دستگاه های فرهنگی کهگیلویه و بویراحمد در خواب مطلق؛ اراذل عربده کش در کف خیابان
آیا اینگونه نیست نهادهای فرهنگی به جز یک ساختمان خالی و مسکوت ماندن جلسات بدون راهبرد چیزی دیگری را نصیب این جامعه نکرده اند و در شب های عربده کشی اراذل و اوباش در خواب مطلق هستند؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح زاگرس نزاع، درگیری، صدای فحاشی و داد و فریاد جوانان بر سر هم، امروز ترسیمی از شهر یاسوج است که زیبایی و فرهنگ آن را نشانه گرفته و به جز خشونت و نشان دادن چهره ای دلهره آور همراه با انعکاس فیلم های نزاع در بستر فضای مجازی، موجی از ناامنی را در سطح گسترده منعکس می کنند و چهره رعب آوری را از پایتخت طبیعت ایران نشان می دهد.
یاسوج که روزی لقب پایتخت طبیعت را به دوش می کشید امروز چهره دیگری از خود را به واسطه انتشار کلیپ های درگیری و نزاع نشان داده است، مساله ای که زمینه ساز مشکلات جدی برای این شهر و شهرستان شده است از جمله این که باعث نبود سرمایه گذاری، نبود امنیت شغلی و از همه مهمتر ترس و دلهره مسافران برای سفر به این شهر شده است.
شاید در کلام اول همگان آن را نشانه نبود فرهنگ استفاده ابرازی و مناسب از فضای مجازی بدانند، اما سئوال اینجاست که چرا جوانان این سرزمین امروز اسیر این فرهنگ غلط شده اند و نقش نهادهای متولی فرهنگ در این زمینه کجاست.
فرهنگ همانند هوایی تمیز است که مصرف می کنیم، و آلوده شدن این هوا به جز مریضی و شوم بودن چیزی را نصیب مردم نخواهد کرد، پس باید دانست که اصل و اساس یک جامعه فرهنگ است، اما نهادهای فرهنگی همانند ارشاد، سازمان تبلیغات، شورای سیاست گذاری، شورای فرهنگی عمومی و دیگر نهادهای وابسته همچون ورزش و جوانان، آموزش و پرورش و شورای جوانان، کجای این توسعه فرهنگی قرار دارند و چرا گوشه ای از این رینگ ایستاده و نظاره گر نابودی یک فرهنگ غنی در این شهر هستند و ترویج فرهنگ خشونت هستند.
امروز نهادهای فرهنگی که باید در زمینه فرهنگ ناب و برجسته ایلیاتی، بومی و اسلامی در جامعه شور و نشاط فرهنگی به بار بیاروند کجای کار هستند؟ آیا اینگونه نیست که این نهادها امروز به جز یک ساختمان خالی و مسکوت ماندن جلسات بدون راهبرد چیزی دیگری را نصیب این جامعه نکرده اند.
متأسفانه در سال های اخیر شاهد نوعی بی اخلاقی در سطوح مختلف جامعه و مبدل شدن آن به فرهنگ عمومی در جامعه هستیم، حال سوال این است که آیا این پدیده، مساله ای جدید است یا اینکه سابقه دارد؟ اساساً چرا ما این را در سطح جامعه و به ویژه جوانان می بینیم؟ آیا مسئله نزاع و استفاده از سلاح گرم و سرد یک نوع انحطاط فرهنگی است یا نه؟ آیا جوانان ما به سمت یک نوع بی بندباری فرهنگی سوق داده می شوند؟ این سئوالات را کدام یک از نهادهای متولی فرهنگ می توانند پاسخ دهند؟
امروز در پشت هر نزاعی مسئله ای نهفته است، یا خانوادگی بوده و یا دوستی و یا فردی، اما چرا فقط نوک پیکان به سمت نهادهای قضایی و نهادهای امنیتی نشانه رفته است و امروز امنیت را فقط منوط به این دو نهاد کرده ایم، چرا نقش نهادهای فرهنگی خود را پشت سیستم قضایی و امنیتی پنهان می کنند.
توصیف نزاع و تبیین علل و عوامل آن، هم از لحاظ کمی و کیفی و هم از لحاظ علمی و اجتماعی اهمیت دارد، زیرا از لحاظ علمی نزاع مسأله ای اجتماعی، واقعی، قانونمند و قابل شناخت محسوب می شود و از لحاظ اجتماعی به مثابه یکی از موانع توسعه اجتماعی انسانی به شمار میرود.
نزاع همچون سایر ناهنجاریهای اجتماعی بواسطه عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی رشد و نمو می یابد و در گروه وقایع جنایی و کیفری دسته بندی می شود.
آموزش مهارت های زندگی و مدیریت خشم، با افزایش آستانه تحمل افراد، آنان را از نظر سلامت روانی در وضعیت مصونیت از نزاع قرار می دهد. در حال حاضر خلأ این آموزش ها در برنامه های رسانه ای احساس می شود.
پخش فیلم ها و سریال هایی از شبکه های گوناگون ماهواره ای و شبکه های داخلی، که روحیه جنگجویی و مبارزه را در گروه سنی کودکان، نوجوانان و جوانان به عنوان یک منزلت اجتماعی القا می کند و یا آن را امری عادی تلقی مینمایند، اما جوای سئوال انجا چرا نهادهای متولی به این مسائل کوچک نیم نگاهی نمی اندازند.
نقش رسانه به عنوان یک کنشگر کجای این نهادهای فرهنگی است، رسانه قادر است با جهتدهی به افکار عمومی به تغییر رفتارهای مبتنی بر رعایت هنجارها و ارزش ها کمک کند حال باید دانست که امروز نهادهای فرهنگی با مسائل مهم جامعه استان غریبه اند و به جز مصوباتی پوچ که هیچگونه عایدی برای جامعه ندارند.
با مروری بر مسئالی که در بالا گفته شد سوال اساسی این است دستگاه های فرهنگی و نهادهای متولی چه اقداماتی در راستای جلوگیری از ترویج فرهنگ خشونت انجام داده اند؟ اگر کاری انجام داده اند چرا باید وضعیت شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد این گونه باشد.
انتهای پیام /