دشمن مردم و یار غار شاه / علم نتوانست عاقبت رژیم مورد علاقهاش را ببیند
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، «اسدالله علم»، مهمترین چهره سیاسی دوران پهلوی دوم و یار غار محمد رضا شاه پهلوی در ساعت 11 روز جمعه 25 فروردین 1357 در بیمارستانی در نیویورک درگذشت و نتوانست سرانجام رژیمی را ببیند که 10 ماه پس از مرگش سقوط کرد.
«علم» به واسطه نزدیکی پدرش به دربار که از شخصیت های متنفذ سیاسی برجسته در دوره رضاشاه بود، مورد توجه خاندان پهلوی قرار گرفت تا جایی که به توصیه رضاخان بنا به مصلحت سیاسی رضاشاه و به فرمان او، با ملک تاج قوام، دختر قوامالملک شیرازی، یکی از خاندانهای کهن ذینفوذ و قدرتمند منطقه فارس، ازدواج کرد و بدین ترتیب با محافل درباری پیوند خورد.
اسدالله علم فرزند شوکتالملک علم، حکمران منطقه بیرجند بود که خاندان علم به واسطه رابطه با انگلیسیها در بخشی از سرزمین ایران به صورت مورثی حکمراتی میکردند.
علم تمرین سیاست را در سال 1323 با سمت پیشکار مخصوص محمدرضا شاه آغاز کرد و تا اواسط 1326 عهدهدار همین سمت بود. قوامالسلطنه بعد از نخست وزیری، علم 27 ساله را به دلیل آشنایی خانواده علم و میزان نفوذ آنان در مناطق شرقی ایران، به فرمانداری سیستان و بلوچستان منصوب کرد.
ساعد مراغهای در سالهای 1327 و 1328 در دولت خود به ترتیب سمت وزارت کشاورزی و وزارت کشور را به علم سپرد. علم در دولت رجبعلی منصور سمت وزارت کشور را حفظ کرد و با روی کار آمدن رزمآرا وزیر کار شد.
علم پس از ترور رزمآرا در سال 1329 و نخست وزیری محمد مصدق علم و وفاداری خود را به شاه نشان داد؛ در حالی که بسیاری از کسانی که به شاه نزدیک بودند، پس از نخست وزیری مصدق سکوت کرده یا به مصدق نزدیک شدند. وفاداری علم به شاه باعث شد، شاه در تیرماه 1331 علم را به سرپرستی اداره املاک و مستغلات پهلوی منصوب کند. علم به فرمان شاه، زمینهای سلطنتی گرگان را میان کشاورزان تقسیم کرد که در آینده شاه همواره از آن به عنوان پیشاهنگ اصلاحات ارضی یاد کرد. مصدق، علم را به دلیل آنکه در فعالیتهای سیاسی و ملاقاتهای پشت پرده مورد نظر شاه، فعال بود به بیرجند تبعید کرد.
پس از کودتای 28 مرداد و برسرکار آمدن تیمسار زاهدی، اسدالله علم به درخواست شاه، مامور ابلاغ برکناری او از نخست وزیری شد. علم در دولت حسین علاء مجددا وزارت کشور را بر عهده گرفت و مسئول برگزاری انتخابات مجلس شد. او در این سمت که تا فروردین 1336 ادامه داشت، استانداران و فرمانداران سراسر کشور را تعویض کرده و عناصر مورد تایید شاه را جایگزین کرد. او در همین دوره انتخابات مجلس نوزدهم را برگزار کرد. کنترل و جلوگیری از انتشار مطبوعات مخالف از دیگر اقدامات وی در مقام وزارت کشور بود. لایحه تأسیس ساواک نیز در همین دوره تهیه و تقدیم مجلس شد.
با نخست وزیر شدن دکتر منوچهر اقبال در فروردین 1336، علم یک ماه بعد یعنی در 27 اردیبهشت همان سال «حزب مردم» را تشکیل داد و تا پایان دوران نخستوزیری اقبال در شهریور 1339 ریاست حزب مردم را بر عهده داشت و به دنبال رخدادهای انتخابات تابستان 1339 مجبور به استعفا از دبیرکلی حزب مردم شد.
شاه پس از تشکیل دولت علی امینی و در خواست او مبنی بر کاستن بودجه ارتش او را کنار گذاشت و علم را مامور تشکیل کابینه کرد. علم در این پست برنامه اصلاحات ارضی را پیگیری کرد.
علم پس از تشکیل کابینه خواست لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را که از دوران مشروطه مسکوت مانده بود به تصویب برساند. اما تصویب این لایحه به دلیل حذف شرط اسلام از شرایط انتخابشوندگان و اعطای حق رأی به زنان با اعتراض حضرت امام خمینی (ره) و روحانیون مواجه شد. در پی این اعتراضات، علم در آذر 1341 دستور لغو این لایحه را صادر کرد.
علم پس از عدم توفیق در تصویب لایحه انجمن ایالتی و ولایتی به فکر برنامه اصلاحات پیشنهادی مطلوب آمریکائیان افتاد که نام «انقلاب سفید» بر آن نهاده شد. مخالفت علما و روحانیون تحت رهبری امام خمینی (ره) با اصلاحات مورد نظر شاه، دولت اسدالله علم را با چالشهای جدی مواجه کرد. اما علم این بار تصمیم گرفت مخالفان را با قدرت سرکوبگر کند.
برنامه «انقلاب سفید» به رغم مخالفتهای گسترده مردمی، در 6 بهمن 1341 با برگزاری رفراندوم آغاز شد، اما مخالفان با وجود گسترش فشار و زندانی شدن بسیاری از فعالان و منتقدان سیاسی دست از فعالیت خود برنداشتند و رژیم برای سرکوب در 2 فروردین 1342 دست به کشتار طلاب در مدرسه فیضیه زد و اقدام علم منجر به قیام معروف 15 خرداد 1342 شد.
پس از سرکوب اعتراضات 15 خرداد 1342 توسط علم که قدرت و اقتدار بیشتری را نسبت به شاه از خود نشان داده بود به درخواست شاه مجبور به استعفا شد.
علینقی عالیخانی در مقدمه «یادداشت های علم» درباره استعفای علم چنین روایت می کند: «سرانجام قرار شد دولت علم روز شنبه 17 اسفند 1342 استعفا دهد و همان روز دولت تازه منصور تشکیل شود. شامگاه روز پیش، علم مانند بیشتر جمعه های دیگر به دیدار خصوصی شاه رفته بود. در پایان شرفیابی، شاه که شام را میهمان پروفسور جمشید اعلم بود از علم که خود اتومبیلش را می راند، خواست او را به آنجا برساند. هنگامی که به مقصد رسیدند شاه از علم پرسید که نظر راستین او درباره این تغییر دولت چیست؟ علم نیز در پاسخ شعری را که منتسب است به لطفعلی خان زند هنگامی که در زندان آغامحمدخان قاجار بود با مختصر تغییری در آغاز آن خواند:
شاها ستدی جهانی از همچو منی دادی به مخنثی، نه مردی، نه زنی
از گردش روزگار معلومم شد پیش تو چه دفزنی، چه شمشیرزنی!»
در آبان 1345 علم از سوی شاه به وزارت دربار منصوب شد. انتصاب علم به مقام وزارت دربار شاهنشاهی که بیش از 11 سال به طول انجامید، اوج قدرت و نفوذ اسدالله علم در دوران سلطنت پهلوی به شمار میرود.
در آن برهه شاه علی الظاهر بر بسیاری از مشکلات و بحرانهای داخلی و خارجی خود پایان داده و با سرکوب قهرآمیز مخالفتها، بهگونهای فزاینده در روش استبدادی و خودکامانه حکومت گام نهاده و به ویژه دولت، مجلس و مجموعه حاکمیت را مقهور اداره و خواسته خود ساخته بود.
در چنین شرایطی بود که حضور دوست دیرینه و نوکر باوفا و مورد اعتمادش اسدالله علم در رأس وزارت دربار شاهنشاهی که جز رضایت خاطر مخدوم خود به موضوع دیگری نمیاندیشید، بیش از هر زمان دیگری توانست بر جاهطلبیها و لجام گسیختگیهای سیاسی شاه دامن بزند و به نوعی مرکز ثقل تصمیمگیریهای مهم سیاسی را به وزارت دربار منتقل سازد. بر همین اساس هم بود که به سرعت تمام امور مهم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی (به ویژه سیاست خارجی)، نظامی و امنیتی از هیأت دولت رخت بر بست و با محوریت شخص شاه عمدتا در وزارت دربار حل و فصل میشد و در این میان شخص امیراسدالله علم مقتدرترین و مورد اعتمادترین کسانی که تا آن زمان در دوران محمدرضا شاه در آن مقام (وزارت دربار) قرار گرفته بود عملا در رأس بسیاری از مسائل کلان و درجه اول کشور به رتق و فتق امور مشغول شد.
اسدالله علم هشت ماه پس از انتصاب به وزارت دربار به صورت محرمانه نوشتن یادداشت های روزانه اش را از امور مربوط به دربار و شخص شاه شروع کرد که پس از مرگش در مجموعه ای هفت جلدی با ویراستاری علینقی عالیخانی با عنوان «یادداشتهای علم» منتشر شد. این یادداشت ها زوایای پنهانی از روند تصمیمگیری در دوران پهلوی دوم را نشان میدهد.
سرانجام اسدالله علم مهمترین چهرههای سیاسی دوران پهلوی دوم و یار غار محمدرضا شاه پهلوی در ساعت 11 روز جمعه 25 فروردین 1357 در بیمارستانی در نیویورک درگذشت.
انتهای پیام /
اسدالله علم پهلوی دوم محمدرضا پهلوی