جزئیات دو پرونده قتل جنجالی؛ ماجرای قتل سریالی 11 مرد مازندرانی / پرونده قتل مهرجویی به کجا رسید
دستگیری یک قاتل زن سریالی در مازندران، قتل ابهامبرانگیز داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، از جمله مهمترین حوادث سال 1402 در ایران بوده است که در این گزارش به آنها اشاره شده است. دستگیری یک قاتل زن سریالی در مازندران، قتل ابهامبرانگیز داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، از جمله مهمترین حوادث سال 1402 در ایران بوده است که در این گزارش به آنها اشاره شده است. «اوایل شهریورماه...
دستگیری یک قاتل زن سریالی در مازندران، قتل ابهامبرانگیز داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، از جمله مهمترین حوادث سال 1402 در ایران بوده است که در این گزارش به آنها اشاره شده است.
«اوایل شهریورماه 1402 در محمودآباد مرگ مشکوک مردی 82ساله به پلیس گزارش داده و پروندهای در همین راستا تشکیل میشود. پلیس به زن صیغهای این مرد مظنون میشود و او را بازداشت میکند. این زن 56ساله که «کلثوم اکبری» نام داشت در بازجوییها اعتراف میکند که شوهر صیغهای 82ساله خود را به قتل رسانده است. این زن در بازجوییهای بیشتر به قتل 11 شوهر صیغهای دیگر خود طی سالهای 1380 تا 1402 اعتراف میکند. این قاتل سریالی زن اهل ساری، دومین قاتل سریالی زن در تاریخ ایران بعد از مهین قدیری محسوب میشود. بهمنماه 1402 «اعتماد» در مصاحبه با خانواده اولیای دم مقتولان به این موضوع پرداخت که هیچ کدام از اولیای دم قصد رضایت ندارند و برای قاتل تقاضای قصاص دارند.»
کلثوم اکبری، قتلهایش را در شهرهای ساری، نکا، محمودآباد، بابل و قائمشهر مرتکب شده است و هماکنون در زندان ساری به سر میبرد. این قاتل سریالی قربانیانش را از شهرهای مختلف انتخاب میکرد تا ردی از خود باقی نگذارد. او با حضور در جمعهای زنانه از زندگی خود و اینکه تمایل دارد با مرد سالخوردهای ازدواج موقت داشته باشد، حرف میزد. کلثوم اینگونه با افرادی که برای پدر سالخورده و تنهایشان بهدنبال همدم میگشتند، آشنا میشد و به شرط دریافت مهریه در قالب پول نقد یا ملک به عقد موقت آن مرد درمیآمد. او پس از چندماه زندگی، طعمههای خود را با حل کردن قرص قند یا فشار خون در نوشیدنیهای مختلف آنها را بیهوش و سپس خفه و به قتل میرساند. این قاتل سریالی در مواردی حتی قربانیان را به بیمارستان میرساند و ظاهرا نجاتشان میداد، اما در مراحل بعدی با بالا بردن دوز دارو آنها را میکشت و چون قربانیان سابقه قبلی داشتند کسی به نحوه مرگشان مشکوک نمیشد.
تنها یک شوهر توانست از چنگ کلثوم فرار کند
در این میان تنها یک شوهر توانست از چنگ او فرار کند که «اعتماد» در شماره 5574 خود بهطور مفصل به آن پرداخت. ماجرا از این قرار بود که سال 1399 کلثوم به عقد موقت «مسیح. ن» در بابل میآید. کلثوم پس از چند ماه یک شب در شربت این مرد 82ساله دارو میریزد تا او را خفه و به قتل برساند، اما از آنجایی که داروها بر بدن این مرد مسن اثر نمیکند او لحظه ارتکاب جنایت را میبیند و فرار میکند. یک منبع آگاه در مورد مردی که توانسته بود از دست کلثوم فرار کند به «اعتماد» گفته بود: «این مرد تنها طعمه قاتل بود که داروها را مصرف کرد و زنده ماند. قاتل سال 99 از طریق مردی که در ساری بوده به این خانواده معرفی میشود و این زن به عقد موقت پدر مسن آنها در میآید. وقتی ازدواج کردند این زن به خانواده شوهرش اعلام میکند که حتما باید تنها زندگی کنند. برای همین به طبقه بالای همان خانه میروند تا زندگی مشترکشان را آغاز کنند. خانواده این مرد شاهد بودند که هر روز نزدیک غروب کلثوم برای پدرشان شربت درست میکند تا به او بدهد. یک شب حدود ساعت یک بامداد خانواده او متوجه میشوند از خانه پدرشان سر و صدا میآید. یکی از اعضای خانواده برای پیگیری ماجرا به خانه آنها مراجعه میکند، اما میان راه میبیند کلثوم وسایلش را برداشته و در حال فرار از خانه است. او که گمان میکرده پدرشان با این زن بحثش شده از او میپرسد که چرا این ساعت شب دعوا میکردید! مرد مسن به او میگوید؛ کلثوم میخواست مرا خفه کند. پس از حادثه این مرد مسن به خانوادهاش گفت از سر شب کلثوم به او دارو داده و او منگ شده، اما به هوش بوده و همهچیز را میدیده فقط نمیتوانسته از جایش بلند شود تا اینکه ساعت 12 بامداد متوجه میشود این زن روی سر و صورت او روسری انداخته و قصد داشته با بالشت او را خفه کند. این مرد مسن با هوشیاری قاتل را به گوشهای پرت کرده و توانسته از خودش دفاع کند. قاتل هم وقتی دیده اقدامش بینتیجه مانده سریع وسایلش را که از قبل جمع کرده بود، برداشته و از خانه فرار کرده است. خانواده مرد مسن پس از این اتفاق ماجرا را پیگیری نمیکنند، چون نمیخواستند 70 میلیون تومان مهریه بدهند. مهریه قاتل آن زمان 70 میلیون تومان بود. برای همین خانواده اقدامی نمیکنند، اما سه سال پس از این ماجرا خانواده این مرد با دیدن کلثوم ناگهان شوکه میشوند. این قاتل سریالی را برای بازسازی صحنه به خانه تنها بازمانده شکار قاتل برده بودند.»
مشخصات چهار قربانی کلثوم
میراحمد عمرانی، مرد 69 سالهای که در 12 تیر 1392 کلثوم را به عقد دایم خود درآورد و یک ماه بعد درگذشت. عمرانی 40سکه مهر کلثوم کردهبود، اما ورثهاش که به کلثوم مشکوک شده بودند از پرداخت مهریه سر باز زدند. به گفته فرزند عمرانی «کلثوم فقط توانست با کارت بانکی عمرانی که نزد او بود حقوق عمرانی را برای خودش بردارد بهعلاوه اینکه تمام لوازم خانه حتی چیزهایی که برای خودش هم نبود را به کمک دختر و دامادش بردند.
اسماعیل بخشی، مرد 62 سالهای که در سال 1395 با کلثوم عقد دایم کرد و پس از حدود 2 ماه درگذشت. کلثوم از ورثه اودرخواست کرد بهجای مهریه 12 سکهای، سه میلیون تومان پول بهعلاوه یک یخچال و یک دستگاه ماشین لباسشویی بدهند.
گنجعلی حمزهای، مرد 83سالهای که در مهر 1401 با کلثوم ازدواج موقت کرد و پس از 43 روز درگذشت. به گفته فرزند حمزهای، خانواده مقتول معادل مهریه 20 سکهای کلثوم به او النگو، لباس، وسیله و پول نقد دادهاند.
غلامرضا بابایی، مرد 82سالهای که در تیر 1402 کلثوم را به عقد موقت خود درآورد. پس از مرگ غلامرضا در مرداد 1402کلثوم اصرار داشت مهریه 500 میلیونیاش را بگیرد اما خانواده بابایی که به کلثوم شک کرده بودند وجهی پرداخت نکردند و از او شکایت کردند.
قتل داریوش مهرجویی و همسرش
وحیده محمدیفر در ویلای شخصیشان
شامگاه شنبه 22 مهر ماه 1402 در فضای مجازی و رسانهها خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصیشان منتشر شد. این خبر باعث تشویش اذهان عمومی به خصوص جامعه هنری میشود. وحیده محمدی فر، همسر داریوش مهرجویی یک هفته قبل از اینکه به قتل برسند از تهدید فردی ناشناس با چاقو در صفحه اینستاگرامی خود خبر داده بود و متنی را مبنی بر این موضوع منتشر کرده بود. همین متن تکاندهنده باعث شد «اعتماد» در این رابطه با وحیده محمدی فر گفتوگویی داشته باشد. گفتوگو با وحیده محمدی فر از سوی «اعتماد» در روزی منتشر شد که خبر قتل این دو نفر در فضای مجازی دست به دست میشد.
مرحومه محمدیفر دو روز قبل از این اتفاق طی گفتوگویی که در شماره 5602 تحت عنوان «دزدان سنتور علی سنتوری را دزدیدند» منتشر شد، در مورد تهدید با چاقو از سوی فردی ناشناس به «اعتماد» گفته بود: «شب حادثه حدود ساعت 8 در حالی که خانه در آرامش کامل بود ناگهان متوجه سر و صدای سگمان در حیاط خانه شدم. سریع در ورودی آشپزخانه را قفل کردم. تا اینکه متوجه شدم مقابل در ورودی ساختمان یک نفر با چاقو به شیشههای مات پنجره چسبیده است. هرچه از او خواستم خودش را معرفی کند هیچی نگفت. موبایلم نزدیکم نبود، ولی سعی کردم سرعت عمل داشته باشم. با صدای بلند گفتم؛ الان به 110 زنگ میزنم. او هم در پاسخ به این حرف من گفت خب زنگ بزن. ترسیده بودم تا گفتم الو 110 سارق فرار کرد. وقتی او در جواب به من گفت خب زنگ بزن، متوجه شدم؛ لهجه ایرانی ندارد. بعد از فرار سارق با نگهبانی شهرک تماس گرفتم. آنها هم سریع خودشان را به حیاط خانه ما رساندند و شروع به گشتن حیاط و کوچههای اطراف کردند، اما کسی را ندیدند. البته مدتی پیش هم یکسری وسایل از جمله سنتور مربوط به فیلم سنتوری را از خانه ما سرقت کردند که در حال حاضر وکیل همسرم پیگیر کارهای قانونی این موضوع است. قبلا خودمان باغبانی داشتیم که از ما سرقت کرد. بعدا متوجه شدیم که هم باغبان ما بوده و هم باغبان همسایه کناری ما. او را تحویل پلیس دادیم، اما همسایه کناری ما باغبان را بخشید و او آزاد شد. با توجه به اینکه برادر او دزد و همدستش هم بود به ما اطلاع دادند که باید او را پیدا کنیم و تحویل پلیس بدهیم. برادر باغبان ما در این شهرک کار میکند چرا باید خیلی راحت برای خودش آزاد باشد. ما اینجا از دست این افراد خیلی مصیبت کشیدیم، اما در مورد سنتور و یک سری وسایلی که فقط یک هنرمند ارزش آن را میتواند درک کند، باید گفت که به سرقت رفته و سرقت هم کار خودی بوده است. البته وکیلمان آقای سروری پیگیر آن است، اما قرار شده ما به طرف نگوییم تا از او بازجویی کنند.»
با انتشار این خبر برخی تحلیلها از جمله تحلیل روزنامه کیهان حاکی از آن بود که قتل این دو نفر شباهتهای زیادی به قتلهای زنجیرهای دهه هفتاد از جمله داریوش فروهر و همسرش داشته است.
دستگیری 4 نفر به عنوان عامل اصلی جنایت
پس از انتشار این خبر، فرمانده انتظامی استان البرز جزییاتی از قتل داریوش مهرجویی و همسرش را اعلام کرد و گفت: «این حادثه در ساعات پایانی شنبه شب از طریق تماس با مرکز فوریتهای پلیسی 110 اطلاع داده شد که با حضور ماموران در محل مشاهده شد که داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصیاش واقع در زیبادشت کرج به قتل رسیدهاند. تیمهای تخصصی پلیس آگاهی در محل حاضر شده و تحقیقات خود را آغاز کردهاند. این حادثه به علت نامعلوم توسط فرد یا افراد ناشناس رخ داده و هنوز انگیزه قتل مشخص نیست. شواهد حاکی از آن است که این قتل بر اثر جراحت ناشی از ضربات سلاح سرد از ناحیه گردن و اعضای بدن انجام شده است.»
برخی رسانهها در مورد شب حادثه نوشتند: «دختر داریوش مهرجویی شنبه شب سرکلاس آموزشی حضور داشت و از ساعت 8 و نیم شب به صورت پیامکی با پدرش در ارتباط بود. این پیامکها تا ساعت 10 شب ادامه داشت. این دختر نوجوان به بازپرس گفته من از پدرم پرسیدم شام چی داریم که پدر گفت: آش دوغ داریم. وقتی دختر نوجوان داریوش مهرجویی به مقابل خانه رسید، متوجه وضعیت غیرعادی شد. او با یکی از اقوامش در مهرشهر کرج تماس گرفته و به او گفته میترسد به تنهایی وارد خانه شود. در این مدت این دختر با پدر و مادرش تماس گرفته که کسی پاسخگوی تلفن نبوده است. در نهایت دختر نوجوان به پیشنهاد فامیلی که با او تماس گرفته صبر میکند که فامیلش برسد و سپس با هم وارد خانه میشوند. وقتی دختر نوجوان و فامیلش وارد خانه میشوند جسد داریوش مهرجویی و همسرش را پیدا میکنند و با پلیس تماس میگیرند. وضعیت دلخراش اجساد نشان میداد آنها احتمالا ابتدا غافلگیر شدهاند.»
رسانهها همچنین در مورد صحنه قتل نوشتند: «وضعیت اجساد نشان میداد ابتدا داریوش مهرجویی به قتل رسیده است. عاملان قتل با چوب که به نظر میرسد مربوط به درخت آلبالو است به سر او کوبیده شده و لکههای خون روی این چوب دیده شده است. بعد از اینکه داریوش مهرجویی گیج شده شاهرگ او را قطع کرده و جسدش را مقابل آشپزخانه رها کردهاند. جسد همسرش وحیده محمدیفر در یکی از اتاق خوابها پیدا شده است. گلوی او هم بریده شده اما آثار برجای مانده روی بدن این زن نشان میدهد او با عاملان قتل درگیر شده و شکستگیهایی نیز روی دست و پای او وجود داشته است. احتمال داده میشود او با صدای درگیری که عاملان قتل با شوهرش داشتهاند هوشیار شده و حالت تدافعی به خود گرفته است. همچنین وضعیت خانه بعد از حضور ماموران در خانه نشان میداد احتمالا زمانی که دختر نوجوان به خانه رسیده احتمالا عاملان قتل در خانه بودند، چراکه اولا او تا ساعت 10 با پدرش پیامکی تماس داشته و قتل بعد از این ساعت رخ داده و دوم اینکه وضعیت جسدها و خانه نشان میداد که قتلها بسیار تازه اتفاق افتاده است.» خواهر داریوش مهرجویی نیز در مورد اطلاع از خبر قتل اعلام کرد: «از طریق پیامهای تسلیت که برایم فرستادهاند در جریان قتل برادر و همسر برادرم قرار گرفتهام.» پسر بزرگ داریوش مهرجویی نیز فردای روز حادثه به اتفاق ماموران آگاهی در محل حاضر شد و با آنها گفتوگو کرد.
یک هفته بعد از خبر قتل مهرجویی و همسرش پلیس اعلام کرد عاملان قتل بازداشت شدهاند. در میان 20 نفری که توسط پلیس به عنوان مظنون بازداشت شده بودند 4 نفر عامل اصلی این جنایت معرفی شدند؛ «کریم، میرویس، داوود و اسکندر». رسانهها در مورد انگیزه قتل این چهار متهم نوشتند: «باغبان خانه از مقتولان طلبکار بوده و آنها پولش را نمیدادند برای همین کریم، باغبان خانه تصمیم گرفته با همدستی سه نفر دیگر مهرجویی و همسرش را به قتل برساند.»
این چهار متهم تا پیش از برگزاری جلسات دادگاه، اتهامات خود را پذیرفته و به جنایت اعتراف کرده بودند، اما طی جلسات دادگاه که در روزهای 27 و 28 دی ماه 1402 برگزار شد، کریم؛ باغبان و عامل اصلی، منکر قتل شد، اما سه نفر دیگر اتهامات خود را پذیرفتند.
ایرادات پرونده
پس از پایان جلسات دادگاه مانوش منوچهری، وکیل اولیای دم به روند رسیدگی پرونده اعتراض کرد و طی گفتوگویی با «اعتماد» که در شماره 5685 تحت عنوان «رازهای ناگشوده قتل داریوش مهرجویی و همسرش» منتشر شد، به 10 ایراد پرونده اشاره کرد و گفت: «1) شهرک محل زندگی خانواده مهرجویی دارای در ورود و نگهبانی است و مجهز به دوربین مداربسته. همین طور دوربینهای مجاور به ویلای ایشان. این دوربینها بررسی نشده و اگر هم شده در پرونده موجود نیست. آنچه این دوربینها ضبط کردهاند مکتوم مانده است. 2) آلت قتاله در نزدیکی محل کار یکی از متهمان با راهنمایی خود متهم کشف شده که به همراه اندک زیورآلات مسروقه از خانم محمدی فر که در لحظه وقوع جنایت به او آویخته بوده و دو گوشی موبایل ایشان در زیر خاک به صورت جداگانه چال شده بوده است. یکی از آنها خونی و دیگری پاک بوده و در آزمایشات صورت گرفته در پلیس آگاهی فراجا و اداره پزشکی قانونی، خون مرحوم مهرجویی بر هیچ یک از آنها ملاحظه نشده است و تنها خون خانم محمدیفر بر آن باقی مانده که طبق نظریه همان ادارات احتمال وجود چاقوی دیگری متصور است. 3) اختفای آلت قتاله خونی در زیر خاک، در حالی است که دستکشهای پلاستیکی که متهمان اظهار میکنند در دست داشتند به گفته خود ایشان سوزانده شده و حال معلوم نیست چرا آلت قتاله معدوم نشده یا حتی به فرض آنکه بنا به گفته معاون دادستان که در رسانهها نیز منتشر شد؛ متهمان به دلیل ارزش مادی چاقوها آن را معدوم نکردهاند، دست کم پیش از اختفا شسته میشد! 4) بنا بر اظهارات متهمان تنها سه نفر از ایشان دستکش به دست داشتهاند و یک نفر از آنها که اتفاقا بنا به گفته خودش با قصد قتل به دلیل کدورت پیشین به خانه مهرجوییها آمده بوده است، دستکش در دست نداشته و در پاسخ به ایراد اینجانب که چرا بررسی آثار انگشت او در پرونده موجود نیست، گفته شد که اثر انگشت بر چوب به دلیل صیقلی نبودن آن باقی نمیماند و در جاهای دیگر نیز هیچ اثر انگشتی یافت نشد. این در حالی است که این نتیجه در پرونده موجود نیست. 5) آنچه توجه مونا مهرجویی را از همان لحظه ورود به قتلگاه پدر و مادرش جلب کرد، لباس بر تن پدر بود که لباسی رسمی بود که جز در مواقعی که مجبور بود بر تن نمیکرد، چه رسد به خانه خودش در شامگاه. 6) عدم واکنش کارگران مستقر در کانکس مجاور محل زندگی مهرجویی که پس از انجام تحقیقات از ایشان اظهار کرده بودند که در ساعت بین 9 و 10 شب خواب بودند و چیزی متوجه نشدهاند. 7) بنا بر محتویات پرونده، اپلیکشنهای تلگرام و واتس اپ و اینستاگرام خانم محمدی فر، به رغم استفاده از آن تا ساعات پایانی زندگیاش و ارسال پیام به مونا یا دوستان دیگرش، بلافاصله پس از وقوع جنایت پاک شده که حتی بخشی از پیامهای مونا در آستانه ورود به ویلا نیز دریافت نشده است که بهرغم کشف گوشی تلفن به همراه آلت قتاله، بررسیهای کافی جهت بازگرداندن این اپلیکیشنها و بررسی اطلاعات آن انجام نشده یا بر ما پوشیده است. 8) در روزهای اولیه این جنایت رسانهها با بیانصافی تمام در مورد این جنایت شروع به قصهسرایی و عنوان کردند؛ انگیزه متهمان خصومت شخصی بوده است که البته در کیفرخواست تنها به اتهام شروع به قتل و نه مباشرت در قتل به دادرسی جلب شد. دلیل این خصومت هم ابتدا دزدی جاروبرقی یا طلب 30میلیون تومان یا اخراج از شهرک اعلام شده بود که هیچ یک منطبق با پرونده نیست و کذب محض است. 9) نکته دیگر مورد اعتراض اینجانب اتهام این 4 نفر است که تنها یک نفر را مباشر در قتل عمدی و باقی را به اتهام شروع به قتل به دادرسی جلب کردهاند که حتی اگر تحقیقات را کافی بدانیم و بنا بر اوراق پرونده این 4 نفر را تنها افراد حاضر در صحنه بدانیم، هر 4 نفر باهم وارد خانه شدهاند و هر 4 نفر بنابر اظهارات خود در ایراد ضرب و جرح به قصد قتل مشارکت داشتهاند و باز هم اگر مشارکت را به دلیل عدم تاثیر مستقیم جراحات وارده در قتل قابل قبول ندانیم، حضور و افعال این 4 نفر با هم موجب شده که آن یک نفر متهم به قتل عمدی بتواند دو نفر را به راحتی و در زمان محدود به قتل برساند که شرح آن فعلا در جراید مجاز نیست، گرچه در فیلم بازسازی صحنه جرم شرح آن موجود است. 10) دادگاه محترم در پاسخ به ایرادات اینجانب اعلام داشت که با توجه به ارتکاب قتل با آلت کشنده و اقاریر متهمان در جنایت قتل وظیفه دادگاه نیست که انگیزه متهمان را مورد تجسس قرار دهد.»
ایرادات پرونده
پس از پایان جلسات دادگاه مانوش منوچهری، وکیل اولیای دم به روند رسیدگی پرونده اعتراض کرد و طی گفتوگویی با «اعتماد» که در شماره 5685 تحت عنوان «رازهای ناگشوده قتل داریوش مهرجویی و همسرش» منتشر شد، به 10 ایراد پرونده اشاره کرد و گفت: «1) شهرک محل زندگی خانواده مهرجویی دارای در ورود و نگهبانی است و مجهز به دوربین مداربسته. همین طور دوربینهای مجاور به ویلای ایشان. این دوربینها بررسی نشده و اگر هم شده در پرونده موجود نیست. آنچه این دوربینها ضبط کردهاند مکتوم مانده است. 2) آلت قتاله در نزدیکی محل کار یکی از متهمان با راهنمایی خود متهم کشف شده که به همراه اندک زیورآلات مسروقه از خانم محمدی فر که در لحظه وقوع جنایت به او آویخته بوده و دو گوشی موبایل ایشان در زیر خاک به صورت جداگانه چال شده بوده است. یکی از آنها خونی و دیگری پاک بوده و در آزمایشات صورت گرفته در پلیس آگاهی فراجا و اداره پزشکی قانونی، خون مرحوم مهرجویی بر هیچ یک از آنها ملاحظه نشده است و تنها خون خانم محمدیفر بر آن باقی مانده که طبق نظریه همان ادارات احتمال وجود چاقوی دیگری متصور است. 3) اختفای آلت قتاله خونی در زیر خاک، در حالی است که دستکشهای پلاستیکی که متهمان اظهار میکنند در دست داشتند به گفته خود ایشان سوزانده شده و حال معلوم نیست چرا آلت قتاله معدوم نشده یا حتی به فرض آنکه بنا به گفته معاون دادستان که در رسانهها نیز منتشر شد؛ متهمان به دلیل ارزش مادی چاقوها آن را معدوم نکردهاند، دست کم پیش از اختفا شسته میشد! 4) بنا بر اظهارات متهمان تنها سه نفر از ایشان دستکش به دست داشتهاند و یک نفر از آنها که اتفاقا بنا به گفته خودش با قصد قتل به دلیل کدورت پیشین به خانه مهرجوییها آمده بوده است، دستکش در دست نداشته و در پاسخ به ایراد اینجانب که چرا بررسی آثار انگشت او در پرونده موجود نیست، گفته شد که اثر انگشت بر چوب به دلیل صیقلی نبودن آن باقی نمیماند و در جاهای دیگر نیز هیچ اثر انگشتی یافت نشد. این در حالی است که این نتیجه در پرونده موجود نیست. 5) آنچه توجه مونا مهرجویی را از همان لحظه ورود به قتلگاه پدر و مادرش جلب کرد، لباس بر تن پدر بود که لباسی رسمی بود که جز در مواقعی که مجبور بود بر تن نمیکرد، چه رسد به خانه خودش در شامگاه. 6) عدم واکنش کارگران مستقر در کانکس مجاور محل زندگی مهرجویی که پس از انجام تحقیقات از ایشان اظهار کرده بودند که در ساعت بین 9 و 10 شب خواب بودند و چیزی متوجه نشدهاند. 7) بنا بر محتویات پرونده، اپلیکشنهای تلگرام و واتس اپ و اینستاگرام خانم محمدی فر، به رغم استفاده از آن تا ساعات پایانی زندگیاش و ارسال پیام به مونا یا دوستان دیگرش، بلافاصله پس از وقوع جنایت پاک شده که حتی بخشی از پیامهای مونا در آستانه ورود به ویلا نیز دریافت نشده است که بهرغم کشف گوشی تلفن به همراه آلت قتاله، بررسیهای کافی جهت بازگرداندن این اپلیکیشنها و بررسی اطلاعات آن انجام نشده یا بر ما پوشیده است. 8) در روزهای اولیه این جنایت رسانهها با بیانصافی تمام در مورد این جنایت شروع به قصهسرایی و عنوان کردند؛ انگیزه متهمان خصومت شخصی بوده است که البته در کیفرخواست تنها به اتهام شروع به قتل و نه مباشرت در قتل به دادرسی جلب شد. دلیل این خصومت هم ابتدا دزدی جاروبرقی یا طلب 30میلیون تومان یا اخراج از شهرک اعلام شده بود که هیچ یک منطبق با پرونده نیست و کذب محض است. 9) نکته دیگر مورد اعتراض اینجانب اتهام این 4 نفر است که تنها یک نفر را مباشر در قتل عمدی و باقی را به اتهام شروع به قتل به دادرسی جلب کردهاند که حتی اگر تحقیقات را کافی بدانیم و بنا بر اوراق پرونده این 4 نفر را تنها افراد حاضر در صحنه بدانیم، هر 4 نفر باهم وارد خانه شدهاند و هر 4 نفر بنابر اظهارات خود در ایراد ضرب و جرح به قصد قتل مشارکت داشتهاند و باز هم اگر مشارکت را به دلیل عدم تاثیر مستقیم جراحات وارده در قتل قابل قبول ندانیم، حضور و افعال این 4 نفر با هم موجب شده که آن یک نفر متهم به قتل عمدی بتواند دو نفر را به راحتی و در زمان محدود به قتل برساند که شرح آن فعلا در جراید مجاز نیست، گرچه در فیلم بازسازی صحنه جرم شرح آن موجود است. 10) دادگاه محترم در پاسخ به ایرادات اینجانب اعلام داشت که با توجه به ارتکاب قتل با آلت کشنده و اقاریر متهمان در جنایت قتل وظیفه دادگاه نیست که انگیزه متهمان را مورد تجسس قرار دهد.»
حکمی که از سوی دادگاه صادر شد
با وجود تمام ایراداتی که به پرونده قتل مهرجویی و همسرش وارد بود، 23بهمنماه حسین فاضلی هریکندی، رییس کل دادگستری استان البرز در مورد حکم صادر شده از سوی دادگاه گفت: «برای چهار متهم پرونده مجازات قانونی متناسب صادر شده است و بدینترتیب متهم ردیف اول به اتهام قتل عمدی مرحوم مهرجویی و مرحومه محمدیفر و بر اساس مطالبه قصاص از سوی اولیای دم به قصاص نفس محکوم شد. علاوه بر قصاص نفس، متهم ردیف اول در مورد سایر جرایم ارتکابی همزمان با قتل از قبیل سرقت به بیست سال حبس تعزیری، شلاق و دیه محکوم شد. همچنین بابت جرایم قبل از ارتکاب قتل، که ناظر بر یک هفته قبل از این اقدام است از جمله به اتهام ورود به منزل به صورت غیرقانونی و تهدید با چاقو مجموعا به هشت سال حبس تعزیری و شلاق محکوم شده است که البته طبق مقررات در مجازاتهای تعزیری، مجازات اشد قابل اجرا خواهد بود. در رای صادره، متهمان ردیف دوم و سوم نیز به اتهام جرایمی نظیر شروع به قتل و سرقت مجموعا هر یک به 36سال حبس تعزیری، شلاق و دیه محکوم شدهاند. در مورد متهم ردیف چهارم هم به جهت ارتکاب جرایمی نظیر معاونت در شروع به قتل و سرقت و با لحاظ نقش او در جرایم ارتکابی، دادگاه او را مجموعا به هشت سال حبس تعزیری محکوم کرده است.»
منبع: اعتماد
هم اکنون دیگران می خوانند-
جزئیات دو پرونده قتل جنجالی؛ ماجرای قتل سریالی 11 مرد مازندرانی / پرونده قتل مهرجویی به کجا رسید
-
فال قهوه امروز پنجشنبه 9 فروردین 1403 | قهوه ات رو بخور بعد فال بگیر
-
فال شمع روزانه ات را اینجا بخوان / فال شمع امروز پنجشنبه 9 فروردین 1403
-
بیشترین سود بانکی به سپردههای بانکی در این بانکها / مردم چقدر سپرده گذاری کردند
-
ایران اینترنشنال تعطیل میشود؟ جزئیات افشاگری سردبیر سابق؛+ تصویر
-
شب های قدر ماه رمضان 1403 کی است؛ تاریخ عید فطر 1403
-
قیمت گوشیهای سامسونگ، شیائومی و آیفون / قیمت ارزانترین و گرانترین گوشیهای محبوب بازار