شنبه 3 آذر 1403

«درخت گردو» تلاشی برای روایت هنرمندانه تراژدی بمباران شیمیایی سردشت / دِینی که سینما آن را ادا نکرده است

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
«درخت گردو» تلاشی برای روایت هنرمندانه تراژدی بمباران شیمیایی سردشت / دِینی که سینما آن را ادا نکرده است

«درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان با سبک ویژه این فیلم ساز، تلاشی برای روایت هنرمندانه و نزدیک به واقعیت ماجرای واقعی سرگذشت خانواده‌ای در جریان بمباران شیمیایی سردشت است که هرچند منتقدان محکمی دارد اما نور سینما را به بخش کم تر پرداخته شده جنایات رژیم بعث تا حدودی تابانده است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ آرزو می‌کنی ای کاش حقیقت نداشت، زمانی که فیلم سینمایی «درخت گردو» و عذاب کشیدن کودکان سردشت و مردم این شهرستان کردنشین استان آذربایجان غربی در اثر بمباران شیمیایی رژیم بعث عراق و صدام ملعون را می‌بینی، آن هم از لنز دوربین مستندسازی همچون محمدحسین مهدویان که کارگردان شده است، اما متأسفانه واقعیت دارد و این فیلم بر اساس یک روایت واقعی ساخته شده است.

شاید از منظر فلان نقاد مشهور سینما محمدحسین مهدویان بهتر است به پیشه مستندسازی خود ادامه دهد و دست از سر سینما بردارد و یا از منظر بسیاری از متخصصان عرصه سینما، فیلم‌های مهدویان از جمله همین فیلم درخت گردو دارای ضعف‌های تکنیکی و تخصصی زیادی است و با استانداردهای فیلم سازی فاصله دارد که البته حتما مقدار زیادی از این نقدهایی که از زبان سینماگران شده وارد است اما نگاهی به ماحصل فعالیت مهدویان در سینما و ساخت فیلم‌های سینمایی نظیر «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «درخت گردو» ثابت می‌کند که حضور او در کسوت کارگردانی بخشی از دِین سینما به تاریخ معاصر و البته پرافتخار کشورمان را ادا کرد و بخش کوچکی از کوتاهی 43 ساله هنر هفتم نسبت به انقلاب اسلامی ایران را جبران کرد.

او با ساخت این فیلم‌ها که البته سوای برخی نقادان مورد توجه سایر سینماگران و به ویژه داوران جشنواره فیلم فجر نیز قرار گرفت، وقایعی از تاریخ ایران را بازگو کرد و حقایقی را در پرده سینما روشن کرد و در مقابل دیدگان مخاطبان قرار داد که با وجود گذشت قریب چهار دهه از آن، نه به درستی در کتابی منتشر شده، نه در فیلمی آمده و نه در قالب دیگر هنری و ادبی بیان شده بود.

سینماگران پرداختن مهدویان به آثار سینمایی با تکنیک‌های مستندسازی مانند فیلمبرداری با دوربین روی شانه و لغزش‌های دوربین به شیوه مستندنگاری را یک ضعف می‌دانند اما زمانی که قرار است یک واقعیت تاریخی بیان شود چه چیز بهتر از این است که به واقعی‌ترین شکل ممکن اثر سینمایی تولید و ارائه شود و مشاهده آثار این کارگردان نشان می‌دهد اتفاقاً این شیوه کار سبب شده مخاطب به خوبی با فیلم ارتباط برقرار کرده و آن را درک کند.

«درخت گردو» به تهیه‌کنندگی مصطفی احمدی که محصول سال 1398 است و در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر، در 11 رشته نامزد شد و توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند، با روایت هنرمندانه سرگذشت خانواده‌ای از اهالی یکی از روستاهای شهرستان سردشت که قربانی بمباران شیمیایی می‌شوند، سعی دارد توجه مخاطب را به این جنایت بزرگ جنگی جلب کند؛ جنایتی که مدعیان چشم آبی و اتوکشیده صلح جهانی با فروش تسلیحات شیمیایی به صدام یکی از مهمترین عوامل آن بودند.

شخصیت اصلی این فیلم «اوستا قادر» با بازیگری پیمان معادی در هفتم تیر 1366 که خودش، خانواده‌اش و سایر اهالی روستای محل سکونتش مشغول زندگی معمولی خود هستند، به ناگاه با انداختن یک بمب شیمیایی توسط هواپیمای جنگنده رژیم بعث عراق در این روستا، متحمل رنج و عذاب و سرنوشت تلخی می‌شوند.

سه فرزند بی‌گناه و اوستا قادر در اثر این بمباران مظلومانه به شهادت می‌رسند، در همین حین همسر وی که بسیار به او وابستگی دارد سر زایمان از دنیا می‌رود و کودکش در بهبوهه اوضاع بمباران برای همیشه مفقود می‌شود.

روایت واقع نگرانه این ماجرا در فیلم «درخت گردو» مخاطب را به عمق واقعه می‌کشاند و از درد‌ها و رنج‌های عمیق مردم سردشت و کودکان بی‌دفاع قربانی در بمباران شیمیایی و مردم بی‌گناه این شهر باخبر می‌کند، موضوعی که 34 سال تنها شنیده شده اما هیچ گاه به خوبی درک نشده بود.

از دید یک مخاطب کارگردانی، داستان پردازی و خط تعلیق، فیلمبرداری، جلوه‌های ویژه، گریم، شخصیت پردازی و غیره فیلم بسیار هنرمندانه و ملموس بوده که اثری خالصانه را تقدیم سینمای ایران کرده است.

ما به عنوان مخاطب عام از کانال این فیلم با بخشی از عمق یک فاجعه به نام بمباران شیمیایی سردشت آشنا شدیم که سبب برانگیختن احساسات ما نسبت به این فیلم شده است اما برای قضاوت جامع‌تر و عادلانه‌تر باید نقد نقادان سینما را هم در مورد این ساخته محمدحسین مهدویان شنید. هرچند نقد منتقدان سینما به این فیلم متفاوت بوده و گاه صحبت‌هایی 180 درجه مخالف یکدیگر بیان کرده‌اند.

مسعود فراستی که از مخالفان فیلم سازی مهدویان نیز هست، فیلم «درخت گردو» را یک اثر خیلی بد قلمداد کرده و انتقادات بسیاری به آن وارد می‌کند از جمله این که در بخش‌هایی از فیلم که می‌شد با تکنیک‌های فیلم‌سازی همچون مکث و زوم بیشتر با قربانیان این رویداد تلخ هم دردی کرد این اتفاق نیافتاده است و اصول فیلم سازی که سبب اثربخشی و کنترل احساسات در برابر این درام سینمایی می‌شود، رعایت نشده است.

مهدی یزدانی خرم، منتقد سینما، با تجلیل از این فیلم، در مورد این اثر سینمایی مهدویان می‌نویسد: «مردی با پیکرِ بی‌جان شده‌ی فرزندانش، مرگِ تدریجی زنش و گم شدنِ نوزادش... کدام دریچه می‌تواند نور بتاباند بر این همه سیاهی. کدام وضعیت می‌تواند این حجم از رقت و خشونت را ترمیم کند. مهدویان برای تغلیظِ این وضعیت با دکوپاژِ خاصِ خود و استفاده از قابلیت‌های فیلم‌برداری هادی بهروز مخاطب را محاصره می‌کند. آنها از عدَن رانده شده‌اند. ناگهان بخاری سفید از آسمان بر پسرکِ خندان و مادر و خواهر و برادرش فرود می‌آید و همه چیز از هم می‌پاشد. و ما درمی‌یابیم که قرار است شاهدِ نزولِ دوزخ باشیم. و این میان تبدیلِ آن باغ به دوزخی همیشه‌گی قرار است فقط با اندکی «عشق» قابلِ تحمل شود. برای همین همه چیز در مسیرِ تحققِ تراژدی پیش می‌رود.»

با مشاهده «درخت گردو» ی مهدویان همانند فیلم «ماجرای نیمروز» یا فیلم «ایستاده در غبار» و یا حتی فیلم‌هایی نظیر «منصور» به کارگردانی سیاوش سرمدی که به ماجرای جنگیدن سرتیپ منصور ستاری، فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش، در سیستم اداری کشور برای ساخت اولین هواپیمای ایرانی پرداخته است، اولین چیزی که به ذهن ما خطور می‌کند این است که چه وقایع مهمی در تاریخ معاصر کشورمان و در تاریخ انقلاب اسلامی ایران رخ داده است که تاکنون به گوش ما نرسیده است.

وقایعی که فیلم بهترین روایتگر آن می‌تواند باشد و چقدر هنوز سینمای ایران در بیان حقایق کشور ما و بیان حقایق انقلاب ما و تاریخی که بر این سرزمین طی 40 سال اخیر و چه بسا بیشتر گذشته است بدهکار است.

هر روز در تبلیغات فیلم‌ها با ساخته‌های سینمایی و تلویزیونی بسیار زیادی روبرو هستیم که بعد از مشاهده بسیاری از آن‌ها می‌بینیم به واقع خالی از هرگونه محتوای غنی و به درد بخوری هستند در حالی که هنوز هزاران داستان مانند «منصور»، «درخت گردو»، «لاتاری» و غیره ناگفته مانده است. داستان‌هایی که باید بیان شود تا تاریخ به نسل بعد منتقل شود تا هم مایه عبرت شود و هم افتخار و هم نسل جدید بداند گوهری که به او به ارث رسیده است از چه گردنه‌ها و گلوگاه‌هایی گذر کرده و قدر آن را بیشتر دانسته و از آن بهتر محافظت کند.

تاریخی که باید بیان شود تا جلو تکرار شدن بسیاری از تلخی‌های آن برای بار دوم گرفته شود و همچنین نسل جدید و حتی نسل قبل که هنوز در قید حیات است عظمت انقلاب و حکومتی که اکنون وارث آن است را درک کند و با اعتماد به نفس بیشتر در راه تحقق اهداف والای آن قدم بردارد.

انتهای پیام /

«درخت گردو» تلاشی برای روایت هنرمندانه تراژدی بمباران شیمیایی سردشت / دِینی که سینما آن را ادا نکرده است 2
«درخت گردو» تلاشی برای روایت هنرمندانه تراژدی بمباران شیمیایی سردشت / دِینی که سینما آن را ادا نکرده است 3
«درخت گردو» تلاشی برای روایت هنرمندانه تراژدی بمباران شیمیایی سردشت / دِینی که سینما آن را ادا نکرده است 4
«درخت گردو» تلاشی برای روایت هنرمندانه تراژدی بمباران شیمیایی سردشت / دِینی که سینما آن را ادا نکرده است 5