دامان تو پاک است، چرا دامن کوتاه؟
به گزارش مشرق، افشین علا، شاعر آخرین سروده خود را در کانال تلگرامیاش منتشر کرد:
سراب
از غرب چه دیدیم؟ به جز شوخی و شنگی غیر از فکل و کاکل و عریانی و منگی
مغرب چه گلی زد به سر ما که اسیریم در چنبرهی موحش این افعی زنگی؟
در غارت و کشتار به گردش نرسیدند قیصر به سبکسیری و تیمور به لنگی
کردهست تعارف به تو گر جام بلورین کردهست نهان، پنجهی پولادی و سنگی
زین طایفه بگریز که دارند مهارت در زادن زشتی و تظاهر به قشنگی
در فسق و هوسبارگی و سکس: صداقت در توطئه و غارت و تاراج: زرنگی
شد زاده از او داعش و قصاب تلآویو با اینهمه، مشرق زده خود را به مشنگی
دزدیده بسا یوسف از این قافله با مکر بلعیده بسا یونس، با خوی نهنگی
بسیار خراشیده ز رخسار زنان، شرم با پنچهی چنگیز؟ نه، با ناخن رنگی
هم برده شهامت ز دل شیرزنِ شرق هم داده به او پالتو و کفش پلنگی
برداشته از چهرهی مردان، خط ابرو آویخته گیسوی دراز از سر چنگی
آمیخته شد با رژلب، بس نخِ سیگار ایوای بسا دخترکان، دودی و بنگی...
فرزند من! از پارتی غرب چه دیدی؟ جز جمعیتی بوالهوس و هیز و مفنگی
ما زادهی شرقیم، چرا مد شده تقلید از ژست سلبریتی معیوب فرنگی؟
پیوند تو با گربه و سگ نیست تجدد نسلی رسد اینگونه ز شیری به خدنگی
دامان تو پاک است، چرا دامن کوتاه؟ شلوار چرا پاره؟ چرا لولهتفنگی؟
دانم که چنین نهی ز منکر نپذیری یا امر به معروف ز آرایش جنگی
من نیز از این شیوهی اجرا به فغانم من هم چو تو دلخونم از این گیجی و منگی
دانم که در این قافله گوش شنوا نیست دانم ز تو خواهند فقط گوش به زنگی
اما تو بههش باش، مبادا بگذاری لب را ز عطش بر لب آن مار شلنگی
ویرانگری و نسلکشی پیشهی غرب است اینجاست اگر شیوهی سرکوب، فشنگی
پس جانب صیاد مرو از قفس شرق هرچند نفس یافته چون قافیه، تنگی
در خانهی خود باش و به تعمیر بیندیش بیهوده مکن میل به آن کاخ کلنگی
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.