دام های مطالبه گری
اگر درست نقد نکنیم و مطالبه گری را از مسیر صحیح انجام ندهیم، محکوم می شویم به سکوت. خود خوری و خون دل خوردن، نگفتن و ننوشتن و حتی بی تفاوت شدن، ثمره ی نقدِ بد و مطالبه گری نادرست است.
ترس اینکه حرف حساب، نقد درست و مطالبه گری صواب بین انبوهی از تهمت ها و دروغ ها و نقشه کشیدن ها و پرونده سازی ها و سیاسی کاری ها، گم شود، وادارت می کند نظاره گری کنی، همین!
وقتی رسانه را، قلم را، خبرنگاری را، سوت زنی را، مطالبه گری را و منتقد بودن را با شهرت و میز و دسته و جناح و منفعت های شخصی و سلیقه های فردی و خصومت های شخصی و انتقام های سیاسی معامله کنیم در حقیقت این واژه های مقدس را به ابتذال کشیده ایم. و ابتذال این واژه ها یعنی از دست دادن مردم، کم شدن اعتماد آنها و ناامید شدنشان و از دست دادن اینها یعنی غرق شدن کشتی ای که همه سوار آنیم!
مطالبه گری هیاهو ندارد، سر و صدا هم. مطالبه گری دفتر و دستک و ساختمان و قرارگاه و مجمع نمی تواند داشته باشد.
مطالبه گری با مچ گیری و بی آبرو کردن این و آن متفاوت است.
مطالبه گر، اگر گزینشی "فریاد" بزند، اگر بین فاسد ها و مفاسدشان فرق بگذارد، از رسالتش دور شده است.
فساد، فساد است چه در فلان نهاد انقلابی باشد چه در فلان دستگاه دولتی، چه مرتکبش این طرفی باشد و چه آنطرفی، و چه حمایت فلان شخصیت را داشته باشد چه نه.
مطالبه گر اهل معامله نیست، چپ و راست، اصول گرا و اصلاح طلب، خودی و غیر خودی، نمی شناسد.
اگر مطالبه گر خودش از مدار عدالت خارج شود، می شود مصداق وای به وقتی که بگندد نمک!
ما حصل مطالبه گری اصلاح است، پس در مطالبه گری نه تخریب داریم نه توهین و نه پرونده سازی و نه حرف بی ربط و سند، مطالبه گری نق نق کردن هم نیست. ارائه راهکار است به همراه استمرار درخواست و مطالبه. دوستانی که خود را کارشناس همه ی امور می دانند و برای هر اتفاق و رخدادی شیپور مطالبه گری می نوازند اساسا مطالبه گر نیستند. مطالبه گری بدون کارشناسی و تخصص، بدون رفتار هوشمندانه و بدون ارائه راه حل و بدون استمرار تا حصول نتیجه، نتیجه اش می شود همان مخرج مشترکی که با دشمن پیدا می کنیم!
در مطالبه گری باید به مسائل اساسی و مهم پرداخت، ورود مطالبه گر ها به مسائل خرد و بی اهمیت افتادن در دام است. دامی که توسط آنهایی پهن شده که ریگی به کفش دارند و سیاست شان سرگرم کردن مطالبه گرهای واقعی است!
فساد ها و ابتذال های کلان و مهم، اساسا بی سر و صدا و هیاهو رخ می دهد. مطالبه گر درست نشانه می رود و برای همین باید نشانه اش بروند.
قطعا مطالبه گری هزینه دارد...
پی نوشت دوستانی که یک شبه نظرشان در مورد آدم ها و جایگاه آنها عوض می شود و یا با یک جلسه در یک خلوت، سهمی می گیرند و به ناگاه آدم خطرناک دیروز برایشان فرشته ی نجات می شود و یا با یک مصلحت سیاسی و جناحی از حق و جانب داری آن دست می کشند و باطل را ترجیح می دهند، اساسا مطالبه گر نیستند، دغل کارانی هستند در لباسی مقدس!