چهارشنبه 5 شهریور 1404

در حوزه کتاب‌های کودکان و نوجوانان با «هجوم آثار ترجمه‌ای» مواجه هستیم

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
در حوزه کتاب‌های کودکان و نوجوانان با «هجوم آثار ترجمه‌ای» مواجه هستیم

نویسنده و پژوهشگر حوزه کتاب‌های کودکان و نوجوانان گفت: ادبیات کودک و نوجوان را باید یک ادبیات وارداتی بدانیم. سنت ادبی ما، سنتی بوده که کودک و نوجوان را از بزرگسال جدا نمی‌کرده است.

فرزانه فخریان، نویسنده و پژوهشگر حوزه کتاب‌های کودکان و نوجوانان گفت: ادبیات کودک و نوجوان را باید یک ادبیات وارداتی بدانیم. سنت ادبی ما، سنتی بوده که کودک و نوجوان را از بزرگسال جدا نمی‌کرده است.

این نویسنده و مترجم کتاب ادامه داد: اگر به دوره مکتب‌خانه‌ها نگاهی بیندازیم، در مکتب‌خانه‌ها همان گلستان و بوستانی را می‌خواندند که بزرگتر‌ها آن را می‌خواندند. تفاوت‌هایی در استفاده از متون کهن در سده‌های پیشین وجود داشت به این شکل که ما کودکان را از بزرگسالان جدا نمی‌کردیم و شاید آن غنای ادبی که پیش از این هم در فارسی وجود داشت به همین خاطر بوده است.

وی در ادامه اظهار کرد: اگر درباره بازآفرینی آثار و تبدیل آن‌ها به زبان امروزی صحبت کنیم باید آن را به صورت موازی در نظر بگیریم و نباید جای استفاده از آن متون کهن را بگیرند. در بازآفرینی‌ها، بازنویسی‌ها و ساده‌نویسی‌ها زبان متون را از دست می‌دهیم و آن‌ها به بچه‌ها منتقل نمی‌شود. فقط قصه‌ها، مضامین و محتوا‌ها را منتقل می‌کنیم و به نظر می‌رسد اگر به همین امر اکتفا کنیم با اتفاقاتی که در سال‌های اخیر شاهد هستیم مواجه خواهیم شد.

فخریان با بیان اینکه در کشور‌های غیرفارسی‌زبان ادبیات کلاسیک و بزرگسال قابل استفاده برای کودکان نیست، خاطرنشان کرد: به دلیل تفاوت‌های زبانی ادبیات و زبان ادبی با زبان معمول مردم این امر قابل جمع شدن نیست. در این کشور‌ها از دهه‌ها قبل شروع به تولید ادبیات مخصوص کودک و نوجوان کرده‌اند.

نویسنده کتاب پژوهشی «نشریات کودک و نوجوان» اذعان کرد: نباید احساس کنیم کودکان ما، چون قصه‌های شاهنامه را بلد هستند، کفایت می‌کند؛ در حالی‌که شاهنامه به لحاظ ادبی و به لحاظ زبانی هم لازم است به کودکان منتقل شود و کودکان همچنان در معرض آن قرار بگیرند. ساده‌خوانی و ساده‌نویسی برایشان کافی نیست. نکته دوم، اینکه حتماً این همزمانی و همراهی که باید بیشتر به آن دقت شود و پیش برود باعث می‌شود روی ادبیات معاصر فارسی نیز اثر بگذارد و بتوانیم از آن غنایی که در فضای ادبیات کهن‌مان وجود داشته، استفاده کنیم.

این فعال حوزه کتاب‌های کودکان و نوجوانان در ادامه بیان کرد: ادبیات کودک و نوجوان در ایران، افغانستان و تاجیکستان دوره رشد و طلایی خود را گذرانده و دیده شد که مجلات کودک و نوجوان مجلات فعالی بودند. اما به مرور، مجلات کم فروغ شدند و نویسندگان جایی را نداشتند که با یکدیگر و با مخاطبانشان صحبت کنند تا کارشان در مسیر رشد و پیشرفت قرار بگیرد. متاسفانه آثار تالیفی در این کشور‌ها کمتر و آثار ترجمه‌ای بیشتر شدند.

به گفته فخریان در هر سه کشور اشاره شده، مجله‌ای که مختص کودکان باشد و منشا و ملجا آن ادبیات کودک و نوجوان باشد، نداریم. ممکن است مجلات سرگرمی یا مجلاتی که به صورت مطبوعات کودک و نوجوان پیش رفته باشند و گزارش‌ها و مطالب مطبوعاتی داشته باشند را شاهد باشیم، اما مجلاتی که به فضای ادبی ادبیات کودک و نوجوان کمک کنند در فضای فارسی‌زبان دیده نمی‌شود.

این نویسنده و پژوهشگر اظهار کرد: اگر در این روز‌ها خیلی از «هجوم ترجمه» صحبت می‌شود، مسئله این است که این امر دستاویز ضعف‌هایمان در حوزه تالیف نیست. اگر نویسنده‌ای کار خوب تالیفی انجام دهد، دیده می‌شود و ناشران برای آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. ترجمه در این سال‌ها راحت‌تر در دسترس قرار گرفته است به این دلیل که پاسخگوی موضوعی و پاسخگوی قالبی کودکان است.

نویسنده کتاب بچه‌های کاغذی بیان کرد: در آثار ترجمه‌ای، کودکان، حرف خوب را از زبان دیگری می‌شنوند. ممکن است در سنین کودکی متوجه آن نباشند و برایشان تفاوتی نداشته باشد، اما وقتی بزرگ می‌شوند دچار این سوال می‌شوند که کسی در این پهنه فرهنگی و در این مرز‌های جغرافیایی نبود که این حرف‌ها را به من بزند. فقط دیگرانی در اقلیم و فرهنگ دیگری می‌توانند این حرف‌ها را بزنند. این مسئله مهمی است که باید به آن پرداخته شود.

به گفته فخریان، این کودکان قرار است، آینده‌ساز شوند، این سوال برایشان مطرح می‌شود که مرجعشان برای حرف خوب زدن کجاست. وی ادامه داد: مسئله دوم در ترجمه این است که ما تک بُعدی پیش می‌رویم و از زبان انگلیسی بسیار زیاد ترجمه می‌کنیم. در این «جهان انگلیسی‌زده»، توان، فضا و زبان کودکان محدود است و اگر قرار است که ترجمه‌ای بخوانند بهترین حالت برایشان این است که بتوانند ترجمه را از زبان‌های مختلف با یک فضای عادلانه بخوانند. یعنی اینکه من بدانم در جهان فرانسوی، اسپانیایی، انگلیسی، ژاپنی و اروپای شرقی بچه‌های همسن و سال آن کودک چه می‌خوانند؟ اگر ما بتوانیم چنین شرایطی را مهیا کنیم، ترجمه بسیار خوب است. چون می‌خواهیم آینده‌سازانمان را آماده ارتباط و مبادله با جهان بزرگ اطرافشان کنیم.

این فعال حوزه کتاب کودکان و نوجوانان در ادامه بیان کرد: ما تقریباً با کشور‌های اطرافمان مبادله کتاب در حوزه کودک و نوجوان نداریم. با کشور‌های عربی‌زبان مبادله داریم، اما بیشتر مبادلات معطوف به کتاب‌های دینی و مذهبی است. ادبیاتی که اگر از آن دین و مذهب را بگیرید که مربوط به جهان امروز کودکانمان باشد را نتوانستیم هنوز مبادله کنیم. اگر دنبال این نکته بگردیم که راه بررسی و تحلیل این شرایط برای کشوری که خود ادعای تولید ادبیات برای زبان و محدوده جغرافیای فارسی دارد باید به زبان و زیبایی‌هایی که زبان دارد، برگردیم.

فخریان در پایان افزود: در سه سال اخیر، اقبال به کتاب کودک و نوجوان به زبان فارسی در کشور‌هایی که نوعی نسل دوم، سوم و چهارم نسل ایرانی فارسی‌زبان را در خود دارند، بسیار بیشتر شده و کاملاً معطوف به کتاب کودک و نوجوان است. مسئله اصلی ادبیات کودک و نوجوان، بروز نبودن آن است. نویسندگان، ناشران و کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند باید به فکر باشند کودکان وقتی اثری را می‌خوانند، زندگی، تمایلات اختصاصی گروه سنی، مسائل و دغدغه‌هایشان را در آن ببینند بدون آنکه درگیر بزرگسالی شوند.