درگذشت مهسا امینی، اتفاق تلخی که دست آویز ضدانقلاب شد / از دروغ پردازی های داخلی تا میدان داری معاندین با اسم رمز آشوب!
فوت مهسا امینی ماجرای غمانگیزی بود که در صدر اخبار قرار گرفت و بلافاصله با واکنش جدی مقامات عالی کشور برای پیگیری این اتفاق همراه شد اما گویا برخی با فرصت طلبی و سوءاستفاده از این حادثه به دنبال عقده گشایی بودند و جریانی همسو و همنوا با معاندین خارج نشین فرصت را برای برپایی آشوب مهیا دیدند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ فوت مهسا امینی به عنوان ماجرایی غمانگیز در روزهای اخیر در صدر اخبار رسانههای رسمی و فضای مجازی قرار گرفت، براساس اطلاعیه پلیس بلافاصله پس از این اتفاق تلخ اما این چنین آمده است که مرحومه مهسا امینی 22 شهریور به همراه تعدادی از افراد بهدلیل پوشش نامناسب توسط ماموران امنیت اخلاقی برای گرفتن تعهد و توجیه به یکی از مقرهای پلیس هدایت شد که او در جمع سایر مراجعهکنندگان در سالن اجتماعات به طور ناگهانی بیهوش و بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به نزدیکترین بیمارستان جهت مداوا منتقل میشود اما نهایتا پزشکان موفق به احیای او نشدند.
بعد از این اتفاق رسانه های معاند و ضدانقلاب و برخی جریانات داخلی مدعی شدند مرحومه امینی براثر شکنجه دچار ایست قلبی شده که انتشار فیلم لحظه حادثه نشان داد واقعیت خلاف آن چیزی است که ضدانقلاب و معاندین ادعا می کنند.
با وجود توضیحات پلیس اما شبکههای ماهوارهای و اجتماعی ضد انقلاب و برخی چهرههای سیاسی در داخل و سلبریتیها و برخی از فعالان فضای مجازی هم نوا با این شبکهها شروع به پمپاژ شایعات مختلف کردند، واکنش هایی که بیش از آنکه رنگ و بوی دلسوزی داشته باشد بیشتر نوعی عقده گشایی و فرصتطلبی برای حجمه علیه نظام مینماید.
گفتنی است، به محض انتشار خبر حادثه بیماری این دختر جوان و فوت وی دستورات فوری از سوی رئیسجمهور، وزیر کشور، دادستان تهران و مقامات مربوطه برای واکاوی و روشن شدن ماجرا صادر شد و طبیعتاً قصدی برای کتمان یا پنهان کردن حقیقت از سوی مسئولان کشور وجود نداشت.
حتی رئیسجمهور در تماس تلفنی با خانواده مرحومه مهسا امینی، ضمن ابراز همدردی با این خانواده ضمن تأکید بر رسیدگی دقیق به این حادثه عنوان کرد: مطمئن باشید این موضوع را از دستگاه های مسئول مطالبه خواهم کرد تا ابعاد آن روشن شود.
رسانه های ضد انقلاب که گویی اهمیتی برای درک و فهم مردم قائل نیستند با آسمان و ریسمان بافتن سعی کردند از هر دستاویزی برای وارونه نشان دادن ماجرا استفاده کنند، حتی اگر دروغ شان آنقدر شاخدار باشد که منجر به مضحکه شدن خودشان شود.
(مراحل تبدیل شدن «مرگ» به «قتل» در شبکه سعودی اینترنشنال)
همچنین پس از فوت مهسا امینی عدهای فیلمی را در فضای مجازی با عنوان وداع پرستاران با مهسا امینی منتشر کردند اما مشخص شد فیلمی که با عنوان بدرقه پرستاران با پیکر مرحومه مهسا امینی منتشر شده مربوط به بیمارستان امام خمینی ارومیه و ساعتی قبل از اهدای عضو یک بیمار مرگ مغزی است و مربوط به مهسا امینی نیست، انشتار این فیلم اما به قدری ناشیانه بود که مصی علینژاد نیز در واکنش به پست اینستاگرامی علی کریمی در این خصوص صحت آن را رد کرد.
اما صرفنظر از ادعای ضدانقلاب که تجربه نشان داده معمولا با دروغ پردازی و سناریوسازی همراه است، عدهای تلاش میکنند با بهره برداری از این حادثه تلخ هرگونه مقابله با بدپوششی را ناموجه جلوه دهند.
فضای مجازی، رسانه های معاند و خودی های ناخودی آنچنان با شگردهای رسانه ای امنیت اجتماعی را نشانه گرفته اند که از آمادگی غیر مترقبه آنها برای پوشش رسانه ای و خبر لحظه به لحظه تا فوت مهسا امینی متعجب میشوی و فکرهایی به ذهنت میرسد که شاید همه اینها برنامه چینی دشمن بوده است؛ همانطور که پیش از انتشار فیلم دوربینهای مداربسته بهوسیله نیروی انتظامی هوچیگری های بسیاری برای ضرب و شتم مهسا در مرکز نیروی انتظامی به راه انداخته بودند.
(دروغ پردازی های مکرر روزنامه اصلاح طلب شرق)
رسانههای ناهمسوی داخلی هم که همواره به دنبال اصلاحات نمادین هستند، در این ماجرا اصل حجاب را زیر سؤال بردند و «گشت ارشاد» را برخوردی سلبی در مواجه با جامعه القا کردند، غافل از اینکه نباید از داغ مردم بهره برداری سیاسی کرد.
به عنوان مثال آیا اشک و ناله امروز گروهی که زمان زیادی از دفاع آنها از شهردار هم حزبیشان در ماجرای قتل «میترا استاد» نمیگذرد برای مهسا امینی تحت عنوان حمایت و دفاع از حقوق زنان و دختران می توان پذیرفت؟
(استانداردهای دوگانه ارگان رسمی حزب سازندگی)
با دروغ پردازان برخورد نمیشود؟
این ماجرا و رسوایی دروغ پردازان یک بار دیگر این سؤال مهم را مطرح میکند که آیا دستگاه قضا قصد برخورد با کسانی که بدون سند و با اهداف مغرضانه یا خودنمایی آرامش روانی جامعه را هدف میگیرند و مثلاً نظام را به دروغ به شکنجه یک دختر جوان متهم میکنند ندارد؟
بخش زیادی از این جولانگری دروغ پردازان و دامن زدن به شایعات در بستر فضای مجازی رها و ولنگار کشور است که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد، آیا برای این شرایط نباید فکری کرد؟
با این حال این ماجرای غمانگیز مؤلفههایی داشت که ضدانقلاب و جریانهای تجزیهطلب را برای طراحی و پیاده کردن سناریوهای شوم خود وسوسه میکرد آنها درصدد برآمدند تا با انتشار اخبار غیرواقعی احساسات جریحهدار شده مردم را هدایت کرده و به رادیکال کردن فضای داخلی و ایجاد ناآرامی دست یابند.
هرچند در برخی از تجمعات مردم به صورت مسالمتآمیز خواستار پیگیری ماجرای فوت مهسا امینی بودند اما افرادی آموزش دیده با شعارهایی سیاسی و تند که حاوی اهانت به مقدسات و نظام بود و با آسیب زدن به اموال عمومی و ایجاد آشوب تلاش داشتند تا صحنه اعتراضات عمومی را به دست بگیرند.
جریان ضدانقلاب و تجزیه طلب اما با اعتراف صریح به اینکه مهسا امینی از این به بعد اسم رمز عملیات است با خوشحالی از مرگ وی اعلام کردند: «نباید این فرصت را از دست بدهیم، ما خودمان را در این پروژه ذینفع و سهیم میدانیم؛ نباید فقط به اعتراضات عادی مردمی اکتفا کرد.»
بدیهی است در چنین شرایطی کشورهای غربی و امپراطوریهای رسانهای وابسته به آنها نیز به ایجاد «آشوب» در داخل کشور نیاز دارند تا بتوانند در مذاکرات آن را به عنوان شاخصی از اثرگذاری تحریمها معرفی کرده و سپس از آن به عنوان یک برگ چانهزنی برای تداوم جنگ اقتصادی علیه ملت ایران استفاده کنند. آشوب، در واقع ابزار دست جریانهای ضد انقلاب برای گلآلود کردن جریان مذاکرات و صید تحریم از آن است.
شبکه های ضدانقلاب نظیر بی بی سی و اینترنشنال در برنامه های خود ماجرای مهسا امینی را موضوع مناسبی برای تحریم ایران عنوان کردند. امری که نشان می دهد اساسا بحث تقابل با ملت ایران مطرح است.
انتهای پیام /