دام دوم، پیش پای آمریکای بایدن
تهران - ایرنا - شاید مقامات کاخ سفید چند ماه پیش نسبت به پیامدهای ناشی از آغاز و فرسایش بحران اوکراین بیاطلاع بودند اما تنشآفرینی در شرق دور بین چین و تایوان اگر به یک بحران جدی تبدیل شود، بیتردید برای آمریکا به مراتب پرهزینهتر از اوکراین خواهد بود.
دیروز دوشنبه 17 مرداد 1401، آمریکا از تصویب تحویل بزرگترین بسته تسلیحات این کشور برای کمک به اوکراین برای مقابله با روسیه خبر داد.
این بسته، جنگافزارهایی به ارزش یک میلیارد دلار را در بر میگیرد که گلوله های توپخانهای هایمارس، هزاران گلوله توپخانه، خمپاره و ادوات نظامی از آن جمله هستند.
با تصویب این بسته جدید، کل کمکهای نظامی و مالی آمریکا به اوکراین از زمان آغاز تهاجم روسیه به این کشور به 9 میلیارد دلار رسید.
این بخشی از بسته حمایتی 40 میلیارد دلاری است که بایدن اواخر اردیبهشت ماه 1401 امضا کرد؛ بستهای که سنای آمریکا ابتدا آن را به ارزش 33 میلیارد دلار تصویب کرد و سپس مجلس نمایندگان آن را به 40 میلیارد دلار افزایش داد.
کالبدشکافی پروژه آمریکا در بحران اوکراین
تردیدی در آن وجود ندارد که جنگ اوکراین بعد از سالها کمک مالی و نظامی غرب به کییف و نیز وعده الحاق به پیکره اتحادیه اروپا و همچنین سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو شکل گرفت؛ وعدههایی که سران این کشور اروپای شرقی را به خطای محاسباتی کشاند.
تا پیش از شکلگیری بحران که از پنجم اسفندماه 1400 کلید خورد، آمریکا به منظور تقویت توان دفاعی اوکراین محمولههای تسلیحاتی به ارزش 200 میلیون دلار به این کشور فرستاد و شمار نیروهای اعزامی آمریکا به شرق اروپا به هزاران نیرو رسید.
در آستانه جنگ «دیمیتری کولهبا» وزیر امور خارجه اوکراین گفته بود که کییف در ماههای اخیر 1.5 میلیارد دلار از شرکای غربی خود کمک نظامی دریافت کرده است.
در این مدت که بیش از پنج ماه از بحران میگذرد و هزاران کشته و بیش از 10 میلیون نفر از مردم اوکراین آواره شدهاند، غرب با الحاق این کشور هم به اتحادیه اروپا و هم ناتو مخالفت کرده است. در مقابل، پروژه روس هراسی بستر را برای عضویت کشورهای دیگر همچون سوئد و فنلاند به ناتو هموار کرده است.
کاخ سفید اعلام کرد که «جو بایدن» رئیسجمهوری آمریکا امروز سه شنبه 18 مرداد ماه 1401، اسناد پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو را امضاء و در اینباره سخنرانی می کند.
آمریکا و اروپا از یک سو به تشدید تنش در نقاط مختلف جهان دامن میزنند و از سوی دیگر با برجستهسازی بندهای 5 و 10 اساسنامه ناتو به عضوگیری اقدام میکنند.
بر پایه بند 5 این پیمان، «دولتها توافق دارند که حملهای مسلحانه علیه یک یا چندی از آنها در اروپا و امریکای شمالی به معنای حملهای علیه تمام آنها تلقی خواهد شد.» در این بند دفاع دسته جمعی و ضرورت پاسخ مشترک در دوره جنگ سرد احساس میشد اما امروز در جهان «چندقطبی» احساس نمیشود.
در کنار بند 5 پیمان ناتو، بند 10 اساسنامه این ائتلاف نظامی نیز مورد توجه است؛ بندی که درهای عضویت را بر روی دیگر کشورها میگشاید و در آن آمده است: دولتها ممکن است به اتفاق آراء از دیگر دولتهای اروپایی دعوت کنند تا به منظور تقویت اصول این پیمان و همکاری در امنیت منطقه آتلانتیک شمالی به این پیمان ملحق شوند. هر دولتی که بدین نحو دعوت میشود، میتواند با تسلیم اسناد الحاق به دولت ایالات متحده امریکا به عضویت این پیمان در آید.
دولت ایالات متحده امریکا نیز موظف است دریافت این چنین سند الحاقی را به اطلاع تمام دولتهای عضو برساند.
پیشتر «دونالد ترامپ» در صدد گسترش ناتو به شرق آسیا و تشکیل «پیمان آتلانتیک - خاورمیانه» (NATO- ME) برآمده بود که بنا به دلایل مختلف راه به جایی نبرد، اینک بایدن در صدد گسترش ائتلاف به شرق آسیا با تکیه بر بند 10 برآمده است که البته تا کنون آمریکا با هدف پیشبرد استراتژی مهار چین در قلب آسیا و اقیانوسیه به ائتلافسازیهایی در این محدوده جغرافیایی دست زدهاست.
تبعات بحران دوم برای آمریکای بایدن
آمریکا هنوز از تبعات و پیامدهای سیاسی و به ویژه اقتصادی ناشی از بحران اوکراین رهایی نیافتهاست؛ بحرانی که بزرگترین تورم آمریکا طی 40 سال اخیر را رقم زد به طوری که تورم در بخش غذا از 2 به حدو 10 درصد رسید و در بخش انرژی نیز تا 40 درصد افزایش یافت.
برآورد حاصل از مجموعه نظرسنجیهای صورت گرفته از کاهش چشمگیر محبوبیت بایدن نشان دارد. محبوبیت رئیسجمهوری آمریکا که در ژانویه 2021 حدود 53 درصد بود، دیروز 9 آگوست 2022 به 39.6 درصد کاهش یافت.
بسیاری از کارشناسان نسبت به پیامدهای مخرب حاصل از اقدامات تنشزای آمریکا در مناطق مختلف جهان و مداخله ایالات متحده در امور چین و تایوان نگران هستند و به کاخ سفید در این زمینه هشدار میدهند.
«تریتا پارسی» ستون نویس سایت شبکه تلویزیونی «ام. اس. ان. بی. سی» از آن جمله است که در تحلیلی به دو بحران (هستهای با ایران و اوکراین) اشاره و تاکید میکند که «هنوز برای بایدن دیر نیست که از وقوع بحران سوم اجتناب کند»؛ بحرانی که با سفر پلوسی به تایوان اجتنابناپذیر به نظر میرسد و امکان دارد که به رویارویی واشنگتن و پکن و در نهایت جنگ جهانی سوم منجر شود.
پارسی در بخشی از تحلیل خود تاکید میکند که «آمریکاییها خسته و با خود درگیرند که نمیتوانند از پس درگیریهای خارجی بیشتری برآیند.»
از نگاه وی، اگرچه بحران تایوان غیرضروری و سفر پلوسی به این جزیره از لحاظ راهبردی عاقلانه و در راستای منافع ملی آمریکا نبود اما بایدن هنوز وقت دارد که از مکانیسمهای کاهش تنش برای خنثی کردن درگیری و جلوگیری از رویارویی با پکن بهره گرد.
در مجموع، اگرچه دو جنگ جهانی اول و دوم نیز قابل پیشبینی نبود اما در نهایت اتفاق افتاد، بحران اوکراین و تایوان نیز حتی در صورت تبدیل نشدن به یک جنگ جهانی، از پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به یک بحران فراگیر و طولانیمدت برخوردارند. از این رو کارشناسان نسبت به نظامیگری و ماجراجویی آمریکا در نقاط مختلف جهان به خصوص تایوان هشدار میدهند.