یک‌شنبه 4 آذر 1403

درباره علی‌اشرف درویشیان

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
درباره علی‌اشرف درویشیان

تهران - ایرنا - علی‌اشرف درویشیان از جمله برجسته‌ترین داستان‌نویسانی است که سعی کرد، قالب قصه را برای بیان نابسامانی‌های اجتماعی برگزیند. او با نام مستعار "لطیف تلخستانی" آشنایی دیرینه با روستا داشت و می کوشید تا اقلیم و زادبوم خود را در آثارش با سبکی واقع‌گرایانه منعکس کند.

سوم شهریورماه سالروز درگذشت مردی است که آشنایی دیرینه با روستا داشت و دردها و فقر زادگاهش را به خوبی در داستان‌هایش منعکس می‌کرد. علی‌اشرف درویشیان در 1320 در کرمانشاه به دنیا آمد. پس از گذراندن دوره دانشسرای مقدماتی در سال 1337 به مدت هشت سال در روستاهای کرمانشاه و گیلانغرب به تدریس مشغول شد. پس از آن در 1345 به تهران آمد و ادامه تحصیلاتش را در رشته ادبیات فارسی و روان‌شناسی تربیتی در دانشگاه تهران گذراند و به صورت همزمان تحصیلاتش را در دانشسرای عالی تهران تا رشته مشاوره و راهنمای تحصیلی ادامه داد. در حوالی سال 1350 و در اثنای گرمای تابستان، نویسندگی برایش دردسرساز شد و رژیم پهلوی او را به خاطر نگارش مجموعه داستان‌های "از این ولایت" دستگیر کرد. او 8 ماه را در زندان کرمانشاه سپری کرد و وقتی آزاد شد و به تهران رفت، دوباره 2 ماه بعد در تهران دستگیر شد و باز به تحمل 7 ماه زندان محکوم شد. با این اتفاقات بود که او را از شغل معلمی منفصل کردند و در پی این کار از دانشگاه هم اخراج شد. اما موضوع به همین‌جا ختم نشد. در حالی که تنها سه ماه از ازدواجش می‌گذشت، این بار در اردیبهشت 1353 دستگیر و به 11 سال زندان محکوم شد. اما با جدی تر شدن نهضت انقلاب اسلامی در آبان 1357 از زندان بیرون آمد.

نگاه و اندیشه درویشیان

علی‌اشرف درویشیان از جمله برجسته‌ترین داستان‌نویسانی است که سعی کرد تا قالب قصه را برای بیان نابسامانی‌های اجتماعی برگزیند. "درویشیان درباره شروع داستان‌نویسی‌اش می‌گوید: خودم هم نمی‌دانم که واقعا چگونه شروع کردم. آیا شما اولین نفسی را که کشیده‌اید به یاد دارید؟ می‌بینید که گفتنش مشکل است؛ اما می‌توانم بگویم که شروع به داستان‌نویسی برای من ادامه همان علاقه‌ام به مطالعه بوده است. آن سال‌های پر تب‌وتاب حکومت دکتر مصدق و رونق روزنامه‌ها و مجله‌ها، آزادی مطبوعات و دموکراسی بی‌نظیری که در اثر مبارزه مردم به وجود آمده بود، همه اینها در من و همسالان من، تحرک، امید و تکاپوی عجیبی پدید آورده بود. معلم‌های ادبیات ما، موضوع‌های زنده و پر جذبه‌ای برای زنگ انشا می‌دادند و ما با شوق و ذوق هر چه دلمان می‌خواست می‌نوشتیم. رقابت در خواندن، رقابت در نوشتن و رقابت در کسب بینش اجتماعی و سیاسی، این‌ها همه در رشد فکری ما در نهایت در عشق و علاقه ما به ادبیات مؤثر بود". (1)

او همچنین درباره تم داستان‌هایش گفته است: "پس‌زمینه‌های داستان‌گویی و تبلور داستان و قصه و افسانه در زندگی من به شب‌های زمستانی سردی برمی‌گردد که با خانواده دور کرسی می‌نشستیم و پدرم برایمان قصه‌هایی از شاهنامه کردی می‌خواند و همسایه‌ها هم به منزل ما می‌آمدند. شاهنامه کردی شخصیتی به نام "رستم کله دست" به معنی "رستم کوتاه دست" داشت. پدرم از او بسیار می‌گفت. منظومه "خورشید و خاور" و "حمزه‌نامه" نیز از دیگر کتاب‌هایی بودند که پدر برایمان می‌خواند. شخصیت "حمزه صاحبقران" را خیلی دوست داشتم به طوری که در کوچه می‌گفتم من پسر "حمزه" هستم." او درباره نوشتن مجموعه داستان "از این ولایت" گفته است: "همیشه حوادثی هست که آدم را به جلو می‌برند. 2 سال بعد از معلمی در گیلان‌غرب بود که "از این ولایت" را نوشتم. بخشنامه آمد و گفتند هر که 10 سال سابقه معلمی داشته باشد؛ می‌تواند در کنکور شرکت کند و به دانشسرای عالی برود. در آن کنکور شرکت کردم و قبول شدم. به دانشگاه تهران آمدم و در آنجا با شخصیت‌هایی چون دکتر «آریان پور»، «جلال آل احمد» و دکتر «سیمین دانشور» آشنا شدم و آنها بودند که باز در ذهن من توجه بیشتری به ادبیات را ایجاد کردند. به‌خصوص «آل احمد». بعدها با دکتر «محمدباقر مؤمنی» آشنا شدم و نخستین داستان‌هایم را پیشش بردم و خواندم. در جلسه بعدی از من خیلی استقبال کرد و مرا به نوشتن تشویق کرد. این اتفاقات بودند که قدم به قدم مرا به سمت نویسندگی سوق دادند وگرنه اگر به من می‌گفتند دوست‌داری در آینده چه کاره شوی؟ هیچ وقت نمی‌گفتم که آرزو دارم، نویسنده شوم چرا که نویسندگی را دور از زندگی‌ام می‌دانستم."(2)

نظرات دیگران درباره درویشیان

به جرات می‌توان گفت که نزدیک‌ترین فرد به درویشیان در طول زندگی کاری‌اش همسرش بود. او درباره درویشیان می‌گوید: "همه آن‌هایی که علی‌اشرف را می‌شناسند می‌دانند که همیشه به فکر دیگران بود، هر وقت جوانان به سراغش می‌آمدند، سرحوصله نوشته‌های آنان را می‌خواند. گاهی اوقات آنقدر تعداد این نوشته‌ها زیاد بود که از من می‌خواست آنها را بخوانم و آثاری که به نظرم بهتر است به او بدهم. البته نه اینکه من از منظر حرفه‌ای آنها را بخوانم، من این توانایی را نداشتم، تنها سعی می‌کردم از نگاه یک مخاطب به سراغ آنها بروم. همراهی او تا جایی بود که گاهی صدای من درمی آمد که علی اشرف این‌طور تو به کارهای خودت نمی‌رسی! کاش بحث تنها به نوشته‌های ادبی ختم می‌شد، حتی برای حل اختلافات خانوادگی هم وقتی به سراغ او می‌آمدند، خیالشان راحت بود که تلاش می‌کند، قضاوت درستی داشته باشد." همسرش همچنین درباره تاثیری که درویشیان از صمد بهرنگی گرفته می‌گوید: "تأثیری که صمد بهرنگی بر نگاه و نوشته‌های علی اشرف به جای گذاشت آنقدر بود که برخی او را ادامه‌دهنده راه صمد می‌دانند. علی اشرف حتی در سوگ درگذشت نویسنده محبوبش کتاب «صمد جاودانه شد» را نوشت. سیمین دانشور و جلال آل احمد هم استادان او بودند و به همین واسطه به آنان علاقه بسیاری داشت." (3)

این در حالی است که محمود دولت‌آبادی هم او را ستوده است. او در سوگ درویشیان نوشته است: "علی اشرف درویشیان، نویسنده مردمان تهیدست و نکبت‌زده لایه‌های ناپیدای جامعه ما درگذشت." (4)

حسین مسلم (نویسنده) در یادداشتی به مناسبت درگذشت درویشیان نوشته است: "مرگ طبیعی‌ترین همزاد بشر است و تا دنیا دنیاست، مرگ هم هست و باید با آن کنار آمد. با این حساب باید با مرگ علیاشرف درویشیان نیز کنار بیاییم، برایش طلب آمرزش کنیم و بگذریم. اما در این سال‌ها چه اتفاقی افتاده است که «مرگ» برای ما شده درد بی‌درمان و آینه دق... دلتنگی برای علی‌اشرف، تنها سوگی طبیعی برای یک عزیز از دست رفته نیست، فراتر از این‌هاست. با مرگ چون او و هر بار که خبر مرگی از این دست را می‌شنویم، حس غریب غربت در دل‌مان چنبره می‌زند و گلوی‌مان را می‌فشارد. چرا نمی‌توانیم با مرگ امثال علی‌اشرف کنار بیاییم؟ چون مرگ «درویشیان»‌ها برای ما شده نشانه؛ نشانه فرورفتن هرچه بیشتر در نوعی غم غربت. هر چه امثال علی‌اشرف بیشتر می‌میرند، ما بیشتر و بیشتر احساس غربت می‌کنیم و خود را تنها و تنهاتر می‌یابیم. همین هم هست که می‌گویم کنار آمدن با «مرگ» چون او، سخت است... چرا؟ چون با مرگ امثال او، آدم‌هایی را از دست می‌دهیم که دیگر بازتولید نمی‌شوند. آدم‌هایی که روزگار ما در به عرصه رساندن مثل آنها، ناتوان است. نسلی که خود - در زمانه خود - کم‌شمار بودند و مشابه‌شان در نسل‌های متأخر، بسیار کم شمار. گویی تخم‌شان را ملخ خورده و اصلا دیگر نیستند و اگر هم هستند به طرز بهت انگیزی در ندرت‌اند! علی‌اشرف درویشیان نمونه نویسندگان و روشنفکرانی بود که به جامعه خود سخت متعهدند. از دل متن برخاسته بودند و تمام دغدغه‌شان در زندگی، رساندن صدای همین متن بود؛ متن جامعه‌ای که با وجود بی‌مهری و حتی بعضا نمکنشناسی، بدان وفادار ماندند. آدم‌هایی که گویی برای کار آفریده شده بودند. آدم‌هایی خستگی‌ناپذیر با روحیاتی مثال زدنی. با همین سماجت در کار هم بود که بیش از 30 عنوان کتاب آفرید. از داستان کوتاه و رمان تا پژوهش در فرهنگ عامه". (5)

شمس لنگرودی درباره درویشیان گفته است: "درویشیان در کودکی بشریت می‌زیست؛ با چشم‌اندازهای زیبا به آینده بشریت؛ همان که نوکیسگان فرهنگی و اقتصادی در دل به سادگی‌اش تسخر می‌زنند. او رنج می‌برد و پس پشت طنزش جریانی از درد جاری بود. زندگی درویشیان به پاس دست‌یافتن به رویاهایش، آینده‌ای کم دغدغه برای تهیدستان، همواره در زندان و دربه‌دری گذشت."(6)

آثار

علی اشرف درویشیان از نویسندگان ادبیات داستانی معاصر ایران است. او نویسنده‌ای اجتماعی است که تلاش کرده در آثارش مسایل اجتماعی، به ویژه مسایلی را که در حوزه جغرافیایی کرمانشاهیان رواج دارد، انعکاس دهد. "آثارش به زبان‌های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی، ترکی (استانبولی)، ارمنی، روسی، سوئدی، نروژی و فنلاندی ترجمه شده است. از آثار او می‌توان به «آبشوران»، «فصل نان»، «همراه آهنگ‌های بابام»، «گل طلا وکلاش قرمز»، «ابر سیاه هزار چشم»، «روزنامه دیواری مدرسه ما»، «داستان‌های بلند سلول 18»، «کی برمی‌گردی داداش جان»، «آتش در کتابخانه بچه‌ها»، «داستان‌های محبوب من (6 جلد)»، «افسانه‌ها و متل‌های کردی»، «سال‌های ابری (2 جلد)»، مجموعه 20 جلدی «فرهنگ افسانه‌های ایرانی» با همکاری «رضا خندان»، «واژه نامه گویش کرمانشاهی»، «از این ولایت» و «قصه‌های آن سال‌ها» اشاره کرد. درویشیان در مجموعه های "از این ولایت" و "آبشوران" به زندگی کودکان و روستائیان پرداخته است. این داستان‌ها دارای لایه‌هایی از رمانتیک اجتماعی و تلخ کودکانه همراه با جهت‌گیری ساده هستند. کتاب‌های "فصل نان" و "همراه آهنگ‌های بابام" از دیگر آثار او درباره دوران کودکی است." (7)

درگذشت

علی‌اشرف درویشیان با نام مستعار "لطیف تلخستانی" نویسنده‌ای که سعی کرد، اقلیم و زادبوم خود را در آثارش با سبکی واقع‌گرایانه منعکس کند، سرانجام در چهارم آبان 1396 به دلیل بیماری درگذشت.

پی‌نوشت:

1- همشهری آنلاین، اول اسفند 1391

2- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، لباس واقعیت به داستان پوشاندم، 13 آبان 1396

3- روزنامه ایران، 13 آبان 1396

4- خبرگزاری دانشجویان ایران، 4 آبان‌ماه 1396

5- روزنامه ایران، همان

6- خبرگزاری دانشجویان ایران، همان

7- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، علی‌اشرف درویشیان چهره برجسته ادبیات واقع‌گرایانه، 7 آبان 1396

*س_برچسب‌ها_س*
درباره علی‌اشرف درویشیان 2
درباره علی‌اشرف درویشیان 3
درباره علی‌اشرف درویشیان 4
درباره علی‌اشرف درویشیان 5