شنبه 3 آذر 1403

رابرت اوپنهایمر کیست؟ | مسیر زندگی از نابغه علم فیزیک تا «نابودگر دنیاها»

وب‌گاه 55 آنلاین مشاهده در مرجع
رابرت اوپنهایمر کیست؟ | مسیر زندگی از نابغه علم فیزیک تا «نابودگر دنیاها»

با اکران فیلم اوپنهایمر ساخته کریستوفر نولان این سوال برای همه پیش آمده که رابرت اوپنهایمر کیست؟ در این فیلم کیلین مورفی در نقش رابرت اوپنهایمر بازی میکند. در این مطلب میخواهیم با رابرات اوپنهایمر مخترم بمب اتم و نابغه علم فیزیک و اینکه چگونه به «نابودگر دنیاها» تبدیل شد صحبت کنیم.

رابرت اوپنهایمر

با اکران فیلم اوپنهایمر ساخته کریستوفر نولان این سوال برای همه پیش آمده که رابرت اوپنهایمر کیست؟ در این فیلم کیلین مورفی در نقش رابرت اوپنهایمر بازی میکند. در این مطلب میخواهیم با رابرات اوپنهایمر مخترم بمب اتم و نابغه علم فیزیک و اینکه چگونه به «نابودگر دنیاها» تبدیل شد صحبت کنیم.

مخترع بمب اتم یا اوپنهایمر کیست؟

رابرت در 22 آوریل (اردیبهشت‌ماه) 1904 در شهر نیویورک با نام کامل جولیوس رابرت اوپنهایمر (Julius Robert Oppenheimer) به دنیا آمد و در خانه‌ای مجلل در منهتن بزرگ شد که با نقاشی‌های ون گوگ، سزان و گوگن تزئین شده بود. پدرش، جولیوس اوپنهایمر، یک مهاجر آلمانی‌الاصل بود که کسب و کار خانوادگی‌اش را که تجارت و واردات لباس بود می‌چرخاند. مادرش الا فریدمن، نقاشی یهودی بود که خانواده‌اش نسل اندر نسل در نیویورک زندگی می‌کردند. برادر کوچکترش فرانک نیز بعدها همانند او فیزیکدان شد. خلاصه همه‌چیز در خانواده اوپنهایمر مهیا بود که رابرت نبوغش را به سر حد اعلی برساند. بله، چنین هم شد!

کودکی و آموزش

رابرت اوپنهایمر در 22 آوریل 1904 در نیویورک متولد شد پدرش یک وارد کننده ثروتمند نساجی یهودی بود که از سال 1888 از آلمان به ایالات متحده مهاجرت کرده بود. پدر رابرت بدون پول و بدون دانستن زبان انگلیسی به آمریکا آمد. وی در یک شرکت نساجی شغلی به دست آورد و طی یک دهه همکاری با این شرکت مدیر اجرایی آن شد. او از یهودیان اشکنازی بود. در سال 1912، خانواده به یک آپارتمان در طبقه یازدهم 155 درایو ریورساید، در نزدیکی خیابان 88 غربی منهتن نقل مکان کردند. منطقه ای که برای عمارتهای مجلل مشهور است. رابرت یک برادر کوچکتر به نام فرانک داشت که او نیز یک فیزیکدان شد.

پدرش، رابرت را ابتدا در مدرسه مقدماتی Alcuin ثبت نام کرد. در سال 1911، وارد مدرسه جامعه فرهنگ اخلاق شد. این مدرسه توسط فلیکس آدلر به منظور ترویج نوعی آموزش اخلاقی مبتنی بر جنبش فرهنگ اخلاقی، پایه گذاری شده بود که شعارش "عمل قبل از عقیده" بود.

او کلاس های سوم و چهارم را در یک سال به پایان رساند و نیمی از کلاس هشتم را کنار زد. در سال آخر تحصیلاتش به شیمی علاقه مند شد. او یک سال پس از فارغ التحصیلی، در سن 18 سالگی، وارد کالج هاروارد شد، اما زمانی که او در تعطیلات تابستانی در یاخیموو (واقع در جمهوری چک) در کنار خانواده اش به سر می برد در معرض حمله کولیت (بیماری التهاب روده) قرار گرفت. برای کمک به او در بهبود بیماری، پدرش به کمک هربرت اسمیت معلم انگلیسی او، رابرت را به نیومکزیکو برد. در آنجا بود که اوپنهایمر عاشق اسب سواری و جنوب غربی ایالات متحده شد.

اوپنهایمر دانش آموخته رشته شیمی است، اما هاروارد دانشجویان علوم را ملزم به مطالعه تاریخ، ادبیات، فلسفه یا ریاضیات می کرد. او دوره عقب افتاده ی خود را با گذراندن شش دوره در هر ترم جبران کرد و در انجمن افتخار دانشگاهی Phi Beta Kappa پذیرفته شد.

در سال اول خود، وی به عنوان تحصیلات جداگانه در رشته فیزیک پذیرفته شد و این بدان معنی بود که وی نیازی به کلاس های پایه ندارد و به جای آن می توانست در کلاس های پیشرفته ثبت نام کند. اوپنهایمر در دوره ای مورد به ترمودینامیک که توسط پرسی بریجمن تدریس می شد، به فیزیک تجربی جذب شد.

اوایل زندگی و تحصیلات رابرت اوپنهایمر

برای پاسخ به این پرسش که اوپنهایمر کیست باید کمی درباره زندگی او بدانیم. در سال 1921، اوپنهایمر از مدرسه غیرانتفاعی فرهنگ اخلاقی نیویورک فارغ‌التحصیل شد. او تا آن زمان حدود 6 زبان را می‌دانست. اوپنهایمر در هاروارد ریاضیات و علوم، فلسفه و مذاهب شرقی و ادبیات فرانسه و انگلیسی خواند. در سال اول، به عنوان دانشجوی کارشناسی، بر اساس مطالعه مستقلی که داشت، در مقطع کارشناسی ارشد در رشته فیزیک پذیرفته شد.

اوپنهایمر طی دوره‌ای درباره ترمودینامیک که توسط پرسی بریجمن (Percy Bridgman)، استاد فیزیک دانشگاه هیگینز در هاروارد تدریس می‌شد، با فیزیک تجربی آشنا شد که به سرعت توجه او را جلب کرد. نهایتاً، در سال 1925 فارغ التحصیل شد و پس از آن به عنوان دستیار تحقیقاتی جِی.‌جِی تامسون (J. J. Thomson) به آزمایشگاه کاوندیش (Cavendish) دانشگاه کمبریج رفت.

هنگامی که جولیوس اوپنهایمر (پدر) در سال 1937 درگذشت، رابرت اوپنهایمر مردی ثروتمند شد. قدری گذشت و در سال 1940 با کاترین (کیتی) پونینگ هریسون، زیست شناس و مطلقه‌ای که شوهر دومش در جریان جنگ داخلی اسپانیا کشته شده بود، ازدواج کرد. این زوج دو فرزند به نام های پیتر و کاترین داشتند.

تحصیل در اروپا

در سال 1924، به اوپنهایمر اطلاع داده شد که وی در کالج مسیح دانشگاه کمبریج پذیرفته شده است. او درخواستی به ارنست رادرفورد نوشت تا اجازه کار در آزمایشگاه کاوندیش را به او بدهد. اما رادرفورد نپذیرفت. وی در نهایت توسط شرکت جی. جی تامسون به شرط تکمیل دوره اصلی آزمایشگاه پذیرفته شد. او با سرپرست خود، پاتریک بلک، که تنها چند سال از ارشدتر بود، رابطه خوبی نداشت. اوپنهایمر زمانی که در تعطیلات با دوستش، فرانسیس فرگوسن بود اعتراف کرد که یک سیب آغشته شده با مواد شیمیایی مضر را بر روی میز بلک گذاشته بود.

اوپنهایمر فردی لاغر، بلند قد و سیگاری بود که در افکار خودش غوطه ور بود. بسیاری از دوستان وی، او را تمایل به خود مخرب توصیف می کردند.

زمانی که او از کمبریج به تعطیلات رفت تا با دوستش، فرگوسن در پاریس ملاقات کند، یک اتفاق نگران کننده رخ داد. فرگوسن متوجه حال روحی خراب اوپنهایمر شد و برای کمک، به او گفت که او قرار بود با دوست دخترش فرانسیس کیلی ازدواج کند. اوپنهایمر خبر را به خوبی متوجه نشد و روی فرگوسن پرید و سعی کرد او را خفه کند. اگرچه فرگوسن به راحتی از این حمله جلوگیری کرد، اما این حادثه فرگوسن را از مشکلات عمیق روانی اوپنهایمر متقاعد کرد.

در طول زندگی، اوپنهایمر تحت تأثیر دوره های افسردگی قرار گرفت، و یک بار به برادرش گفت، "من بیش از دوستان به فیزیک احتیاج دارم".

در سال 1926، اوپنهایمر کمبریج را ترک کرد تا برای ادامه تحصیل در دانشگاه گوتینگن، زیر نظر ماکس بورن برود. به این ترتیب وی در گوتینگن، دکترای خود را سال 1927 تحت نظر ماکس بورن به پایان رسانید. پس از مصاحبه دکترا، پروفسور جیمز فرانک، گفت: "خوشحالم که تمام شد."

گوتینگن یکی از مراکز برجسته جهان برای فیزیک نظری بود. او در آنجا با افراد مشهور زیادی از جمله ورنر هایزنبرگ، پاسکال جردن، ولفگانگ پائولی، پل دیراک، انریکو فرمی و ادوارد تلر آشنا شد. اوپنهایمر در گوتینگن مقالات زیادی در زمینه جدید مکانیک کوانتومی منتشر کرد. او همچنین تقریب بورن - اپنهایمر را گسترش داد که هم‌اکنون در فیزیک کوانتومی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ملاقات با نوابغ دیگر

کمی بعد، بدون الهام از کارهای روتین آزمایشگاهی، برای مطالعه فیزیک کوانتومی به دانشگاه گوتینگن آلمان رفت. اوپنهایمر با برخی از برجسته‌ترین چهره‌های روز آن زمان، از جمله مکس بورن و نیلز بور، ملاقات کرد و تحقیقاتش را پِی گرفت. نابغه ماجرای ما، در سال 1927 دکترای خود را دریافت و در همان سال با بورن روی ساختار مولکول‌ها کار کرد و تقریب بورن - اوپنهایمر را به سرانجام رساند.

پس از آن، او بارها از یک مرکز برجسته فیزیک به مرکز دیگر سفر می‌کرد؛ از هاروارد به موسسه فناوری کالیفرنیا و از آن به لیدن و زوریخ. در سال 1929، او پیشنهاداتی برای تدریس در موسسه فناوری کالیفرنیا یا همان کل‌تِک (CalTech) و دانشگاه کالیفرنیا در برکلی دریافت کرد. او با پذیرفتن هر دو، زمان خود را بین شهر پاسادینا و برکلی تقسیم کرد و حلقه‌ای از دانشجویان جوان درخشان فیزیک را به خود جلب کرد. کم‌کم داریم به سرآغاز پروژه بمب اتمی منهتن نزدیک می‌شویم. حالا تاحدودی می‌دانیم که اوپنهایمر کیست و در چه مسیری حرکت می‌کرد؛ یک نابغه یا تجسد مرگ برای زمینیان؟

هانس بته Hans Bethe (2005-1906) فیزیکدان فقید که بعدها با اوپنهایمر در لُس آلاموس کار کرد، گفت:

«سخنرانی‌های او تجربه‌ای عالی برای فیزیکدانان تجربی و نظری بود. او علاوه بر بیان ادبی فوق‌العاده، نوعی از خبرگی در علم فیزیک را برای مخاطبینش به ارمغان آورد که پیش‌تر در ایالات متحده ناشناخته بود. او مردی بود که به وضوح تمام اسرار عمیق مکانیک کوانتومی را درک می‌کرد و در عین حال، روشن می‌ساخت که هنوز مهمترین سؤالات بی‌پاسخ مانده‌اند. جدیت و تعامل او، به دانشجویانِ پژوهشگرش نیز همان روحیه چالش‌پذیری را می‌بخشید. او هرگز به دانشجویان پاسخ‌های ساده و سطحی نمی‌داد، بلکه به آن‌ها می‌آموزاند که روی مشکلات عمیق کار کنند.»

آغاز پروژه منهتن یا ارمغان مرگ برای زمینیان

جنگ جهانی دوم، کار و زندگی اکثر فیزیکدانان آمریکایی را مثل مردم دیگر جهان مختل کرده بود. با این تفاوت که در سال 1942، اوپنهایمر به پروژه منهتن ملحق شد و سرپرستی پروژه‌ای فوق محرمانه را که برای ساخت بمب اتمی تشکیل شده بود برعهده گرفت. برای لو نرفتن پروژه، تا حدی از آن مرکززدایی شده بود، چندین آزمایشگاه را گِرد هم، در مکان‌های محرمانه، در سراسر ایالات متحده، از جمله دانشگاه شیکاگو، اوک ریج، تنسی و لس آلاموس، نیومکزیکو جمع کرده بودند. تب و تاب‌ها ادامه داشت تا زمانی‌که اولین آزمایش بمب اتمی یا ترینیتی (Trinity) با موفقیت انجام شد. ویدئو زیر بازآوری خاطرات اوپنهایمر پس از آزمایش بمب اتم است:

دانلود ویدیو

ترنسکرایب ویدئو

OPPENHEIMER: We knew the world would not be the same. A few people laughed, few people cried, most people were silent. I remembered the line from the Hindu scripture, the Bhagavad Gita, Vishnu is trying to persuade the prince that he should do his duty and to impress him, takes on his multi-armed form and says Now I am become Death, the destroyer of worlds. I suppose we all thought that, one way or another.

اوپنهایمر: می‌دانستیم که جهان مثل سابق نخواهد شد. برخی خندیدند، برخی گریه کردند و اغلب مردم نیز خاموش ماندند. من متنی از کتاب هندو، بهاگاواد گیتا را به یاد آوردم که در آن، ویشنو می‌کوشید شاهزاده را قانع کند که او باید وظیفه خود را انجام دهد و برای آن‌که تحت تأثیرش قرار دهد، به حالت چنددست درآمده و می‌گوید: «حالا به مرگ تبدیل شدم، نابودگر جهان‌ها. به گمانم، همه ما به‌نحوی به این فکر کردیم.

گفتنی است که اوپنهایمر بر ساخت آزمایشگاه لوس آلاموس نظارت مستقیم داشت، جایی که درخشان‌ترین ذهن‌ها را در فیزیک به کار گرفت تا روی موانع ساخت بمب اتمی کار کنند. به دلیل رهبری او در پروژه بمب اتمی منهتن است که اغلب از او به عنوان «پدر بمب اتمی» و یا مخترع بمب اتم یاد می‌کنند. تقریباً پازل اوپنهایمر کیست دارد تکمیل می‌شود. اما شاید پرسشی پیش بیاید که ارتباط اوپنهایمر و انیشتین در چه سطحی بوده؟ در بخش بعد به همین موضوع می‌پردازیم.

روابط و مشترکات اوپنهایمر و انیشتین

اوپنهایمر و انیشتین روابط مستقیم کاری نداشتند، اما نقش مشترکی را در تولید سلاح اتمی ایفا کردند؛ دست‌کم انیشتین به صورت غیرمستقیم. مثلاً، یکی از دلایل این‌که پروژه منهتن به راه افتاد، نامه مشترک 1939 انیشتین و زیلارد بود که در آن گروهی از دانشمندان مجارستانی، از جمله لئو زیلارد، فیزیکدان، پیش‌نویس نامه‌ای را درباره کاربردهای نظامی احتمالی شکافت هسته‌ای و نیاز فوری ایالات متحده به آغاز تحقیقات اتمی خود نوشتند. زیلارد انیشتین را متقاعد کرد که او هم نامه را امضا کند که متعاقباً برای فرانکلین دی. روزولت، رئیس جمهور امریکا ارسال شود. از همین‌رو، این نامه همان نامه‌ی مشهور انیشتین - زیلارد است که گفتیم نقش بسزایی در تأسیس پروژه منهتن داشت.

نکته دیگر، نگرانی اخلاقی اوپنهایمر و انیشتین پس از دو انفجار اتمی مهیب در ناکازاکی و هیروشیما بود. امضای انیشتین در نامه انیشتین - زیلارد، درواقع ناشی از نگرانی او از این بود که آلمان نازی، زودتر [و قبل از آمریکا] به سلاح اتمی دست پیدا کند. با این‌حال، پس از مشاهده ویرانی‌های ناشی از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در اوت (مردادماه) 1945، انیشتین مدافع خلع سلاح هسته‌ای و کنترل بین‌المللی انرژی اتمی شد؛ همین‌طور بعدها اوپنهایمر نیز با مخالفت تولید سلاح اتمی هیدرژونی تلویحاً به جرگه مدافعین خلع سلاح هسته‌ای پیوست!

هیستری ضد کمونیسم گریبان‌گیر اوپنهایمر هم شد

دولت ایالات متحده امریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم، کمیسیون انرژی اتمی (AEC) را برای جایگزینی پروژه منهتن تأسیس کرد. این کمیسیون مسئول نظارت بر تمام تحقیقات و توسعه اتمی در این کشور بود. درست در همین زمان‌ها بود که اوپنهایمر به عنوان رئیس کمیته مشورتی عمومی، با ساخت بمب هیدروژنی مخالفت کرد.

بمب هیدروژنی که به عنوان «ابر بمب» شناخته می‌شود، هزار برابر قوی‌تر از بمب اتمی است. اوپنهایمر که ویرانی‌ها و کشتار وسیع هیروشیما و ناکازاکی را دیده بود، دیگر نمی‌خواست که اسمش پای یک فاجعه انسانی دیگری بخورد. اما در شرایط بغرنج جنگ سرد، زمانی که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای کسب تسلط بر دیگری تلاش می‌کردند، موضع اوپنهایمر شاخک‌های سیکرت سرویس و فاشیست‌های دست راستی جمهوری‌خواه را تیز کرده بود. جلادان از راه رسیدند! و این سوال از همیشه برای‌شان بیشتر مطرح شد: اوپنهایمر کیست و چه کرده است؟

تیز شدن شاخک‌های سیکرت سرویس و کمیته ضد کمونیستی

اگر هنوز هم برای‌تان سوال است که اوپنهایمر کیست این ماجرا برای‌تان جالب خواهد بود. از بد روزگار، در دهه 1950، زمانی که اوپنهایمر مدیر مؤسسه بود، هیستری ضد کمونیستی در واشنگتن دی‌سی به رهبری سناتور محافظه‌کار جوزف مک کارتی از ویسکانسین حسابی گُل کرده بود. مک کارتی و متعصبان ضد کمونیست تحت امرش، خود را وقف ریشه کن کردن جاسوسان کمونیست از هر طبقه و وجوه، از زندگی آمریکایی کردند.

اوپنهایمر هم مستثنی نشد و تحت یک بازرسی امنیتی قرار گرفت که در آن زمان بسیار پر سر و صدا بود و عملاً افراد را به دو دسته تبدیل کرد. ترکش‌های این بازرسی‌ها باعث شد که در سال 1953، اوپنهایمر از دسترسی امنیتی‌اش محروم شود و موقعیت خود را هم در کمیسیون انرژی اتمی از دست بدهد. با این‌که اوپنهایمر نتیجه جلسه استماع امنیتی را قبول کرد، اما دیگر آن فرد سابق نشد. بته‌ی فیزیکدان به یاد می‌آورد که اوپنهایمرِ سرزنده و باروحیه دیگر از میان رفته و جایش را به آدمی افسرد‌ه‌خو داده بود.

علم و درد مشترک اوپنهایمر

نگرانی اوپنهایمر نسبت به عدم درک علمی عموم مردم، حتی افراد تحصیلکرده و دشواری انتقال محتوای اکتشافات علمی و هم‌چنین انتقال احساس شعف ناشی از کشف، منجر به چندین مقاله مشهور درباره علم شد. او سخنرانی‌های ریث را در سال 1953 در بی‌بی‌سی ایراد کرد و این سخنرانی‌ها تحت عنوان «علم و درک مشترک» منتشر شدند.

پس از گذشت نزدیک به یک دهه، دولت ایالات متحده امریکا در آوریل 1962، برای التیام رنج‌های اوپنهایمر در طول سال‌های سیاه مک‌کارتیسم، او را به ضیافت شام کاخ سفید همراه با برندگان جایزه نوبل دیگر دعوت کرد. هم‌چنین در سال 1963، پرزیدنت جانسون، بالاترین افتخاری را که توسط کمیسیون انرژی اتمی به کسی داده می‌شود، یعنی جایزه فِرمی، به رابرت اوپنهایمر اعطا کرد. اما این خوشی‌ها دیری نپایید و اوپنهایمر در 18 فوریه 1967 بر اثر سرطان گلو درگذشت.

میراث رابرت اوپنهایمر و بمب اتم

60 سال پس از دادرسی ناعادلانه که عملاً به کار اوپنهایمر پایان داد، وزارت انرژی ایالات متحده در سال 2014، متن کامل و طبقه‌بندی نشده جلسه را منتشر کرد. بسیاری از جزئیات قبلاً شناخته شده بودند، اما مطالب تازه منتشر شده، اظهارات اوپنهایمر درباره وفاداری را تقویت کردند و نشان دادند که یک دانشمند نابغه توسط مُشتی حسودِ اتوکشیده و جریان مک‌کارتیسم پایین کشیده شده بود. خوشبختانه حوالی سال 2022، وزارت انرژی رسماً یا بهتر است بگوییم تشریفاتی حکم لغو مجوز امنیتی اوپنهایمر را باطل کرد. جنیفر گرانهولم، وزیر انرژی، مدعی شد که «سوگیری و ناعادلانه بودن» یک «فرآیند معیوب» منجر به تبعید اوپنهایمر از تاسیسات هسته‌ای شده است. به قولی، داستان اوپنهایمر و بمب اتم به این شکل به پایان رسید!

فیلم و کتاب درباره زندگی اوپنهایمر

سریال تلویزیونی با عنوان «اوپنهایمر» ساخت 1980 بی‌بی‌سی، برنده سه جایزه بفتا شد. فیلم مستند «فردای ترینیتی» (The Day After Trinity) نامزد جایزه اسکار و برنده جایزه پی بادی شد. علاوه بر سینما و تلویزیون، زندگینامه‌های بسیاری در مورد اوپنهایمر منتشر شده است. از جمله کتاب «پرومته آمریکایی، توفیق و تراژدی جی. رابرت اوپنهایمر» نوشته کای بیرد و مارتین شروین به سال 2005 که در سال 2006 برنده جایزه پولیتزر در زمینه زندگینامه شده است. نویسنده آلمانی، هاینار کیپهارتHeinar Kipphardt، بر اساس بازجوییهای اوپنهایمر نمایشنامه‌ای با عنوان «قضیه رابرت اوپنهایمر» (In der Sache J. Robert Oppenheimer) در 1964 منتشر کرد که در ایران با ترجمه نجف دریابندری از سوی انتشارات خوارزمی منتشر شده است.

گفتنی است که آثار هنری و ادبی زیادی ساخته و نوشته شده؛ یکی از جدیدترین آن‌ها هم، فیلم سنیمایی اوپنهایمر - کریستوفر نولان (2023)، با بازی کیلین مورفی است که روایتی از دوران ساخت بمب اتمی و وقایعی را که منجر به جلسه استماع امنیتی سال 1954 شد، طرح می‌کند. هم‌چنین تعدادی نمایشنامه درباره اوپنهایمر نوشته شده است که می‌توان به نمایشنامه جذاب قضیه اوپنهایمر با قلم هاینار کیپهارت اشاره کرد که بسیار خواندنی است. در حوزه موسیقی هم، جان آدامز آهنگساز آمریکایی (نیکسون در چین) قطعه‌ای را به سفارش اپرای سانفرانسیسکو با عنوان دکتر اتمی (Doctor Atomic) ساخت که در سپتامبر (شهریورماه) 2005 به نمایش درآمد.

رابرت اوپنهایمر کیست؟ | مسیر زندگی از نابغه علم فیزیک تا «نابودگر دنیاها» 2
رابرت اوپنهایمر کیست؟ | مسیر زندگی از نابغه علم فیزیک تا «نابودگر دنیاها» 3
رابرت اوپنهایمر کیست؟ | مسیر زندگی از نابغه علم فیزیک تا «نابودگر دنیاها» 4
رابرت اوپنهایمر کیست؟ | مسیر زندگی از نابغه علم فیزیک تا «نابودگر دنیاها» 5
رابرت اوپنهایمر کیست؟ | مسیر زندگی از نابغه علم فیزیک تا «نابودگر دنیاها» 6
رابرت اوپنهایمر کیست؟ | مسیر زندگی از نابغه علم فیزیک تا «نابودگر دنیاها» 7