حملونقل برقی نیازمند گفتمان علمی است
اوایل تابستان امسال با شروع سکانداری عباس علیآبادی در وزارت صنعت، معدن و تجارت در بحبوحه مشکلات صنعت خودرو و آشفتگی که از سال قبل به بازار خودرو در سال جاری منتقل شده بود، صحبتهای وزیر صمت در راستای برقیسازی حملونقل و تولید خودرو برقی به نظر عجیب و هیجانی میآمد.
اوایل تابستان امسال با شروع سکانداری عباس علیآبادی در وزارت صنعت، معدن و تجارت در بحبوحه مشکلات صنعت خودرو و آشفتگی که از سال قبل به بازار خودرو در سال جاری منتقل شده بود، صحبتهای وزیر صمت در راستای برقیسازی حملونقل و تولید خودرو برقی به نظر عجیب و هیجانی میآمد. حالا با گذشت چند ماه، برگزاری برنامهها و نشستهای متعدد در این راستا، نشان از عزم جزم وزارتخانه در راستای برقیسازی حملونقل دارد و به نظر میرسد خبرهایی در راه است. یکی از مواردی که در این مدت همواره از سوی کارشناسان و صاحبنظران حوزه خودرو مطرحشده، توانایی فنی داخلی و امکان ایجاد زیرساختهای لازم در راستای حملونقل برقی و بهویژه تولید خودروهای برقی در کشور بوده است. در این گزارش، صمت بهدنبال پاسخ به این سوالات با علی میرزایی سیسان، متخصص راهبرد و فناوریهای برقیسازی که نگاه علمی به رویکرد برقیسازی حملونقل دارد، گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
بهعنوان نخستین پرسش، بفرمایید در شرایط کنونی اقتصاد و صنعت ما ورود جدی به عرصه برقیسازی حملونقل و تولید خودروهای برقی، چقدر منطقی و درست است؟
به نظر من، صحبت از خوب یا بد بودن حرکت به سمت برقیسازی در کشور، پرسش درستی نیست. در ایران بهواسطه ساختاری که در صنعت خودرو با آن روبهرو هستیم و اینکه این صنعت بیشتر دولتی است و همچنین بهدلیل تحولی که نهتنها در صنعت خودرو که در کل اکوسیستم رخ داده، کمتر یا شاید بهتر باشد بگوییم اصلا درباره موضوعات بنیادی بحث نشده است. در کشور ما در حالی بحثهای اقتصادی و اجتماعی اولویت دارد که درباره چرایی ورود به عرصه تولید خودروهای برقی زیاد صحبت نشده است. مردم بیشتر به تکنولوژی علاقهمند هستند، در صورتی که هر تغییر و تحولی واقعیتهای خود را دارد و باید در مراحل گوناگون حرکت در مسیر اجرا، به این تغییرات نگاه بنیادی داشته باشیم.
در مسیر برقیسازی حملونقل بیشتر با چه چالشها و مشکلاتی روبهرو خواهیم شد؟
بهطور خاص روی این موضوع مطالعاتی داشتم و در کتابی با عنوان «اقتصاد حملونقل برقی» با تاکید بر تحولات جهانی و توانایی بالقوه ایران در این زمینه که بهتازگی چاپ مجدد شده نیز به این چالشها و زیرساختهایی که باید فراهم شود تا بتوانیم در این مسیر بهراحتی گام برداریم، پرداختهام. در اینباره بهطور خاص 5 چالش مطرح است که باید از سوی متولیان امر موردتوجه قرار گیرد تا حرکت در مسیر به نتیجه مطلوب ختم شود. موضوعاتی که در این زمینه با آن روبهرو هستیم عبارتند از صرفه اقتصادی و بازگشت سرمایه، تامین زیرساختها، تامین انرژی، آموزش به مصرفکنندگان و موضوعات ژئوپلتیک. درباره نخستین چالش، واقعیت این است که در حالی که در کشور صحبتهای جدی درباره برقیسازی مطرح است، اما تاکنون درباره هزینههای آن در کشور مطالعات کارشناسی انجام نشده است. باید اینکه هزینه این تغییر و تحولات را دولت میدهد یا بخش خصوصی مشخص باشد. اگر قرار است بخش خصوصی این هزینهها را متقبل شود، بازگشت سرمایه آن به صورتی انجام خواهد شد؟ خودروهای برقی نیز مانند هر فناوری دیگری برای موفقیت در بازار باید توجیه اقتصادی داشته باشند. باید هزینه تولید یک خودرو برقی با یک خودرو بنزینی قابلرقابت باشد تا مصرفکننده برای این تغییر تشویق شود. برای ایجاد یک مدل اقتصادی در تولید خودروهای برقی هم بیشک همه ذینفعان باید مشارکت و همکاری داشته باشند تا هم چالشهای اقتصادی این بخش برطرف شود و هم برای سرمایهگذار جذابیت ایجاد شود تا سرمایه خود را در این زمینه صرف کند.
درباره فراهم کردن زیرساختهای لازم برای حرکت جدی به سمت برقیسازی حملونقل و تولید خودرو برقی کارهایی انجام شده، اما در حد بسیار محدود و صرفا برای نمایش بوده که نمیتوان آن را فراهمسازی زیرساخت نامید. اینجا تولید و استفاده انبوه ازخودروهای برقی مطرح است و باید در همین سطح نیز زیرساختها فراهم باشد. اینکه چند ایستگاه شارژ محدود در برخی نقاط شهر تهران جانمایی شود، تاثیر چندانی ندارد و نمیتوان نام آن را فراهم بودن زیرساختها برای استفاده از خودروهای برقی بهشمار آورد. در مرحله بعدی بحث تامین انرژی موردنیاز برای تولید و استفاده از خودروهای برقی مطرح است. با توجه به اینکه در حال حاضر در کشور مشکل تامین انرژی و ناترازی داریم باید در گامهای نخست مطالعات دقیقی در این زمینه داشته باشیم. حملونقل برقی همراه با تغییرات زیادی است و اینجاست که بحث آموزش و آگاهیرسانی هم مطرح میشود.
در حوزه اقتصاد حملونقل برقی باید به چه مواردی توجه کنیم؟
ورود به عرصه خودروهای برقی باید از همه جهت توجیه اقتصادی داشته باشد، پس باید نحوه مواجهه مصرفکنندگان، سازندگان خودرو، سازندگان شارژرها، اپراتورها، فراهمکنندگان انرژی، نهادهای قانونگذار و اجرایی و زنجیره تامین باید موردبررسی قرار بگیرد. با حرکت در این مسیر شاهد صرفهجویی در هزینهها بهواسطه مصرف سوخت کمتر، بهرهوری در مصرف انرژی بهواسطه کارآمدتر بودن وسایل نقلیه برقی و همچنین بهرهگیری از مشوقها و یارانهها برای ارتقای استفاده از حملونقل برقی خواهیم بود که به نفع مصرفکنندگان است. سازندگان خودرو میتوانند در مواردی مانند بهرهگیری از منافع تولید در مقیاس بالا بهواسطه کاهش هزینهها، سرمایهگذاری در فناوریهای تولید خودروهای برقی و همچنین ایجاد فرصت رقابت بهواسطه عرضه محصولات جدید و نوآورانه در عرصه خودروهای برقی سود ببرند. در این میان، یکی از موارد مهم مواجهه زنجیره تامین است. واقعیت این است که گذار به حملونقل برقی بازارهای جدیدی برای زنجیره تامین ایجاد میکند و مشارکت بین ذینفعان گوناگون در این مسیر، منجر به بهبود کارآیی زنجیره تامین و صرفهجویی در هزینه، البته برای تمام ذینفعان خواهد شد.
از نظر شما برای گسترش حملونقل برقی باید چه مسیری را طی کنیم که تمام ذینفعانی که به آنها اشاره شد بتوانند بهره ببرند و همگام با این تغییرات رشد کنند؟
برای گسترش حملونقل برقی باید تمام ذینفعان در نظر گرفته شوند و از نظر اقتصادی این رویکرد برای تمام آنها دارای توجیه اقتصادی باشد. باید یک خطمشی ملی جامع درباره وسایل نقلیه برقی از سوی تولیدکنندگان و فعالان آشنا به صنعت و این بخش و همچنین با استفاده از تجربههای بینالمللی موفق تنظیم کرده و براساس آن حرکت کنیم. در این میان درک اهمیت معیارهای اقتصادی جامع و منطبق بر زنجیره تامین در حال تغییر میتواند به پایداری و موفقیت بلندمدت صنعت کمک کند. هرچند در این مسیر تاکنون شاهد کار علمی و میدانی در راستای برقیسازی حملونقل کشور نبودهام. دلیل آن را بهدرستی نمیدانم، اما آنچه بهظاهر مشخص است، نحوه ورود به تغییرات کلان بدون برنامه مشخص، ریسک بالای داشته و این نگرانی وجود دارد که بخشی از توان مالی محدودی که در اختیار داریم، از دست برود.
با توجه به مواردی که مطرح کردید و اینکه در ابتدای راه برای تولید خودرو برقی و گام نهادن در این مسیر رویکرد علمی نداشتهایم، باید بهطور خاص برقیسازی حملونقل و تولید خودروهای برقی را از کجا شروع کنیم که منطقی و درست باشد؟
کار شروع شده است. متاسفانه ما نخستین کشوری هستیم که بدون داشتن سند بالادستی به حوزه برقیسازی حملونقل وارد شدیم. این رویکرد در سطح کلان جنبههای گوناگونی را در برمیگیرد. نخستین گامی که باید در این مسیر برداریم تدوین راهبرد و برنامهریزی دقیق در این زمینه است. این خلأ بهطورکلی در برنامههایی که در این بخش دنبال میشود، مشهود است. اینکه درباره محل جایگذاری شارژرها یک برنامه مطالعاتی نداریم، خود دلیلی بر این مدعاست که علمی و کارشناسانه حرکت نکردهایم. در حالی که با ناترازی و مشکل تامین انرژی روبهرو هستیم دراینباره نیز تا جایی که اطلاع دارم، موضوع کارشناسانه بررسی نشده است. علاوه بر داشتن برنامه و استراتژی، مطالعات ژئوپلتیکی و تغییر و تحولاتی که در جهان در حال رخ دادن است باید پیگیری و موردتوجه باشد. بهعنوان نمونه کشمکشهایی که بین چین و کشورهای دیگر وجود دارد باید دنبال شود. در کل جنبههای بسیار باید موردتوجه قرار گیرد با این همه ما محوریت موضوع ورود به برقیسازی حملونقل برقی را فراموش کردهایم. محوریت حرکت در این مسیر زیستمحیطی بوده و باید به این نکته توجه داشته باشیم که این تحولات چقدر میتواند به وضعیت زیستمحیطی ما کمک کند، اما به جای تمرکز روی محیط زیست، تمام توجه ما به بحث فناوری و تکنولوژی معطوف شده است. بر اساس محوریت این رویکرد، معیار موفقیت ما در تولید خودروهای برقی نیز باید زیستمحیطی و عدالت اجتماعی باشد یعنی تمام اقشار بتوانند بهراحتی به آن دسترسی داشته باشند و از امکانات آن استفاده کنند. خودرو 3 میلیاردی در حال حاضر خودرویی نیست که همه بتوانند از آن استفاده کنند.
به نظر میرسد متولیان امر در راستای برقیسازی حملونقل به چین نگاه دارند و بهظاهر قرار است این موضوع را با واردات خودرو برقی از این کشور شروع کنند. نظر شما درباره این موضوع بهویژه تمرکز بر چین چیست؟
این رویکرد هم فرصتهایی را در خود دارد و هم چالشهایی به همراه خواهد داشت. چین بدون تردید موفقترین کشور در صنعت خودرو است. در این زمینه باید به هدف و برنامه کلانی که در نظر داریم، توجه کنیم. بهعنوان نمونه، کشوری مانند نروژ فقط میخواهد تمام خودروهایش را برقی کند، اما برنامهای برای تولید ندارد. در مقابل چین بهدنبال تولیدات انبوه خودروهای برقی با استفاده از بالاترین رده تکنولوژی است. حالا به وضعیتی رسیده که هر خودرو برقی در هر جای دنیا که تولید میشود، قدری به چین وابسته است این نشان میدهد که چین در این زمینه میداندار است. براساس آنچه گفته شد ناچار به ارتباط با چین هستیم و قطعا در بخشی از مسیر وابسته به توان این کشور در تولید خودروهای برقی خواهیم بود. البته اینکه چشمبسته قدم در این مسیر بگذاریم و این نوع همکاریها را بدون برنامه شروع کنیم، پذیرفته نیست. ضمن اینکه این همکاریها بیشتر از اینکه دوستانه باشد، بر محور سود و مولفههای تجاری شکل میگیرد که باید متولیان امر به آن نهایت توجه را داشته باشند و از مسیری این همکاری را شروع کنند که بیشترین سود هم از نظر اقتصادی و هم کسب دانش فنی، نصیب کشورمان شود. متاسفانه تاکنون برنامههای مبنی بر اینکه در این تعاملات برنامه و روندی خاصی را دنبال میکنیم هم ندیدهام.
در نهایت با توجه به مجموع کارهایی که در راستای برقیسازی حملونقل دنبال شده چه چشماندازی برای این روند متصور هستید؟ برای حرکت درست در این مسیر چه کنیم؟
ضمن اینکه آرزوی قلبی من موفقیت وزارت صمت در این مسیر است، اما واقعیت این است که این حرکت با توجه به نحوه شروع آن ریسک و عدماطمینان بالایی دارد. به نظر من، در این روند اگر بتوانیم شرایط را برای ایجاد یک گفتمان علمی راهبیندازیم برای ادامه درست مسیر بسیار کمککننده خواهد بود. در این زمینه رسانهها باید شناخت بیشتری از این رویکرد پیدا کرده و خودشان برای شکل گرفتن این همکاریها پیشقدم باشند. در حال حاضر با توجه به ورود هیجانی به عرصه برقیسازی خودروها، گاها شاهد تیترهایی از سوی رسانههای گوناگون هستیم که بدون درک درست از موضوع زده میشود و بعضا واکنشهایی را در بر دارد. پس در اولین گام باید کمک کنیم یک گفتمان علمی شکل بگیرد تا کاری که شروع شده با بهترین شناخت و به دقت ادامه یابد. این گفتمان باید در جامعه برای مصرفکنندگان و در سطح حاکمیت میتواند شروع خوبی باشد برای مطرح کردن سوالات درست.