. مجموعه این نقطه ضعفهای انسانی میتواند امتیاز سریال باشد اما آنقدر از آن استفاده شده است که از جایی به بعد به نظر میرسد که مستعمل میشود و به ضرر مجموعه عمل میکند.
امیررضا مافی در بخش دوم نقد و بررسی سریال «سرقت پول» به موضوع «تقابل توده مردم با حاکمیت» در این سریال که عنصری مشابه با فیلمهایی همچون «جوکر» است و موجب جذابیت آن شده است اشاره کرد. آرش خوشخو در این زمینه گفت: هم استفاده از ماسک سالوادور دالی و هم موسیقی بلاچاو که چند بار در سریال تکرار میشود، تبدیل به شمایل و نشانهای برای سریال شدهاند که مخاطبان را به خود جذب کنند. در اعتراضات برخی کشورها مانند شیلی هم شاهد استفاده از این شمایل بودهایم. این کارکرد سریال در فرهنگ عمومی انکارناپذیر است.
وی در عین حال تأکید کرد: من بهعنوان یک بیننده اما وقتی به تماشای یک سریال مینشینم، یکی از فاکتورهای مهم برایم اطلاعات مرتبط با تاریخ و یا سبک زندگی انسانها است. یک فیلم سینمایی در 90 دقیقه نمیتواند این اندازه اطلاعات به مخاطب منتقل کند. در «سرقت پول» این اتفاق برای من رخ نداد و احساس میکردم در یک محیط بسته و اکوسیستم بسته حرکت میکند و هیچ اطلاعاتی درباره آدمها و فرهنگ کشور اسپانیا به من نمیدهد. در نهایت چنین سریال جذابیتش مثل تماشای یک بازی فوتبال میتواند برای من باشد که البته این هم اتفاق کمی نیست.
مازیار فکریارشاد هم تأکید کرد: این سریال ویژگیهای تبدیل شدن به یک سریال کالت را دارد اما در سطحی پایینتر از آن چیزی که انتظار داریم متوقف میشود. اگر ملاک کالت بودن را سریال «برکینگ بد» در نظر بگیریم، «سرقت پول» از آن فاصله بسیاری دارد. اما ویژگیها و المانهای کالت شدن را دارد.
در بخش دیگر بحث درخشش سریال های غیرآمریکایی مانند «سرقت پول» و «دارک» در سطح جهانی مطرح شد که مافی در این بخش گفت: واقعیت این است که زمانی فکر نمیکردم مردم در جهان حوصله تماشای سریالی به زبان آلمانی و یا اسپانیایی داشته باشند، چراکه مدتها است به زبان انگلیسی عادت کردهایم.
خوشخو در این بخش افزود: این شرایط حتی فرصتی برای سریالهای ایرانی است. «یوسف پیامبر (ص)» نمونهای بود که چه آن را دوست داشته باشیم چه نه، در جاهایی دربارهاش صحبت میشود که اساسا ما فکرش را هم نمیکنیم. ما سریالهایی مانند «شهرزاد» را داریم که با تمام حرف و حدیثها، استانداردی دارد که در سپهر پخش سریالهای غیرهالیوودی در دنیا جواب بگیرد.
در این بخش امیررضا مافی به نقش شبکه «نتفلیکس» اشاره کرد که فکریارشاد در این زمینه گفت: نتفلیکس و دیگر شرکتهای فعال در حوزه استریمینگ جهان سینما را متفاوت کردهاند. حتی استاندارد سریالسازی بعد از فعال شدن نتفلیکس، هولو و اچبیاو تغییر اساسی کرد و بخشی از مخاطبان سینما را به سمت خود جلب کرد. این فضا اما یک آسیب هم دارد و آن اینکه این شرکتها با توجه به دامنه گستردهای که برای ارتباط با میلیونها مخاطب دارند، در مواردی میتوانند آثار ضعیف خود را هم بهعنوان آثاری مهم جا بزنند که نمونه اخیر آن فیلم «پلتفرم» بود. فیلمی که اساسا ساختاری تلویزیونی داشت و حتی کارگردانش هم در مصاحبهای گفته بود انتظار چنین استقبال جهانیای از فیلمش نداشته است.
آرش خوشخو هم گفت: نتفلیکس یک پدیده «کاپیتالیستی» است که برای پول حاضر است هر کاری را انجام دهد. اگر بداند سریالی مخاطب دارد، حتی اگر با مبانی فکری نظام سرمایهداری هم مخالف باشد، با آن مشکلی نخواهد داشت.
مباحث نظری سینما به چه درد میخورد!؟
در ادامه و بعد از بخش مرور مهمترین اخبار سینمایی هفته، نوبت به گفت وگوی امیررضا مافی با بهروز افخمی در موضوع «یادگیری سینما» رسید.
بهروز افخمی در ابتدای این بخش تأکید کرد: هر کس که یک اثر هنری بهوجود میآورد که در موسیقی با خالصترین نوع آن مواجه هستیم، دارد یک فرم بهوجود میآورد که این همان نظم و یا زیبایی است. عبارت «زیبایی» البته میتوان سوءتفاهم ایجاد کند، چرا که وقتی صحبت از فرم و نظم میکنیم، خیلی مسئله لطافت را بهدنبال ندارد اما صحبت از زیبایی گویی الزاما این انتظار را بهوجود میآورد که لطافت هم در میان باشد. مثل صحبت از یک آرایش جنگی زیبا که احتمال دارد ایجاد سوءتفاهم کند. خلق هنری چیزی جز بهوجود آوردن یک امر خوش ریخت، منظم و به تعبیری زیبا نیست.
مفهوم و ملاک برای تشخیص «زیبایی» و نسبت «نظم با زیبایی» محور مباحثه امیررضا مافی و بهروز افخمی در ادامه این بخش بودکه سرانجام به طرح این سوال چالشی از سوی افخمی انجامید که «اساسا این مباحث نظری به چه درد میخورد!؟» و بر همین مبنا باردیگر تأکید کرد: هدفم در این سلسله مباحث آموزش فیلمسازی، خرافهشکنی و دور ریختن چیزهایی است که ذهن خیلی از ما کردهاند، اما هیچ نیازی به آنها نداریم.
افخمی در ادامه با ذکر مثال از مواجهه آموزشی با فیلم «پدرخوانده» و در پاسخ به این سوال مافی که آیا حین نمایش این فیلم در کلاس فیلمسازی هم لزومی نمیبینید جزییاتی مانند پلانهای تأثیرگذار فیلم را تشریح کنید گفت: خیر. اصلا در کلاس چنین کاری نمیکنم. من تلاش میکنم به این پرسش بپردازم که داستان «پدرخوانده» از کجا آغاز شده است و اساسا داستان این فیلم درباره چیست؟ همه این مباحث هم بهنوعی پوششی است برای رسیدن به تشخیص فرم. اگر من بخواهم در کلاس درس، فرم را با نظریات کانت مطرح کنم، بچهها هیچ دریافتی از فرم و زیبایی پیدا نخواهند کرد.
افخمی در ادامه و در چالش با مافی درباره لزوم ورود به مباحث نظری سینما گفت: من از دوستانی که بحث ما را دنبال میکنند این است که اگر میخواهید فیلمساز شوید، اصلا به این مباحث گوش ندهید چراکه برای فیلمسازی بیهوده است. اما اگر میخواهید معلم سینما، منتقد و تئوریپرداز سینما شوید، سراغ این مباحث بروید.
برنامه تلویزیونی «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری، جمعه شبها ساعت 22 از شبکه پنج روی آنتن میرود.
*س_برچسبها_س*