جهان پساکرونا و مناسبات ایران و چین (بخش دوم)
تهران - ایرنا - ایالاتمتحده آمریکا همواره در روابط بین ایران و چین نقشی محدودکننده ایفا کرده و اکنون نیز با اعمال تحریمهای ظالمانه همچنان به این روند ادامه میدهد. بنابراین برای هرگونه اظهارنظر درباره روابط میان ایران و چین، ضرورتا باید آمریکا را نیز در نظر گرفت و در حقیقت این ارتباط، نوعی رابطه سهجانبه است.
مناسبات روابط بینالملل یکی از مهمترین ابعاد روابط میان کشورهاست که میتواند به لحاظ سیاسی و اقتصادی تاثیرات عمدهای را در عرصه جهانی به همراه داشته باشد. انقلاب چین که در دوره رژیم پهلوی تحت تاثیر سیاستهای آمریکا، مورد پذیرش ایران نبود با پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات مهمی در عرصه روابط تجاری و سیاسی این 2 کشور به وقوع پیوست اما از آنجا که آمریکا همواره در ایجاد فشارهای ظالمانه علیه ایران و در روابط میان این کشور با چین اثرات قابل توجهی داشته، بنابراین نمیتوان امریکا را از این مناسبات خارج دانست. این مهم از نظر «محسن شریعتینیا» استاد روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی باتوجه به اینکه ایران در کانون رقابت میان چین و آمریکا نیست، قابل ملاحظه است.
جهان پساکرونا از منظر روابط بینالملل
«محسن شریعتینیا» عضو هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی، دومین سخنران این نشست بود که با توجه به تخصص خود، از منظر رشته روابط بینالملل به تبیین وضعیت جهان پساکرونا و روابط ایران و چین پرداخت. وی در آغاز سخنان خود ضمن تأکید بر این نکته که زمان برای اظهارنظر کردن پیرامون آینده نظام بینالملل در وضعیت پساکرونا بسیار زود است و تنها میتوان درباره برخی روندها و مدلهای احتمالی سخن گفت، بحران پاندمی کرونا را رویدادی فراگیر توصیف کرد که زنجیره عرضه را درهمشکسته و ارتباطات تجاری میان کشورها را دشوار و بعضا متوقف کرده است.
از دید وی، روابط میان ایران و چین از نظر پویش سیستمی از سال 1949 یعنی زمان پیروزی انقلاب چین که رژیم پهلوی در ایران حاکم بود و ایران بهواسطه عضویت در بلوک غرب آن زمان انقلاب چین را به رسمیت نپذیرفت، تا انقلاب اسلامی ایران که پس از آن روابط میان دو کشور برقرار شد، ایالاتمتحده آمریکا همواره نقشی محدودکننده ایفا کرده و اکنون نیز با اعمال تحریمهای ظالمانه همچنان به این روند ادامه میدهد. بنابراین برای هرگونه اظهارنظر درباره روابط میان ایران و چین، ضرورتا باید آمریکا را نیز در نظر گرفت و در حقیقت این ارتباط، نوعی رابطه سهجانبه است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی، روابط میان چین و آمریکا را نیز یک مساله «ساختاری» عنوان کرد که بیشتر تحت تأثیر استرس ساختاری قرار دارد که ایالاتمتحده آمریکا احساس میکند. به زعم وی، ایالاتمتحده آمریکا پس از شوروی، خود را با رقیبی روبرو دیده که بهشدت در حال رشد است و هر چقدر رشد چین بیشتر شود، استرس و فشار ساختاری بر ایالاتمتحده آمریکا افزایش خواهد یافت. با این همه، اکنون با یک تغییر پارادایمی در روابط چین و آمریکا روبرو هستیم. نظام بینالملل از وضعیت ثبات «هژمونیک» فاصله گرفته و در حال حرکت به سوی باز توزیع نظام دوقطبی است. هیچکدام از دو کشور چین و ایالاتمتحده امریکا در میانمدت، از تمایل و توان لازم برای رهبری جهان برخوردار نخواهند بود و کنسرت قدرتهای بزرگ نیز با دشواری روبرو است. بنابراین جهان در میانمدت بیرهبر خواهد شد و این مساله حکمرانی جهانی را با مشکل مواجه میسازد. هماکنون شاهد هستیم که دولت ترامپ سازمان تجارت جهانی را تقریبا فلج و دچار عدم کارایی کرده و درعینحال سازمان بهداشت جهانی نیز با فشارهای متعددی از سوی این کشور روبروست و این روند تا آینده میانمدت ادامه خواهد داشت و آمریکا همچنان به فلج کردن و از کار انداختن نهادهای بینالملل ادامه خواهد داد.
بازگشت به گذشته و دوران جنگ سرد
این استاد روابط بینالملل همچنین گفت که ما در حال تجربه نوعی بازگشت به گذشته هستیم. به این معنا که جهان با نوعی وضعیت بازگشت به دوران جنگ سرد روبرو خواهد شد که البته از لحاظ ماهیت رقابت میان دو ابرقدرت، تفاوتهای جدی با جنگ سرد پیشین دارد. در جنگ سرد پیشین، رقابت اصلی بر سر ایدئولوژی و سرزمین بود. درحالیکه «تجارت و فناوری»، دو هسته اصلی رقابت جنگ سرد نوین هستند. چین بر این باور است که اختلافات میان دو کشور بهراحتی از راه سازمان تجارت جهانی که خود، ساخته دست دولتهای غربی و ایالاتمتحده آمریکاست، قابل حل و فصل است اما به نظر میرسد که اختلافات تجاری میان دو کشور در آینده قابل پیشبینی، حلنشده باقی خواهند ماند.
«شریعتینیا» در ادامه سخنان خود ضمن اشاره به سند سیاست صنعتی چین با عنوان «ساخت چین 2025» بهعنوان نخستین سند منسجم چین برای توسعه صنعتی راهبردی، طرح ابریشم یا کمربند و جاده را بازوی عملیاتی توسعه صنعتی چین توصیف کرد. از دید وی، ایالاتمتحده آمریکا در پاسخ به این استرس و فشار سیستمی نوین از سوی چین، بر «جهانیشدن گزینشی» متمرکزشده است. به این معنا که مشابه رویدادی که در نفتا رخ داد، آمریکا درصدد است بازیگران نامطلوب را از سیستم حذف کند. در عین حال، این کشور به سوی توسعه فناوری نسل ششم یا 6G حرکت خواهد کرد و فشار بیشتری بر زنجیره عرضه «هوآوی» و سایر شرکتهای فناوری چینی وارد خواهد کرد تا بتواند آنها را از زنجیره صنعت خارج کند.
وی هماکنون مهمترین موضوع را مساله «گسست» یا عدم آن در روابط این دو کشور که در واقع اقتصادهای اول و دوم جهان هستند، دانست و در پاسخ به این پرسش که «آیا این روابط در مسیر گسست هستند یا خیر؟» گفت: که از منظر برخی کارشناسان، این مسیر اجتنابناپذیر است و اگر گسست میان چین و ایالاتمتحده آمریکا رخ دهد، دو زنجیره جهانی عرضه ژئوپلیتیکی در جهان شکل خواهد گرفت. با اینحال، عنصر اصلی این رقابت یا جنگ سرد جدید، همان تجارت و فناوری است. از سوی دیگر، جغرافیای رقابت چین و آمریکا همچنان شرق آسیاست. البته دولت ترامپ همچنان رقابت را در حوزه فناوری و تجارت حفظ و در بعد سرزمینی تنها به تقویت ارتش آمریکا در دریای چین بسنده کرده است.
ایران در کانون رقابت میان آمریکا و چین نیست
«شریعتینیا» در بخش پایانی سخنان خود، به این پرسش که «در صورت رخ دادن جنگ سرد میان دو ابرقدرت اقتصاد جهانی، چه اتفاقی برای ایران رخ خواهد داد؟»، به دو نکته کلیدی اشاره کرد. نخست اینکه ایران، نه از لحاظ جغرافیایی و نه از لحاظ ظرفیت تجارت و فناوری، در کانون این رقابت قرار نخواهد داشت. چینیها بیشتر ایران را از لحاظ جغرافیایی در حوزه خاورمیانه در نظر میگیرند و از لحاظ فناوری نیز ایران بازیگری فرعی به شمار میرود. نکته دوم اینکه، چین همچنان راهبرد «توازن سازی داخلی» را دنبال خواهد کرد و در برابر ایالاتمتحده آمریکا نیز به مدد استخراج منابع لازم از اقتصاد قدرتمند خویش، موازنه را برقرار خواهد ساخت. از طرفی، مدل چین در سیاست خارجی، «مشارکت راهبردی» است که تفاوتهای مهمی با مدل اتحاد شوروی دارد. بهسخندیگر، چین به هیچیک از متحدین خود، چتر امنیتی و تضمین امنیتی نمیدهد. بنابراین روابط ایران و چین در اثر این وضعیت جدید بهآرامی و نه به سرعت، متحول خواهد شد.
از منظر وی، ایالاتمتحده امریکا و تحریمهای این کشور علیه ایران، ارتباطات مالی را که زیربنای کار اقتصادی در جهان است، مختل کرده و چین هنوز به جمعبندی لازم برای جایگزینی دلار نرسیده است. بنابراین ما شاهد تغییرات رادیکال در روابط خود با این کشور نخواهیم بود.
استاد دانشگاه شهید بهشتی در پایان سخنان خود ضمن اذعان به این نکته در جنگ سرد جدید میان دو ابرقدرت چین و ایالاتمتحده آمریکا که فشار سیستمی به ایران تغییر خواهد کرد، اظهار داشت که ایران به سوی افزایش روابط خود با چین حرکت خواهد کرد اما این روندی است که در میانمدت رخ خواهد داد. بنابراین در کوتاهمدت، نباید انتظار هیچ تغییر رادیکالی در روابط دو کشور را داشته باشیم.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*