ترویج حجاب با زور ممکن نیست، اما دخالت حاکمیت لازم است
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در بحث حجاب در اجتماع، معتقد به دخالت حاکمیت هستم اما اصالتاً زور را نمیپذیرم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در بحث حجاب در اجتماع، معتقد به دخالت حاکمیت هستم اما اصالتاً زور را نمیپذیرم.
به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه دیگر سلسله نشستهای گپ و گفت درباره حجاب با عنوان «کشف واقعیتهای حجاب» در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. در این جلسه، مهدی جمشیدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و محسن بدره عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا به بحث و بررسی درباره ابعاد فرهنگی و اجتماعی مقوله حجاب پرداختند.
جمشیدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: وقتی به پزشک مراجعه میکنید، اگر اهل گفتوگو باشد، از تاریخ بیماری شما میپرسد، تحولات آن را جویا شده و سپس تجویز میکند، حال اگر بگوییم بدحجابی یا کشف حجاب آسیب است، برای درمان این مرض فرهنگی باید به تاریخ تولدش برگردیم و ببینیم ریشههای آن از چه زمانی بوده است. وقتی به تاریخ برمیگردم میبینم که تا زمان مشروطیت، معضلی به نام کشف حجاب و بدحجابی نداشتیم، اما تاریخ 200 سال آخر دارای نقاط عطف زیادی است و به نظر میرسد که همه چیز از همان جا آغاز شده است. بنابراین سرچشمههای وضع فرهنگی امروزمان را باید در همین گذشته جستوجو کنیم.
وی افزود: معتقدم که اصل ماجرا به پهلوی اول و تلاش او برای کشف حجاب برمیگردد. این کار او باعث ایجاد یک طبقه غربگرا شد که در پهلوی دوم نیز بسط پیدا کردند. همین موضوع، ساختار اجتماعی جامعه ما را در ابعاد مختلف دچار تغییرات جدی کرد و به نوعی باعث بریده شدن ما از گذشتهمان شد. به عبارت دیگر، جامعه ما از نظر فرهنگی توسط غربیها دستکاری شد. اینکه میگویند انقلاب اسلامی ماهیت فرهنگی دارد، به همین دلیل است. جالب است بدانید که بر اساس گزارش ساواک، در سال 1356، تعداد محجبهها افزایش پیدا میکند. این موضوع بدین معناست که جریان مبارز اسلامی دریافت که باید اتفاقی در عمق سبک زندگیاش روی بدهد. بعد از انقلاب اسلامی نیز امام خمینی حجاب را اجباری کرد، چرا که چنین چیزی از دل خود انقلاب برآمده بود.
وی ادامه داد: از دهه 1370 به بعد، شاهدیم که آرام آرام بیماری بدحجابی در جامعه ما رشد پیدا کرد؛ باید این سوال را بپرسیم که ریشههای این موضوع چیست؟ رشد سبک زندگی غربی، کمکاری دستگاهها و حاکمیت، موضوعات اقتصادی و...؟ بنابراین میتوان گفت که جامعه ما اصالتاً جامعه عفیفی بوده، رضاشاه یه خانه تکانی فرهنگی راه انداخت، سپس انقلاب اسلامی موج گرایش به حجاب را تقویت کرد اما پس از گذشت یک دهه، در بخشی از بدنه جامعه ورق برمیگردد.
در ادامه بدره عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا ضمن اشاره به پیشینه حجاب در بین ایرانیان گفت: به نظرم بهتر است کمی فراتر از آن تاریخی برویم که آقای دکتر جمشیدی بدان اشاره کردند؛ در تاریخ چندهزار سال اخیر تمدن، بشر متمدن همیشه لباس داشته و لباسهای زنان و مردان شباهتهای زیادی به همدیگر داشته است. دو تا از مؤلفههای جدی در این شباهت این بوده که هم سر و هم میانه بدن را میپوشاندند. در حقیقت، در طول تاریخ، بیحجابی سر هم برای زنان و هم برای مردان عار بوده است. در مورد میانه بدن نیز همین است که نمونه آن را میتوان در لباسهای سنتی چینیها، هندیها، ایرانیها و... دیدیم. اما با گذر زمان، به دلیل تغییرات فرهنگی، «نوع لباس پوشیدن» دچار تغییرات جدی شد. در ایران، لباس مردان خیلی سریع تغییر کرد و لباس زنان با کمی فاصله، دچار تغییراتی شد.
در ادامه جمشیدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره استفاده از ابزار قدرت برای ترویج حجاب در جامعه گفت: دقت داشته باشید دولت اسلامی، حاکمیتی است که در پی تحقق ارزشهای دینی در جامعه است. باید این سوال را بپرسیم که مگر تحقق دین در جامعه محتاج دولت و قدرت سیاسی است؟ در پاسخ باید گفت پارهای از ارزشهای دینی مستلزم در دست داشتن قدرت سیاسی است. یعنی اگر قدرت سیاسی در دست ما نباشد، بخش عظیمی از ارزشهای دینی محقق نمیشود. به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی رخ داد تا یکسری ارزشها را در جامعه ترویج دهد. اگر قرار بود ارزشهای دینی خود به خود در جامعه رواج پیدا کند، دیگر نیازی به حاکمیت و قدرت و انقلاب نبود.
وی ادامه داد: حال باید این سوال را بپرسیم که آیا حکومت دینی، باید دیانت را از طریق زور و اکراه باید در جامعه حاکم کند؟ رهبر انقلاب میفرمایند که حکومت دینی، زمینهسازی کرده و بستر را فراهم میکند. در اینجا خبری از زور نیست. در حقیقت، جامعه اسلامی باید بهگونهای باشد که اگر فرد در آن رها شود، خود به خود متدین بشود. بنده معتقد به دخالت حاکمیت هستم اما اصالتاً زور را نمیپذیرم. یعنی حکومت دینی باید ارزشها را محقق کند، اما این کار فقط باید با سازوکارهای اخلاقی رخ دهد.
در ادامه بدره عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، در پاسخ به سخنان جمشیدی درباره گشت ارشاد گفت: مسئله حجاب در جامعه فراتر از یک حکم است و نباید آن را ظاهری دید. مثلاً میگوئیم که نوجوانان ما بدحجاباند؛ سوال این است که آیا با آنان گفتوگو کردهایم و جهانبینیشان را میشناسیم؟ آیا سراغ زنان رفتهایم تا تجربه زیستی آنان درباره این موضوع را بدانیم؟ من اصلاً موافق دوگانه الزام و اختیار نیستم و به نظرم این دوگانه، جعلی است. من حجاب را از نظر مردمشناسی تاریخی میبینیم و میگویم که قبل از اسلام نیز وجود داشته است. حجاب مسئله هویتی و تاریخی ماست و نسبتی با زیست جنسی دارد. به نظرم باید تأمل دیگری درباره آن صورتبندی که آقای جمشیدی اشاره کردند، داشت.
وی کارنامه دستگاههای فرهنگی در این مقوله را نقد کرد و افزود: مسئله مهم نهادهای رسمی و دستگاههای فرهنگی است. منظورم همه نهادهایی است که قرار است متولی امر فرهنگ در جامعه باشند. حوزههای علمیه، شورای هماهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاهها و... همگی دستگاههای فرهنگی هستند که باید در این زمینه کار میکردند. باید این سوال را پرسید که این دستگاهها چه قدر از حوزه فرهنگ شناخت دارند؟ به اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نگاه کنید؟ تخصص و کارکرد آنها چیست؟ بنده معتقدم که باید از دستگاههای فرهنگی مطالبه جدی بکنیم، چرا که کارنامه قابل قبولی ندارند و ضعیف عمل کردند.
جمشیدی در پاسخ به نقد محسن بدره نسبت به دستگاههای فرهنگی گفت: بنده هم به دستگاههای فرهنگی انتقادات بسیار جدی دارم، اما نمیتوان در مورد همه حکم کلی داد. حتماً اختلالهایی وجود دارد و به همین دلیل است که رهبر انقلاب از عبارت «آتش به اختیار» استفاده کردند. این موضوع نشان میدهد که دستگاههای فرهنگی دچار اختلال و تعطیلیاند. از سویی دیگر، رهبر انقلاب بر «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی» تاکید دارند که نشان میدهد خود ایشان هم از عملکرد دستگاههای فرهنگی رضایت ندارند. بنابراین این موضوع انکارناپذیر است اما اما من آن را به اقتصاد سیاسی گره نمیزنم. شهید آوینی تعبیری دارد و از عبارت «ندانم کاری فرهنگی» صحبت میکنند.