ذکر الهی و رازهای پشت پرده آن
یکی از بزرگترین لذتهای معنوی عارفان و سالکان، غرق شدن در اذکار الهی است، اذکاری که تنوع آن بسیار و آثار و برکات آن در زندگی مشهود و ملموس است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سید محمود جوادی، پژوهشگر، در یادداشتی به بررسی انواع ذکر و فضیلت دعا کردن پرداخته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این شرح است:
در این دنیای مادی و پر تلاطم، چیزی که ما را آرام و در آغوش امن و پر مهرِ الهی قرار می دهد، انس گرفتن با اذکار الهی و یاد خداست. دور شدن از قید و بند مشکلات روزمره به صورت موقت و تجربه کردن نوعی حال و هوای معنوی در این عالم مادی با عادت دادن زبان جسم و جان به ذکر الهی، فرصتی است برای غنا بخشیدن به بعد روحانی و تقویت رابطه عاشقانه خود با معبود است که همه باید به آن توجه جدی داشته باشیم. رسول خدا (ص) در این باره می فرماید: «مَن أُعطِیَ لِسانا ذاکِراً فَقَد أُعطِیَ خَیرَ الدُنیا وَالآخِرَهِ»[1]؛ به هرکس زبانی ذاکر داده شود، خیر دنیا و آخرت بدو داده شده است.
یکی از بزرگترین لذتهای معنوی عارفان و سالکان، غرق شدن در اذکار الهی است، اذکاری که تنوع آن بسیار و آثار و برکات آن در زندگی مشهود و ملموس است. گاهی این اذکار - دارای معانی و آثار مختلف - به قصد شفا و گاهی هم به قصد گره گشایی و یا حاجت روایی به کار برده می شود اما شیرینترین و دلنشینترین آن، اذکاری است که به قصد «قربهً الی الله» و حال معنوی بر زبان جاری شوند و نه به طمع برآورده شدن حاجت. شرکت در مجالس ذکر رسول خدا (ص) اصحاب خود را به مداومت بر ذکر و شرکت در مجالس ذکر توصیه میکردند. آن حضرت (ص) در این زمینه به حسن بن ابی رزین میفرماید: «ألا أدُلُکُ عَلی مِلاکِ هذَا الأَمرِ الَذی تُصیبُ بِهِ خَیرَ الدُنیا وَالآخِرَهِ؟ عَلَیکَ بِمَجالِسِ أهلِ الذِکرِ، واذا خَلَوتَ فَحَرِک لِسانَکَ مَا استَطَعتَ بِذِکرِ اللهِ، وأحِبَ فِی اللهِ وأبغِض فِی اللهِ»[2]؛ آیا تو را بر اساس این امر که با آن به خیر دنیا و آخرت برسی، راهنماییکنم؟ بر تو باد مجلس های اهل ذکر؛ و هرگاه خلوت کردی، تا می توانی زبانت را به ذکر خدا حرکت بده و برای خدا دوست بدار و برای خدا دشمنی بوَرز.
شرح دعای «یا من أرجوه» توسط رهبر انقلابشرکت در مجالس ذکر می تواند با حضور در جلسات قرائت قرآن و محافل مختلف قرآنی، برگزاری مجالس دعاهای سفارش شده مانند دعای توسل، دعای کمیل و سایر ادعیه ی مذکور در کتاب های معتبر مانند صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان باشد، مجالسی که در ردیف مجالس ذکر جمعی قرار دارند و زیرمجموعه اذکار لفظی و لسانی می باشند. انواع ذکر ذکر، انواع مختلفی دارد که نوع اول آن لفظی و لسانی است و نوع دوم آن قلبی و نوع دیگر آن ذکر عملی است. ذکر لفظی و لسانی برای همه آشنا است و آن بر زبان جاری کردن یاد و نام خدا است. اما ذکر قلبی از مراتب دیگر ذکر است که کیفیتی بالاتر و متفاوت با ذکر لسانی و لفظی دارد. در این زمینه امام خمینی (ره) برای ذکر مراتبی را برمیشمارد از جمله: زبانی و قلبی. البته اصل و حقیقت ذکر از صفات قلب است. به اعتقاد ایشان بهتر است ذکر قلبی به دنبال ذکر زبانی باشد. ایشان با استناد به آیات الهی معتقدند اگر حقیقت ذکر صورت باطنی قلب شد، حکمش به سایر نشئههای انسان سرایت میکند، بهگونهای که حرکات و سکنات چشم، زبان، دستوپا و سایر قوا با ذکر حق انجام میگیرد. [3] همچنین باید گفت یکی از امتیازات بزرگ ذکر قلبی نسبت به ذکر لفظی این است که ریا در آن راه ندارد. اما در مرتبه بالاتر از ذکرهای لسانی و قلبی، ذکر عملی قرار دارد که حضرت آیت الله بهجت این نوع ذکر را بدون مراقبت نفس، انجام آن امکانپذیر نمی داند. آیت الله بهجت در این زمینه می فرماید: «هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکرِ عملی، بالاتر از «ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات» نیست. و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائمیه»، صورت نمیگیرد».[4]
زبان ذاکر؛ توفیقی از جانب خدا دکتر الهی قمشه ای در تعریفی بیان می کند: گویند شیطان به صورت انسان به سراغ ذاکری رفت و به او گفت: اینهمه می گویی «الله» آیا یک «لبیک» از خدا شنیدی؟ این ذاکر با شنیدن این حرف ملول شد و به فکر فرو رفت و تحت تاثیر قرار گرفت. شب هنگام آن ذاکر حضرت خضر علیه السلام را در خواب دید که به او می گوید: حرف شیطان تورا پریشان کرده است؟ خدا به من فرموده: برو به بنده ما بگو همین ذکر «الله» را که تو می گویی، ما آن را بر زبان تو جاری می کنیم نه خودت، اول ما به دل تو می اندازیم و تو به دنبال آن می گویی «الله». حکایت فوق را مولوی در مثنوی معنوی به زیبایی این چنین سروده است: آن یکی الله میگفتی شبی تا که شیرین میشد از ذکرش لبی گفت شیطان: آخر ای بسیارگو این همه الله را لبیک کو؟ مینیاید یک جواب از پیش تخت چند الله میزنی با روی سخت او شکستهدل شد و بنهاد سَر دید در خواب او خضِر را در خُضر گفت هین از ذکر چون وا ماندهای چون پشیمانی از آن کهش خواندهای گفت لبیکم نمیآید جواب زان همیترسم که باشم رَدِ باب گفت آن اللهِ تو لبیک ماست و آن نیاز و درد و سوزت، پیک ماست [5] به تعبیر دیگر، ما آدمها اگر توفیقی پیدا می کنیم و در صف و ردیف ذاکرین قرار می گیریم ابتدا حضرت تعالی ذاکر شده و بعد از ایشان ما در زمره ذاکران قرار می گیریم، یعنی ما در انجام کار خیر نمی توانیم از خدا سبقت بگیریم بلکه اوست که ابتدا به ما نظر می کند و ما می شویم مومنِ ذاکر. یعنی حلاوت و نقطه عطف کار در اینجاست که وقتی ما شروع می کنیم به گفتن ذکر الهی خود را در معرض یاد خدا قرار داده ایم و پیش از آنکه ذکری بگوییم مورد توجه و التفات پروردگار قرار گرفته ایم و باید بر خود ببالیم که خودرا در چنین فضا و شرایطی قرار داده ایم. توفیق ذاکر شدن در گرو صدور اذن الهی مداومت بر انواع اذکاری که در بالا به آن اشاره شد، از جمله کامیابی هایی است که نصیب هر کس نمی شود و توفیق انجام آن در گرو عنایت و توجه پروردگار به عبد است. یعنی تا رخصت و اذن از خدای متعال صادر نشود هیچ بنده ای توفیق جاری کردن ذکر بر زبان خود پیدا نمی کند. این رابطه ی ناب میان علت و معلول و عاشق و معشوق رابطه ای از نوع ویژه و فراتر از جنس عشقهای مجازی و غیره است چراکه با هیچ چیز قابل تشبیه و قیاس نیست، اما پرسش اصلی اینجاست که حلاوت ذکر خدا بخاطر چیست و چرا انسانِ غافل از این لذت محروم است؟ خداوند متعال در جای جای قرآن کریم به ما می فهماند هر کار نیکویی که از ما سر می زند، اذن آن از سوی خدا صادر شده است، برای مثال ایمان ما به خداوند عملی نیست که صد در صد آن بوسیله تلاش خود ما باشد بلکه اگر اذن و رخصت این ایمان از سوی پروردگار صادر نشود، ما نمی توانیم در ردیف مومنان قرار بگیریم. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ ما کانَ لِنَفس أَن تُؤمِنَ اِلا بِاِذنِ اللهِ»[6]؛ و هیچ یک از نفوس بشر را تا خدا رخصت ندهد ایمان نیاورد. بنابرین ما در زمینه همه انواع خیر که گمان می کنیم با تلاش خود آن را انجام می دهیم، مدیون خدا هستیم زیرا تا اذن و رخصت انجام آن از سوی خالق متعال صادر نشود توفیق انجام آن پیدا نمی کنیم. بنابر این می توان گفت راز حلاوت و لذت در ذکر الهی در این است که همه بندگان با صدور اذن الهی توفیق جاری کردن ذکر الهی بر دل و زبان پیدا می کنند و بدون اذن الهی توفیقی برای هیچ کس حاصل نمی شود و در واقع توفیق ذاکر شدن در گرو صدور اذن الهی است. برای اینکه برای ادعای خود دلیل و سند محکمی در دست داشته باشیم اشاره ای می کنیم به گفته ی حضرت شعیب که فرمود: «وما توفیقی الا بالله»[7]، یعنی آن حضرت موفقیت در کارهای خودرا در گرو توفیق از جانب پروردگار می داند و منوط به عنایت پروردگار می بیند. در سیاقی دیگر خداوند متعال می فرماید: «مَا أَصَابَکَ مِن حَسَنَه فَمِنَ اللَهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِئَه فَمِن نَفسِکَ»[8]؛ هر چه از انواع نیکویی به تو رسد از جانب خداست و هر بدی رسد از خودِ توست، که این آیه دلالت بر یک حقیقت بزرگ دارد و آن اینکه ما هر اندوخته ای داریم که بوسیله آن موجب رستگاری ما در آخرت می شود از جانب خدا به ما رسیده و این یعنی توجه و عنایت ویژه پروردگار به ماست که نباید صد در صد آن را به حساب خود بیاوریم چراکه به نص این آیه مشخصاً از جانب پرودگار است.
ذکر دوطرفه و راز پشت پرده ی آن خداوند متعال همواره برخورد مهربانانه ای با همه بندگان خود دارد، این برخورد حتی با بنده های گناهکار خود نیز مشهود است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ثم تاب علیهم لیتوبوا»[9]؛ آنگاه خداوند توفیق توبه به آنها داد تا توبه کنند. وقتی چنین رفتاری بین خدا و بندگان کناهکارش وجود دارد، به طریق اولی و به صورتی بهتر رفتاری عالی تر با بندگان مومن خود دارد. خداوند متعال درباره رابطه تنگاتنگ حضرتش با بندگان با ایمان خود می فرماید:«فاذکرونی أذکرکم» [10] یعنی مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. این آیه نشان دهنده میل خدا به آغاز این رابطه ی دوطرفه معنوی از سوی بنده ی خود است، البته با شناختی که از خدا در خصوص مسئله «توفیق الهی» داریم، می توان گفت پیش از اینکه هر ذاکری به یاد خدا بیفتد، آن حضرت به یاد آن بنده ی ذاکر بوده و گرنه توفیق نمی یافت ذکر ایشان را بر زبان جاری کند، چراکه ذکر گفتن ما با اذن و اجازه حضرتش صورت می گیرد. در نتیجه می توان گفت رابطه ی خدا با بنده ی گناهکار خود و نیز رابطه ی ایشان با بندگان مومن و ذاکر خود از یک قاعده ی رحمانی برخوردار است که نتیجه ی نهایی آن به سود همه ی بندگان به پایان می رسد. معنای این قاعده ی رحمانی با «مَا أَصَابَکَ مِن حَسَنَه فَمِنَ للَهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِئَه فَمِن نَفسِکَ»[11]؛ هرآنچه خوبی به تو برسد، پس از جانب خداست، و هرآنچه بدی به تو برسد، از جانب خود توست، تکمیل و عمق بیشتری می یابد تا برایمان معلوم شود هر خیری که به ما می رسد (اعم از توفیق الهی، ذکر، توبه و...) از جانب خداست. ذکر کثیر یکی از زیباترین جلوههای ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک، ذکر و یاد خداست؛ از اینرو است که خدای متعال بندگان مؤمن خویش را به ذکر فراوان سفارش میکند: «یا أَیُهَا الَذینَ آمَنُوا اذکُرُوا اللَهَ ذِکراً کَثیراً» [12]. یکی از معانی ذکر کثیر، تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، امام صادق (ع) در این باره فرموده: «تَسبِیحُ فَاطِمَهَ الزَهرَاءِ سلام الله علیها مِنَ الذِکرِ الکَثِیرِ» [13] یعنی کسی که تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بگوید، جزو کسانی است که خدا را بسیار یاد کرده است. «ذکر کثیر» به معنای واقعی کلمه؛ یعنی توجه به خداوند با تمام وجود، در تمام حالات؛ ذکر کثیری که در همه اعمال و رفتار انسان تجلی پیدا کند؛ به هنگام عبادت با حضور قلب و اخلاص؛ به هنگام نعمت با یاد خدا و شکرگزاری؛ به هنگام گرفتاری و مشکلات با صبر و شکیبایی؛ و.... با توجه به این معنا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در جواب پرسشی در ارتباط با اینکه در روز قیامت کدام یک از انسان ها از مقام والاتری برخوردارند؟ پاسخ فرمود: آنها که خدا را بسیار یاد میکنند: «أی العباد أفضل درجه عند اللَه یوم القیامه؟ الذاکرون اللَه کثیرا» [14]. در حدیثی از «ابوذر» می خوانیم که می گوید: وارد مسجد شدم و به حضور پیامبر اکرم (ص) رسیدم... به من فرمود: «عَلَیکَ بِتَلاوَهِ کِتابِ اللهِ وَ ذِکرِ اللهِ کَثِیراً فَاِنَهُ ذِکر لَکَ فِی السَماءِ وَ نُور لَکَ فِی الأَرضِ!» [15]؛ بر تو باد که قرآنرا تلاوتکنی، و خدارا بسیار یاد نمایی، این سبب می شود که در آسمانها (فرشتگان) یاد تو کنند و نوری است برای تو در زمین. در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام چنین آمده: «اذا ذَکَرَ العَبدُ رَبَهُ فِی الیَومِ مِئه مَرَه کانَ ذلِکَ کَثِیراً»؛ هنگامی که انسان خدارا در روز یک صد بار یاد کند، این ذکر کثیر محسوب می شود. و نیز در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده که، به یارانش فرمود: «ألا أخبِرُکُم بِخَیرِ أعمالِکُم وَ أزکاها عِندَ مَلِیکِکُم، وَ أرفَعِها فِی دَرَجاتِکُم، وَ خَیر لَکُم مِنَ الدِینارِ وَ الدِرهَمِ، وَ خَیر لَکُم مِن أَن تَلقَوا عَدُوَکُم فَتَقتُلُونَهُم وَ یَقتُلُونَکُم؟ قالُوا: بَلی یا رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه وآله)! قالَ: ذِکرُ اللهِ کَثِیراً» [16][17]؛ آیا بهترین اعمال و پاکیزه ترین کارهای شما را نزد پروردگار به شما بگویم؟، عملی که برترین درجه شما است، و بهتر از دینار و درهم، و حتی بهتر از جهادو شهادت در راه خدا است؟ عرض کردند: آری، فرمود: خدا را بسیار یاد کردن. ولی هرگز نباید تصور کرد منظور از ذکر پروردگار، با این همه فضیلت، تنها ذکر زبانی است، بلکه در روایات اسلامی تصریح شده که منظور علاوه بر این، ذکر قلبی و عملی است، یعنی هنگامی که انسان در برابر کار حرامی قرار می گیرد به یاد خدابیفتد و آن را ترک گوید.
مداومت بر ذکر، کلید حقانی شدن قلب روایتی در خصوص دائم الذکر بودن از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت در مورد پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: پدرم (امام باقرعلیه السلام) بسیار ذکر میگفت؛ من پیاده همراهش میرفتم و او پیوسته ذکر خدا میگفت، و من با او غذا میخوردم و او ذکر خدا میگفت، و در حالی که مشغول گفتگوی با مردم بود، این امر او را از ذکر خدا بازنمیداشت، و من در آن حال زبانش را میدیدم که به سقف دهانش چسبیده و «لا اله الا الله» میگوید. پدرم ما را جمع میکرد و امرمان میفرمود که ذکر بگوییم، تا هنگامی که خورشید طلوع کند؛ و به هر یک از ما که قرآن میخواند دستور میداد که قرآن بخواند، و به آن کس از ما که قرآن نمیخواند، میفرمود که ذکر بگوید... [18] امام خمینی حقیقت و سر تکرار ذکر را در این میداند که قلب از آن متاثر میشود و حقیقت ذکر به باطن سالک راه مییابد و قلبش با روح عبادت متحد میگردد؛ زیرا تا زمانی که قلب به مرحله سکون و اطمینان نرسد اذکار و نسک در آن اثری ندارد.[19] تکرار و مداومت در ذکر سبب میشود باطن قلب صورت ذکری پیدا کند و حقیقت ذکر در باطن قلب متمکن گردد و به لباس ذکر متصف شود که در این صورت قلب حقانی میگردد. [20] جمع بندی حال که از طریق آیات قرآن، سخنان پیامبر اکرم (ص)، اهل بیت علیهم السلام، ائمه معصومین و اهل علم با اندکی از انواع ذکر و اسرار آن آشنا شدیم، جا دارد فرصت بیشتری به زبان و قلب و عمل خود برای انس گرفتن با ذکر الهی بدهیم تا جسم و روحمان احوال بهتر و لذتبخشتری را تجربه کند، و چه لذتی بالاتر از حال عاشقانه میان ما و خدای متعال که هیچ لذتی با آن برابری نمیکند. امیر مومنان حضرت علی علیه السلام با استفاده از قاعده قرآنی اذن الهی، در فرازی از سفارشات خود به امام حسن مجتبی علیه السلام در باره اهمیت دعا و ارتباط بسیار ظریف و دو طرفه میان خالق و مخلوق، فرمود: «وَ اعلَم أَنَ الَذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَمَاوَاتِ وَ الأَرضِ قَد أَذِنَ لَکَ فِی الدُعَاءِ وَ تَکَفَلَ لَکَ بِالاِجَابَهِ وَ أَمَرَکَ أَن تَسأَلَهُ لِیُعطِیَکَ وَ تَستَرحِمَهُ لِیَرحَمَک»[21]؛ فرزندم، بدان آن کس که گنج های آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه ی دعا و درخواست را داده و اجابت آن را تضمین نموده است، به تو امر کرده که از او بخواهی تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنی تا رحمتش را شامل حال تو گرداند.
بنابراین میتوان گفت راز حلاوت ذکر الهی در این است که ذاکرِ اصلی خداست و ما به دلیل توفیق الهی، برای ذکر گفتن از سوی حضرتش برگزیده میشویم تا در فضایی روحانی و سرشار از عشق و انرژی مثبت و به دور از حضور پلید شیاطین قرار بگیریم، فضایی که هیچ لذت مادی با آن برابری نمی کند. منابع: 1. الکافی: ج 2 ص 499 ح 1 عن ابن القداح عن الامام الصادق علیه السلام، تفسیر نور الثقلین: ج 4 ص 285 ح 147. 2. حلیه الأولیاء: ج 1 ص 367، تاریخ دمشق: ج 13 ص 317 ح 3285 وفیه «بمجالسه» بدل «بمجالس»، کنز العمال: ج 5 ص 837 ح 43329. 3. خمینی، روحالله، شرح چهل حدیث، ص292، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1388. 4. کتاب «به سوی محبوب»: دستورالعملها و رهنمودهایی از شیخالفقهاء و المجتهدین، عارف ربانی حضرت آیهالله العظمی بهجت، صفحه 40 5. مولانا «مثنوی معنوی» دفتر سوم، بخش 7- بیان آنک الله گفتنِ نیازمند عین لبیک گفتن حق است. 6. آیه 100 سوره یونس 7. آیه 88 سوره هود 8. آیه 79 سوره نساء 9. آیه 118 سوره توبه 10. آیه 152 سوره بقره 11. آیه 79 سوره نساء 12. آیه 41 سوره احزاب 13. کافی، ج 2، ص 500 14. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق، تعلیق، شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 5، ص 458 15. تفسیر نورالثقلین، ج4، ص257. 16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج2، ص499. 17. برقی، المحاسن، ج1، ص39. 18. کتاب «در جستجوی عرفان اسلامی» نویسنده: مصباح یزدی، محمد تقی جلد: 1 صفحه: 251 19. خمینی، روحالله، آداب الصلاه، ص17، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1388. 20. خمینی، روحالله، آداب الصلاه، ص373، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1388. 21. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد5، صفحه173