دسیسه‌های تکراری و نتایج بی‌ثمر

خبرگزاری تسنیم- محمد مهدی ایمانی پور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

اخیرا در یک تقارن زمانی نسبی، شاهد وقوع دو فاجعه یعنی اهانت به قرآن کریم در هلند و عملیات تروریستی علیه پیروان دین مبین اسلام در پاکستان بودیم. هر چند شکل و مکان جغرافیایی این دو فاجعه با یکدیگر همسان نیست، اما مصدر و ماهیت آنها یکسان است. در خصوص ابعاد فرامتنی و متنی این دو فاجعه مواردی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد:

نخست اینکه اهانت به قرآن کریم در هلند توسط رهبر جریانی شناسنامه دار به نام پگیدا صورت گرفته است. جنبش پگیدا در آلمان (ایالت زاکسن) و با محوریت جریانات نژادپرست و ملی گرایان افراطی در تقابل با مهاجرین مسلمان ایجاد شد و آژانس اطلاعات فدرال آلمان نیز کمترین اقدامی در مهار یا محدودسازی آن صورت نداد. پس از آن، شاخه های پگیدا یکی پس از دیگری در کشورهای اروپایی دیگر پدید آمد و صاحبان رسمی و پنهان قدرت در غرب نیز با هدف مهار گرایش به دین مبین اسلام از سوی جوانان و نوجوانان، چنین شبکه خطرناکی را تغذیه و تقویت کردند. فرد اهانت کننده به قرآن کریم در هلند، بیش از انکه یک فرد حقیقی باشد، نماینده یک جریان اجتماعی وقیح و خطرناک است که فعالیتهای آن محدود به قرآن سوزی یا تخریب مساجد نخواهد شد. آنچه در هلند رخ داد، نقطه آشکارساز خطری بزرگ برای مسلمانان ساکن در این کشور است و سازمانهای بین المللی باید راهکاری برای صیانت از جان و سلامت آنها در برابر این جریانات ضد انسانی بیاندیشند.

نکته دوم، مربوط به حادثه تروریستی صورت گرفته در بلوچستان پاکستان و شهادت دهها نمازگزار و زخمی شدن تعدادی دیگر است. تقویت و تثبیت موجودیت تروریسم تکفیری، حکم یک راهبرد کلان را در اتاقهای فکر دشمنان قسم خورده اسلام دارد. آنچه این روزها در هلند و پاکستان به صورت همزمان مشاهده می‌کنیم، محصول برهم کنش تروریسم تکفیری در حوزه جغرافیایی جهان اسلام و اسلام هراسی سیستماتیک در محدوده جغرافیایی آمریکا و اروپاست. روایتگری ناقص و محدود امپراتوری‌های رسانه‌ای در غرب نباید اتصال ماهوی و علی - معلولی این فجایع را مخدودش سازد. موضوع توهین به مقدسات اسلامی از یک سو و ناامنی در جهان اسلام از سوی دیگر تبدیل به یک رویه‌ی تکراری با نتایجی زودگذر و بی‌ثمر، شده است. نقطه مشترک هر دو رویکرد، منشا یکسان آنهاست. دراینجا مصدریابی واقعه به مراتب نسبت به روایتگری از واقعه و توصیف بدیهیات آن اهمیت فراتری دارد.

نکته سوم، مربوط به بستر زمانی حادثه است. تقارن زمانی نسبی قرآن ستیزی اخیر در هلند با ایام با سعادت هفته وحدت، قطعا تصادفی نبوده و محصول یک برنامه‌ریزی مدون و هدفمند از سوی جریانات اسلام ستیز در غرب محسوب می‌شود. همچنین فاجعه اخیر بمبگذاری در مراسم جشن ولادت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز قطعا محصول یک عملیات کور و بی‌هدف نبوده و دشمنان در خصوص زمان، مکان و مخاطبان آن برنامه‌ریزی مدونی را صورت داده‌اند. هم افزایی پیروان مذاهب اسلامی با یکدیگر، خط قرمز نانوشته دستگاههای دولتی و امنیتی غرب و رژیم صهیونیستی به شمار می‌آید. بر همین اساس، هر گاه بستری با هدف تحقق این هم افزایی شکل می‌گیرد، شاهد خلق واقعه‌ای از پیش تعیین شده با هدف تمرکززدایی افکار عمومی دنیا نسبت به اتحاد و هم افزایی مسلمانان هستیم.

نکته آخر، مربوط به بازیگر ظاهرا پنهان اما در واقع محسوسی بوده که دستگاههای امنیتی و دولتی در غرب را وادار به همراهی با رویکرد اسلام ستیزانه خود ساخته است! رژیم اشغالگر قدس متعاقب قرآن سوزی مهره‌های خود در اروپا، با خلق بحرانهای ضد امنیتی و تروریستی توسط تروریستهای تکفیری، در صدد فراهم آوردن فرصتی است تا منتقدان و مخالفان رژیم صهیونیستی را معطوف به منازعات مذهبی جدید ساخته و از حجم تمرکز آنها بر منازعات عمیق شکل گرفته در اراضی اشغالی را کاهش دهد. سازمان جاسوسی - تروریستی موساد در روند پیاده‌سازی این بازی پیچیده، با تلفیقی از اقتدار و آگاهی اکثر مسلمانان و رهبران اسلامی مواجه شده است: به عنوان مثال، مسلمانان علی رغم نفرت عمیق از قرآن ستیزی در سوئد و دانمارک، اسیر بازی فرامتنی تل آویو در خصوص خلق منازعات مذهبی جدید در جهان نشدند.

اکنون رژیم صهیونیستی هلند را به شریک بازی خود مبدل ساخته است. قطعا تبدیل شدن بازیگران اروپایی به متغیری وابسته به رژیم اشغالگر قدس در اسلام هراسی سیستماتیک، بیش از هر چیزی دامنگیر آنها خواهد شد. در سال 2008 میلادی، دادگاه استیناف آمستردام، دستور دستگیری «گرت ویلدرز» رهبر حزب آزادی هلند را به خاطر اظهارات ضد اسلامی و اهانت به قرآن کریم صادر کرد. در بیانیه آن دادگاه آمده بود:

" در یک سیستم دموکراتیک، اظهارات نفرت‌آفرین به قدری مهم است که ترسیم خطوط متمایز کننده آن (از سایر اظهارات) در زمره منافع عمومی محسوب می‌شود."

بهتر است مقامات هلندی پاسخ دهند که اکنون پس از 15سال چه قاعده یا پیش فرضی در هلند یا اروپا تغییر کرده‌است که آنها را نسبت به فعالیت رسمی‌تر و گسترده‌تر گروههای اسلام ستیز بی‌تفاوت و حتی همراه ساخته است؟ به نظر می‌رسد مقامات هلندی نیز به مانند مقامات سوئدی و دانمارکی دچار خطای محاسباتی و شناختی بسیار سختی شده‌اند. محصول این خطای بزرگ، بازی در زمین دستگاه اطلاعاتی رژیم غاصبی است که ابایی از خلق بحرانهای مزمن و عمیق برای متحدان و مهره‌های بازی خویش ندارد. آیا اروپاییان قادر به درک تبعات بازی خطرناک خود در زمین موساد خواهند بود؟!

در نهایت اینکه دسیسه‌های تکراری غرب و رژیم اشغالگر قدس در تقویت همزمان نژادپرستان و تروریستهای تکفیری، قطعا گریبانگیر بانیان این جنایات و فجایع خواهد شد و شاهد خنثی سازی این توطئه‌ها در سایه وحدت، آگاهی و هم افزایی مسلمانان و پیروان سایر ادیان الهی خواهیم بود.