جبههای به ظاهر جنگ اما کلاس درس انسانسازی / صبر و قدرت معنوی رزمندگان فراموش شدنی نیست
صفر دیوسالار از روایتهای حضور خود در جبهه میگوید: میدانی در ظاهر جنگ، جدال، نبرد بود و بوی باروت، تیر و ترکش میداد اما این دوران کلاس درس انسانسازی از بعد معنوی، الهی و اخلاقی برای تمام بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس محسوب میشد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ صفر دیوسالار رزمنده مازندرانی، مداح و شاعر آئینی و برادر پاسدار شهید رمضانعلی دیوسالار است در گفتوگو با خبرنگار بلاغ به روزهای دوران دفاع مقدس اشاره و خاطرات روزهای حضورش در جنگ تحمیلی را بیان کرد. وی با اشاره به اینکه دفاع از آن جهت مقدس بود که ما حق بودیم و دشمن ناحق اظهار کرد: ما برای حفظ دین، خاک، وطن و ناموس، شرافت و امنیت مقاومت میکردیم اما دشمن تعرض به خاک و ناموس و قداست دین و کشور ما داشت. این رزمنده نوشهری تصریح کرد: هشت سال مقاومت حق علیه باطل، هشت سال دفاع و پایداری یک ایران با حدود 30 کشور که همگی برای براندازی حکومت جمهوری اسلامی با تمامی قدرت بر علیه ملت مظلوم ایران اسلامی جنگیدند و از بمباران شهر تاتعرض به نوامیس و بمباران شیمیایی حلبچه با 4 هزار شهید و مجروح و مصدوم و هزاران بلایای دیگری که برسرملت ایران آوردند اما دفاع ما از این جهت مقدس بود چون ما آغازکننده جنگ نبودیم. دیوسالار گفت: هشت سال با حضور رزمندگان، ایثارگران و تمام ملت شهید پرور ایران از کیان مرز و بوم و مقدسات دین و قرآن دفاع کردیم از آنجایی که وعده خدا حق است و حق پیروز خواهد بود. وی خاطرنشان کرد: ما با مقاومت و ایستادگی پیروز جنگ شدیم اگرچه حدود 210 هزار شهید و جانباز و آزاده دادیم و فداکاریها و ایثارگریها در این جنگ از سوی ملت ایران به فرماندهی فرمانده کل قوا امام راحل شد اما در نهایت به جهان ثابت کردیم که ایران و ایرانی برای حفظ دین و خاک و وطن تا پای جان میایستند. این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: بسیجیان برای این که خود را در جهان به آن قله رفیع ایستادگی و مقاومت و دینداری برسانند جان خود را فدای کشورشان و اعتقاداتشان میکنند. دیوسالار با اشاره به حضور خود در دوران دفاع مقدس افزود: به مدت شش ماه به منطقه جنگی فیاضیه آبادان کنار رود بهمن شیر اعزام شدم و دو ماه هم بهعنوان نیروی داوطلب در آن منطقه در شرایط سخت که یکسره در جبهه بودیم. وی بیان کرد: در زمان شروع حصر آبادان من و برادرانم احساس کردیم تکلیف بر گردن ما است تا در جبههها حضور داشته باشیم و من در آبادان، برادر دیگرم در منطقه جنگی جفیر بود که به درجه جانبازی مفتخر شد، دیگر برادرم در مریوان و برادر دیگر من ابتدا در جوانرود کردستان و سپس در جنوب کشور در پاسگاه زید منطقه هورالعظیم حضور داشت که در سال 64 در همان منطقه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این رزمنده نوشهری با اشاره به خاطرات برادر شهیدش تصریح کرد: خصوصیات اخلاقی ایشان را باید کتابها نوشت و شهادت حق این پرستوی مهاجر ما بود، آری او پاسدارشهید رمضانعلی دیوسالار تخریبچی و غواص لشکر 25 کربلا بود. دیوسالار گفت: به یاد دارم روزی را که سرگرد مهدی هاشمی رهبر فدائیان امام به وسیله گلوله تانک ترکش خورد و با ماشین شرکت نفت ایشان را به بیمارستان بردیم با اینکه از ناحیه سر به سختی مجروح شده بود اما روی تخت بیمارستان بلند زمزمه میکرد و میگفت "کار صدام تمام است، خمینی امام است؛ استقلال و آزادی جمهوری اسلامی آخرین پیام است". وی ادامه داد: پرستاری که در اتاق بود به او گفت لطفا آرام باشید، مجروحین دیگر هم اینجا هستند اینجا بیمارستان است اما سرگرد برگشت و به پرستار گفت آیا مجروحین خواب هستند و پرستار گفت نه اکثر مجروحین بیدار هستند و ایشان گفت پس اگر مجروحین بیدار هستند با شنیدن نام امام خمینی شفا پیدا میکنند. این رزمنده خاطرنشان کرد: براستی رزمندگان و دلاور مردان ما با عشق به ولایت جانفشانی کردند و در نهایت سرگرد هاشمی عزیز در تهران به دست منافقین کوردل ترور و به شهادت رسید و من هم افتخار داشتم که در بهشت زهرای تهران بر سر مزارشان مشرف شوم. وی اظهار داشت: آری جبهه تعطیلی نداشت هر لحظه از آن میتوانست با یک آتش تهیه 20 دقیقهای و تک یا پاتک صحرای کربلا شود و عزیزان ما را جلوی چشمان ما پرپر کنند. این رزمنده میگوید: خاطرات سوزناکی در چند ماه حضورم در دوران دفاع مقدس دارم و اینکه صبر و استقامت و قدرت معنوی رزمندگان فراموش شدنی نیست؛ یادم میآید که شب عاشورا بود امام جمعه آبادان و همراهانش به منطقه ما آمده بودند و من در بین رزمندگان مشغول نوحهسرایی بودم. دیوسالار ادامه داد: رزمندگان چه خالصانه سینه میزدند و چه عاشقانه به عشق امام حسین عزاداری میکردند، ناگهان در یک مرتبه دشمن شروع به آتش تهیه با هلی کوپتر، تانک و خمپاره کرد و یادم نمیرود که بچهها انگار نه انگار که تیر و آتش از زمین و هوا میبارد به عزاداری و سینهزنی به عشق اباعبدالله الحسین آنقدر ادامه دادند و تکان نخوردند تا اینکه آتش باران دشمن خاموش شد و همیشه این مراسمات معنوی روحیه، توان و مقاومت رزمندگان را تقویت میکرد. وی تصریح کرد: با اینکه خاطرات زیاد است اما فقط دوربین خداست که تمام صحنهها را ثبت و ضبط میکند و در روز قیامت جلوی چشمان ما به نمایش میگذارد؛ امروز دفاع هنوز ادامه دارد وملت انقلابی و ولایی ما ضمن هوشیاری باید آمادگی لازم را در هر شرایطی برای رویارویی با دشمن داشته باشند. این رزمنده نوشهری عنوان کرد: امید است که به حرمت خون شهدای عزیز و زحمات جانبازان، آزادگان و ملت شهیدپرور، خداوند چشمان همه را به جمال مهدی فاطمه حضرت صاحب الزمان روشن کند. چند بیت شعر رزمنده مازندرانی در وصف جایگاه والا و ارزشمند شهدا بنامالله پاسدار حرمت خون شهیدان بین حرف تا به عمل باد هوا افتاده رسم پیمان و وفا نیمه راه افتاده ما همه وارث خونهای شهیدان هستیم همچودریست که در گردن ما افتاده مدتیست از ره و آئین شهیدان دوریم این چه شریست که در دامن ما افتاده عهد بستیم که در راه شهیدان باشیم بین ما و شهدا فاصلهها افتاده هشیار باش که شیطان فریبت ندهد نکند دین خدا از دل ما افتاده انتهای پیام /