تعصب با پایداری بر عقیده فرق دارد
وی ضمن تأکید بر ولایتمداری اهل سنت و تبعیت بیچون و چرا از منویات رهبری، به انتقاد از عدم بهکارگیری نیروهای اهل سنت در کشور پرداخت. حامد رستمی نیز ضمن تأکید بر اینکه نباید اختلافات را برجسته کنیم، به نقش تعصب و جزماندیشی در جهت جلوگیری از وحدت تصریح کرد.
بخش اول گزارش این نشست را در ادامه میخوانید؛
*س_ به عنوان سؤال نخست بفرمایید فقه شیعه و فقه اهل سنت از چه ظرفیتی در راستای ایجاد وحدت برخوردار هستند؟_س*سالاری: هر جامعهای برای بقا و دوام خودش محتاج و نیازمند وحدت و همدلی و همگرایی و همبستگی میان اقشار و طبقات مختلف جامعه است و این وحدت موجب رشد و ترقی و تکامل جامعه میشود. این امر در جمهوری اسلامی ایران که بیش از نود و نه درصد جمعیت آن مسلمان هستند یک ضرورت مهم و راهبردی است و میتوان با وحدت و همدلی میان عموم افراد جامعه شاهد ثمرات زیادی باشیم.
درباره سؤال شما باید عرض کنم موضوع وحدت یک تعارف یا تاکتیک مقطعی و موسمی زودگذر نیست. یکی از پربسامدترین مطالبی که در بیانات امامین انقلاب اسلامی بر آن تاکید شده است موضوع وحدت است. چه دشمن داشته باشیم چه نداشته باشیم باید با هم وحدت داشته باشیم چون این امر، یک رکن رکین قرآنی است و ریشه در قرآن و سیره معصومین و سیره صحابه دارد و یک ضرورت راهبردی اجتنابناپذیر است.
مقام معظم رهبری چه به عنوان یک مقام رسمی و چه به عنوان یک مقام فقهی میفرمایند وحدت بین مذاهب اسلامی یک فریضه دینی است، یک مصلحت ملی و یک موضوع راهبردی است. فتاوی ایشان مبنی بر عدم توهین به مقدسات اهل سنت و اینکه همه را به یک چشم گاه میکنند و پیگیر هستند عدالت اجتماعی بر اساس شایستهسالاری در عموم افراد جامعه اجرا شود، شایسته تحسین است. بنده به عنوان یک اهل سنت حنفی میدانم در فقه اهل سنت تبعیت از اولوالامر یک واجب شرعی است و میتوان ادعا کرد اهل سنت در این زمینه از شیعه ولایتمدار هستند چون بر اطاعت و تبعیت بیچون و چرا از اوامر حاکم، اتفاق نظر دارند. اینکه میگویم اهل سنت از شیعه ولایتمدارتر هستند برای این است که ممکن است در بین فقهای شیعه در این زمینه دیدگاههای مختلف وجود داشته باشد ولی در میان اهل سنت در این مسئله اتفاق نظر وجود دارد. پس وحدت یک موضوع راهبردی است که باید با قوت و قدرت ادامه داد. شیعه و سنی چراغهایی هستند که نور خود را از منبع واحدی میگیرند. این دو مذهب، دو تفسیر از اسلام هستند و میوههای یک درختند. هویت ما هویت واحدی است و وجود مقدس نبی مکرم اسلام بزرگترین عامل و محور وحدت و همدلی بین همه مسلمانان است. مضاف بر اینکه شیعه و سنی در جهانبینی و فرهنگ و بینش و منش اتفاق نظر دارند. شیعه و اهل سنت سه محور مشترک دارند که نمیتوانند جدا از هم تعریف شوند: توحید، نبوت و معاد. اینها موجب شده شیعه و سنی به عنوان اعضای یک خانواده وحدت محسوسی داشته باشند.
*س_ آقای سالاری طرح بحث خوبی داشتند. ما هم در فقه شیعه و هم اهل سنت با برخی فتاوی مواجه میشویم که مغایر با مسئله وحدت هستند. از طرفی این نظرات و فتاوی ریشه در مبانی دارد و فقها بر اساس مبانی این فتاوی را استنباط کردند. به همین خاطر گاهی این تصور به وجود میآید که شیعه و سنی در مبانی با هم مشکل دارند. نظر شما چیست؟ آیا اختلاف در مبانی است یا خیر؟_س*رستمی: قبل از اینکه به سؤال شما جواب بدهم نکاتی را عرض میکنم. وقتی درباره وحدت اسلامی صحبت میکنیم برخی فکر میکنند باید در مبانی و اعتقادات هم به وحدت برسیم یا عوام تصور میکنند منظور از وحدت این است که شیعه، سنی شود یا بالعکس در صورتی که چنین نیست. منظور از وحدت این است پیروان مذاهب اربعه و امامیه در عین حال که عقاید و احکام خاص مذهب را برای خودشان حفظ میکنند و پایداری عقیده دارند و به آن پایبند هستند، در روابط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... با مسلمین دیگر همسو باشند و تابع مصالح عالیه اسلام باشند. در واقع بر اساس این برداشت از وحدت، امت اسلامی مقابل دشمنان اسلام به صورت ید واحده عمل میکنند یعنی منظور از وحدت، تمسک جمعی به حبل الله است. پس منظور از وحدت، اتحاد مسلمین است نه به این معنا که از عقاید خودشان دست بردارند بلکه وحدت یعنی ایستادگی متحدانه در مقابل دشمن مشترک.
نکته بعدی اینکه وحدت مسلمین یک مسئله استراتژیک است و یک مسئله تاکتیکی و مصلحتی نیست. وحدت مسلمین از دیدگاه مقام معظم رهبری یک راهبرد اساسی و زیربنایی است یعنی باید در تمام عرصههای اجتماعی وحدت رعایت شود. به خاطر همین ایشان گفتند توهین به مقدسات اهل سنت حرام شرعی است، همچنین نماز خواندن پشت اهل سنت را مجزی میدانند. بنابراین مقام معظم رهبری در مقوله تقریب و وحدت از دیگران یک قدم جلوتر هستند.
نکته دیگری که لازم است عرض کنم این است با این دیدگاه و مبنایی که عرض کردم، هم در فقه شیعه و هم در فقه اهل سنت یک قاعدهای به نام الزام و التزام داریم. این قاعده یعنی همزیستی فقهی مسالمتآمیز میان مذاهب، یعنی روی عقاید مشترک که همان قرآن و سنت است تکیه کنند و فروعات و جزئیات را کنار بگذارند. ما یک تعصب داریم که عوام مردم دچار آن هستند، یک پایداری عقیده داریم. پایداری عقیده خیلی خوب است ولی اگر من به عنوان یک شیعه یا یک اهل سنت تعصب داشته باشیم، این وحدت جاری و ساری نمیشود.
مسئله دیگری که باید عرض کنم این است؛ یکی از موانع وحدت، برداشت جزماندیشانه و ایستا از دین است یعنی ما فقه را با مقتضیات زمانی و مکانی منطبق نکنیم و مطابق مصلحت و عناصر زمان و مکان پویا نکنیم. فقه پویا فقهی است که در آن عقلانیت وجود دارد. اگر برداشتی ایستا از دین داشته باشیم، خروجیاش گروههای سلفی و تکفیری خواهد بود که امروزه آفت جهان اسلام هستند. وقتی عقلانیت رنگ ببازد خروجیاش گروههای تکفیری خواهد بود.
مطلب بعد اینکه اختلافی که بین شیعه و اهل سنت وجود دارد، یک اختلاف کلامی است. این اختلاف کلامی بر فروعات هم تاثیر میگذارد. شیعه قائل به امامت است و اهل سنت قائل به خلافت است. حرف ما این است که ما روی این مباحث مبنایی بحث نکنیم و از مشترکاتی که داریم در راستای بالندگی فقه استفاده کنیم و تلاش کنیم فقه مقارن ایجاد کنیم. مثلا اهل سنت قیاس دارند. آن قیاسی که اهل سنت دارند شبیه همان دلیل عقلی در فقه شیعه است. ما باید از این ظرفیت استفاده کنیم و بتوانیم به یک خروجی مشترک برسیم و پویایی فقه خصوصا فقه تطبیقی را به حد اعلای خودش برسانیم.
*س_ هر دو بزرگوار بر ضرورت ایجاد وحدت تاکید دارند. حالا میخواهیم نگاه آسیبشناسانه به موضوع داشته باشیم. به نظر شما موانع شکلگیری وحدت چیست؟ خب عوامل متعددی از جمله عوامل تاریخی، سیاسی و خارجی در این زمینه وجود دارد. به عقیده شما کدام یک از این موانع، نقش جدیتری در این زمینه ایفا میکند؟_س*سالاری: امام راحل فرمودند مهمترین عامل اختلاف و تفرقه، عامل خارجی است. من یک اشارهای به گذشته بکنم. سال 71 مقام معظم رهبری هشدار دادند بحث تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن برای استحاله فرهنگی جدی است و از عباراتی مثل شبیخون فرهنگی استفاده کردند ولی مسئولین وقت، آن طوری که باید و شاید موضوع را جدی تلقی نکردند. به همین دلیل امروز شاهد هستیم متدینین نسبت به وضعیت فرهنگی کشور نگران هستند. ایشان در سال 89 بحث اقتصاد مقاومتی را در خصوص تحریمهای اقتصادی به عنوان نسخه شفابخش مطرح کردند ولی باز این توصیهها جدی تلقی نشد. ایشان در سال 69 مجمع جهانی تقریب را برای تقریب و وحدت اسلامی ابداع و تاسیس کردند که در نوع خودش بینظیر بود. واقعا به حدی که ایشان بر ضرورت وحدت و تقریب تاکید کردند، در ادوار گذشته نمونه نداشتیم.
ما امروزه شاهدیم که در مقوله وحدت و تقریب یکسری ارگانها و سازمانهایی فعال هستند و متصدی این امر هستند. اولا پیشنهاد من این است یک تجمیع ظرفیت بین اینها صورت بگیرد. ثانیا از نظر من که بیش از چهل سال سابقه تقریبی مستند دارم، این دستگاهها آنطور که باید منویات رهبری را اجرا نکردند و همه دنبال مریدپروری بودند، یعنی نیروهایی بیاورند که مطیع شخص خودشان باشد، نه اینکه مطیع نظام و رهبری باشند.
شما نگاه کنید در دستگاههایی که متولی بحث وحدت هستند یک نفر از مدیرانشان از اهل سنت نیست. این برای جمهوری اسلامی خیلی بد است بعد از چهار دهه نتواند چند مدیر انقلابی برای این کار تربیت کند که متولی امر شوند. هر ساله چند میلیارد بودجه بیتالمال برای بحث وحدت تخصیص پیدا میکند. خب چرا از نیروهای نخبه انقلابی تقریبی اهل سنت برای این کار استفاده نمیکنند و حداکثر در حد یک همایش از آنها استفاده میکنند. هفته وحدت چند نفر از اهل سنت را دعوت میکنند و خلاص.
باید انجام وحدت و تقریب در کشور به نقطه خوبی رسیده باشد که در کشورهای دیگر پیشروی کنیم. گسترش گروههای خلقالساعه داعش که شناخت و معرفت عقلانی از اسلام ندارند و دچار بحران هویت شدند و به نام اسلام بدترین جنایات را مرتکب میشوند و چهره مشوش از اسلام ارائه میکنند به نحوی که دنیای غرب، اسلام را مترادف با دین خشونت و مسلمانان را به عنوان تروریست معرفی میکند، ناشی از بیتوجهی به فرمایشات رهبری در این رابطه است.
اگر فرمایشات مقام معظم رهبری در باب نفوذ جدی تلقی میشد، باید بررسی میکردند سنیهای آمریکایی و شیعیانی انگلیسی چه کسانی هستند که عامل اختلاف و تفرقه هستند؟ تا حالا چند نفر را در این رابطه دستگیر کردند که در دستگاههای دولتی نفوذ کرده باشند و وظیفهشان این باشد به نام اسلام و انقلاب، موجبات اختلاف و تفرقه را فراهم کرده باشند. متاسفانه تا جایی که من میدانم اراده جدی برای به کار گیری نیروهای انقلابی اهل سنت در این زمینه وجود ندارد.
مطلب بعد اینکه یکی از خلطهایی که وجود دارد این است وقتی از اهل سنت سخن گفته میشود ذهن برخی به طرف گروههای سلفی و تکفیری میرود که ضد اسلام و ضد شیعه هستند و هرگز مورد تایید اهل سنت نیستند. یک سنی ولایتمدار حامی منافع عمومی است و حاضر است برای صیانت از یکپارچگی سرزمینی و دفاع از کیان امت اسلامی و اطاعت از رهبری جانش را بدهد. اگر فرمایشات رهبری جدی تلقی گرفته میشد گروههای تکفیری با این غلظت نمیتوانستند هنرنمایی کنند و مانور بدهند و جان انسانهای بیگناه را بگیرند.
بله، شیعه و سنی یکی نیستند و نظام هم دنبال این نیست شیعه سنی شود یا سنی شیعه شود چون اهل سنت به لحاظ مبانی با شیعه تفاوت دیدگاه و اختلاف نظر دارند ولی ما باید این مسائل را برجسته نکنیم. موقعی که اهل سنت محبت به اهل بیت (ع) را خط قرمز خودشان میدانند و معتقدند اگر نماز میخوانند و بر اهل بیت (ع) تحیت نفرستند نمازشان درست نیست، کسی نمیتواند به اتحاد شیعه و سنی خدشه و لطمه وارد کند.
اساسا اصل یازدهم قانون اساسی دعوت به امت است، نه دعوت به دسته و گروهی. بنای اسلام هم بر دعوت به امت است، نه قبیله و جناح. اینکه اصل یازدهم، دولت را مکلف میکند سیاست کلی را بر تحقق ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی بنا کند یا اینکه ذیل اصل دوم یکی از سه هدف راهبردی دولت را همبستگی ملی است تایید دیگری در این رابطه است. ما این قانون اساسی را به عنوان دست بالادستی داریم، ولی فقیه که در لسان اهل سنت اولوالامر است و بر وحدت تاکید دارند را داریم ولی ایراد و اشکال اصلی از سوی مجریانی است که یک پست را تصاحب میکنند و حاضر نیستند به تقسیم بیطرفانه مسئولیتها اقدام کنند.
اتحادیه اروپا شامل بیست و هفت کشور است، با آن جنگهای خونین بین فرانسه و آلمان که جنگ ایران و عراق در قیاس با آنها هیچ است ولی همهشان اختلاف را کنار گذاشتد و به وحدت سیاسی و نظامی رسیدند. ما که اینهمه شاخص و مولفه مشترک داریم چرا نباید یک وحدت سیاسی و دینی و نظامی داشته باشیم.