«دلاور بیترمز» روایتی از رشادتهای نوجوانی در دل جنگ
«دلاور بیترمز» نوشته «رحیمه جمال» روایتی داستانی از جانبازی است که نوجوانیاش را در جبهههای جنگ گذراند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کتاب «دلاور بی ترمز» نوشته «رحیمه جمال» روایت داستانی از مجاهدتهای جانباز «رمضان جرجانی» است.
رمضان جرجانی فقط 14 سال داشت که با وجود مخالفتهای شدید خانواده از خانه و کاشانه گریخت و به سوی جبهههای نبرد شتافت. او زمستانهای زمخت جبهه را که پنجههای تیزش گونههای پسران نوجوان را میخراشید تاب آورد و تا هنگام اعلام آتشبس، در دفاع از خاک و ناموس وطن از پا ننشست.
این دلاور بیباک سالهای جنگ و نبرد به همراه یارانش شاهکارهای حیرتانگیزی در فصلهای نوجوانی و جوانی به یادگار گذاشت و همین رشادتها بود که رحیمه جمال را تحت تاثیر قرار داد تا این ماجراها را که گاه با چاشنی طنز همراه شده؛ برای نوجوانان روایت کند.
غیر از روایت داستانی طنزگونه، از ویژگیهای کتاب «دلاور بیترمز» این است که تمامی شخصیتهای کتاب واقعی هستند. شخصیتهایی چون سیدهادی بروگردی، الله مازنی، فریدون علی کتولی، حبیب الله افتخاریان و مهدی باکری که هرچند شهید شدند اما خاطرات زندگی با آنها، روایت داستانی جذابی را برای نوجوانان رقم زد.
حضور نشر شاهد با 300 عنوان اثر در نمایشگاه کتابدر بخشی از کتاب «دلاور بیترمز» میخوانیم: «پیش مادر مهربان برگشتم و گفتم: خب میذاری جبهه برم یا نه؟» بُراق شد و گفت: باز اومدی؟ نمیشه؛ پدرت نمیذاره! یک آن برگ برندهام را رو کردم. میدونی این چیه دیگه؟ تریاکه! حالا اجازه میدی یا نه؟ چشمهای مادر از تعجب گرد شد. میدانستم چنین واکنشی نشان میدهد. چون چند وقت پیش فردی تو روستا، بر اثر خوردن تریاک مرده بود. البته اگر بابارجب خبر داشت دارم چه غلطی میکنم، نعشم را پهن میکرد. مادر هم، با یک حرکت آنی تریاک را از دستم قاپید. با تهدید گفتم: که اینطور...! بلافاصله دومی را رو کردم و توی دهانم انداختم. رنگ مادر مثل گچ سفید شد و گفت: دربیار برو جبهه!» گفتم: خیل خب، تریاکی نمیشم ولی قول دادیها!»...
نشر شاهد کتاب «دلاور بیترمز» را با شمارگان هزار نسخه، قطع رقعی، 271 صفحه و به بهای 150 هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.