جذابیت یک داستان لو رفته
برخلاف رسالت فیلم «شبی که ماه کامل شد»، «روز صفر» تلاش میکند تا ماجرای عملیاتی و سیاسی داستان ریگی را روایت کند، به زندگی شخصی او کاری ندارد و او را در حد یک دشمن برای وطن معرفی میکند.
در «روز صفر» مرکز توجه کارگردان روی مامور امنیتی و دستگیری ریگی است و برای توضیح جنایات ریگی با چند دیالوگ گذرا مثل من بلوچم تو بلوچکش و به چند پلان کوتاه مثل نشان دادن یک گزارش تصویری از شبکه الجزیره و سربریدن یکی از قربانیان بسنده میکند.
برگ برنده داستان هم نوع روایت این بریده از تاریخ معاصر است، سعید ملکان در متن خود تلاش کرده تا ضرباهنگ قصه را نگه دارد و با پر و بال دادن به جزئیات و با اندازهای استاندارد و درست، تماشاگر را در انتظار بگذارد، تا جایی که با وجود اطلاع از پایان این واقعه، زمانی که مامور امنیتی وارد کابین پرواز میشود تا ریگی را دستگیر کند و او را نمییابد و با او مواجه نمیشود، ضربان قلب تماشاگر بالا میرود و برای لحظاتی به این فکر میکند که شاید مامور به اشتباه هواپیمای دیگری را روی زمین نشانده باشد.
همین دور شدن (حتی برای یک لحظه) از واقعیت رخ داده یعنی سعید ملکان و بهرام توکلی پس از تجربههای بسیاری که در سینما داشتهاند نبض مخاطب را میشناسند.
روز صفر، مهر تاییدی است بر رشد فنی سینمای ایران و ملکان در توسعه این اتفاق تاثیرگذار بوده است. تمام صحنهها با جزئیات بصری دقیق روایت شده، از فیلمبرداری گرفته تا گریم و جلوههای ویژه که همه در خدمت فیلم هستند.
بازیگران فیلم نه فراتر از قصه میروند و نه از آن جا میمانند، با ریتم فیلم همقدم میشوند، شاید برای لحظات ابتدایی که مامور امنیتی (امیر جدیدی) از قالب شیک اروپانشینیاش جدا میشود و وارد میدان جنگ میشود تا رئیس عملیات باشد، هیبت او باورپذیر نباشد اما داستان، مخاطب را مجاب میکند تا او را در صحرای بزرگ و ترسناک قصه روز صفر و با وجود اکشن بسیار و فرارهای غیرواقعی، کوچک و کمدی نبیند و با او همراه شود.
امیر جدیدی برخلاف تمام مامورهای امنیتی است که پیش از این دیدهایم، نه شمایل و سن و سالش و نه حتی جثهاش شبیه به پرسونای تکراری و ساخته شده از آنها نیست، او یک مامور قبراق و جوان و ریزنقش است، درست مثل عبدالمالک. انگار هر دو با این ویژگیها برای بازی در این نقشهای مهم انتخاب شدهاند تا دوئلشان تماشاییتر باشد. جدیدی لحنی دارد که همان را برای بازی در این فیلم همراه خود آورده، رها کردن کلمات و نوع ادای واژگان او را بیشتر از آنکه شبیه یک مامور اطلاعاتی کند، شبیه به یک جوان از سطح شهر میکند، در قسمت ابتدایی قصه که در اروپا مشغول فعالیتهای سیاسی - عملیاتی است، در نقش جا گرفته، اما با قدم گذاشتنش به افغانستان و عیان شدن نقش مهمش در این جهاد، ذهن مخاطب به دلیل نمونههای تکراری تا پذیرفتن او به عنوان رئیس عملیات کمی لجبازی میکند.
ساعد سهیلی هم در نقش ریگی، بین لهجه یک بلوچ و یک تهرانی مانده و کلمات از دهانش در میانه راه با لهجه تهرانی پرواز میکنند، این مورد را شاید بتوان تنها نقطه ضعف بازیگران دانست.
در مجموع «روز صفر» را میتوان ادای دین به ماموران گمنامی دانست که سبب دستگیری عبدالمالک ریگی شدند و همین داستان اکشن میتواند برای مخاطبی که از سینمای آپارتمانی یا اجتماعی خسته شده و دلش سینمای دیگری میخواهد، دیدنی باشد.
258258
کد خبر 1349315