یک‌شنبه 4 آذر 1403

رجایی و باهنر، اسطوره‌های واقعی

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
رجایی و باهنر، اسطوره‌های واقعی

8 شهریور سال 60 با انفجار دفتر نخست‌وزیری توسط کشمیری، نفوذی ذی‌نفوذ منافقین، شهیدان رجایی و باهنر یعنی رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر 28روزه وقت و بنیان‌گذاران دولت مکتبی به شهادت رسیدند.

به گزارش مشرق، 8 شهریور سال 60 با انفجار دفتر نخست‌وزیری توسط کشمیری، نفوذی ذی‌نفوذ منافقین، شهیدان رجایی و باهنر یعنی رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر 28روزه وقت و بنیان‌گذاران دولت مکتبی در نظام نوپای جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.

این شهادت غم‌انگیز، تنها دو ماه پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران در هفتم تیر سال60 و شهادت شهید مظلوم بهشتی و 72نفر از یارانش اعم از وزرا، نمایندگان، مقامات قضایی و چهره‌های مطرح دیگر توسط منافقین، موجی از غم و اندوه و تأثر را در کشورمان به راه انداخت که جو جامعه را علیه منافقین و به‌کلی مخالفان تهییج کرد و با پیروزی حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای دام ظله‌العالی که پس از انفجار مسجد اباذر توسط منافقین در 6خرداد سال60، در حالی‌که هنوز مصدوم و روی ویلچر بود، عملا مصوب شد که جهت الگوسازی برای دولتمردان و کارگزاران نظام، ایام شهادت شهیدان رجایی و باهنر برای همیشه به‌عنوان هفته دولت نام‌گذاری شود. قبل از ارزیابی‌های نهایی از جامعه هدف، لازم می‌دانم که مختصات این دو شهید را یادآوری کنم تا معلوم شود که چه می‌خواستیم و چه شد.

1- ساده‌زیستی مشهود و بی‌آلایشی در زندگی شخصی بدون کمترین تغییر مالی و امکاناتی نسبت به ایام قبل از مسئولیت.

2- کاهش امکانات تشریفاتی در کانون‌های قدرت و اصرار در پرهیز از هزینه‌های غیرضرور.

3- ایجاد بسترهایی برای افزایش دسترسی مردم به بالاترین مقامات نظام و گسترش ارتباطات دوسویه.

4- بالا بردن آستانه تحمل و انتقادپذیری و افزایش سطح پاسخگویی و نیز پیگیری جدی مطالبات مردم.

5- حفظ روحیه ازخودگذشتگی و ایثار در برابر خطرها و تهدیدها و ارائه مدیریت انقلابی.

6- سازش‌ناپذیری در قبال باج‌خواهی‌ها و زورگویی‌های دشمنان داخلی و خارجی اعم از شرق و غرب و نیز گروهک‌های ضدانقلاب به‌خصوص تروریست‌ها.

7- تقابل با امتیازطلبی و رانت‌خواری مدیران و کاهش تعمدی حقوق‌های دریافتی اعضای کابینه و محدودیت سقف پرداخت به آنها جهت الگوسازی.

8- تلاش خستگی‌ناپذیر و شبانه‌روزی برای خدمت به مردم.

9- عدم استیصال و دلسرد نشدن در سخت‌ترین شرایط و فشرده‌ترین فشارهای داخلی و خارجی.

10- کمک به افزایش تفاهم و کاهش اختلافات بین مدیران ارشد نظام.

11- توجه و رسیدگی ویژه به محرومان و نیازمندان جامعه و اجرای طرح‌های محرومیت‌زدایی.

12- تقویت همزمان جمهوریت و اسلامیت نظام از طریق دین‌گرایی و مردم‌سالاری همزمان.

13- بها دادن به نیروهای معتقد، متعهد و متخصص برای واگذاری مسئولیت‌ها.

14- پاکدستی، پاکدامنی، پاک‌دهنی، پاک‌شکمی، پاک‌اندیشی و پرهیز از دست‌درازی به بیت‌المال یا گریز از کسب درآمدهای حرام مثل اختلاس، ارتشاء، احتکار، اسراف و تبذیر، غش در معامله و عدم پنهان‌کاری و شفافیت‌گریزی مالی.

15- سعه‌صدر بالا و مدیریت در بحران‌های سخت و اتخاذ تدابیر در آرامش خودآورده و استاندارد حکومتی.

16- علاقه و هماهنگی و تبعیت از مقام عظمای ولایت در فرآیند التزام ذهنی و عملی و نیز احترام و هم‌اندیشی با مراجع و روحانیت.

17- تعصب و گرایش شدید به آرمان‌های شهدا و پاسداری از خون‌آوردها.

18- ترویج فرهنگ جهادی و خدمت خالصانه به مردم و نظام.

19- اعتقاد به خودکفایی و خوداتکایی و تلاش برای کاهش وابستگی به خارج.

20- صداقت، صراحت، صلابت، صلاحیت، صبوری و صیانت از اهداف در شرایط سخت و تحت فشار.

البته ده‌ها صفت دیگر نیز می‌توان از این دو بزرگوار ارائه کرد که رفته‌رفته در حال پاک شدن از اذهان ماست.

پس اولویت هدف‌گذاری هفته دولت، رجایی‌سازی و باهنرسازی است و مهم‌ترین اندازه‌گیری در این هفته این است که طبق آمارها و تحقیقات مشروح میدانی، ما چقدر رجایی‌تر و باهنرتر شده و ذائقه خواص و عوام تا چه اندازه به این نسیم خوش قابل‌تحریک است. رجایی شدن و باهنر شدن همان مکتبی و انقلابی و ولایی شدن است و در اصل آرمانی زندگی کردن و میدانی تلاش کردن برای بهبود اوضاع زندگی است اما متأسفانه اوضاع آن‌گونه که می‌خواستیم پیش نرفت و می‌توان گفت که جامعه ما، در بستر تحلیل‌ها، تغییر ذائقه داد.

شاهد مثال ما هم

الف: شعارهایی است که در ادوار دولت‌ها، حتی بر لزوم مسابقه تجمل‌گرایی هم تأکید می‌شد و کسی جلودار این‌گونه مواضع دارای منافات با اهداف و آرمان‌های نظام نبود.

ب: یا این‌که در انتخابات‌های مختلف، ذائقه ستادهای نامزدها در موسیقی و حرکات موزون و هزینه‌های حرامی مثل خرید و فروش آرای مردم، دیگر رنگ و بوی اجتماعات مذهبی را تداعی نمی‌کرد.

ج: بانک‌ها برای تغییرات دکورهای قابل‌قبول‌تر، متقبل هزینه‌های نجومی شدند.

د: حقوق‌ها و درآمدها و پاداش‌های نجومی مدیران چند ده و گاهی هم چندصد برابر دریافتی نهایی کارکنان.

ه: بالا رفتن وحشتناک هزینه‌های ثابت و سیار زندگی به‌واسطه گرانی‌ها.

و: مانور زندگی‌های لاکچری آقازاده‌ها در قالب ماشین‌های لوکس خارجی و خانه‌های محیرالعقول همانند شهرک باستی‌هیلز لواسان و استفاده از لباس‌ها و انگشترها و ساعت‌ها و زنجیرها و حتی دکورهای فوق‌العاده خاص و نجومی.

ز: گسترش فسادهای مالی و اخلاقی حتی در بین برخی مدیران حرام‌خوار و تهدید پاکدامنی‌ها و پاک‌دستی‌ها.

از این نظر نمی‌خواهم مدعی شوم که رجایی‌سازی و باهنرسازی در بدنه مخاطبان به‌ویژه مدیران متوسط جامعه محال است اما سخت دشوار است.

این‌که چرا چنین اتفاقی افتاده و با تغییر کدام مبانی، جامعه و نسل امروز تا این اندازه سقوط کرده است قطعا مقصر چنین قصور بزرگ و تأثیرگذاری، در نگاه اول خود ما هستیم و اما در نگاه دوم، نسل‌های امروز که در معرض بمباران‌های پیاپی تبلیغاتی، دچار پدیده استحاله و سقوط باورها شده‌اند و هم گروه‌های مرجع آنها در آستانه جابه‌جایی است و هم الگوهای اجتماعی آنها از داخل به خارج منتقل شده‌اند.

اینجاست که رسانه‌ملی حتی فراتر از دستگاه‌های فرهنگی و فرهنگ‌ساز یا سازمان‌های آموزشی اعم از دانشگاه‌ها و مدارس، می‌تواند به‌شدت نقش‌آفرین باشد، چون‌که ابزار و افراد و افکار هنری، جذاب و نافذند و رسانه‌ملی می‌تواند از زبان خودشان یا حتی با بی‌زبانی، تلویحا مانع گسست اجتماعی و مالی شود و همین بازدارندگی، مقدمه مقاوم‌سازی جامعه از طریق انتشار دیداری و شنیداری و نوشتاری، آموزه‌های روشنگر وحیانی، عقلانی و... گردد.

رسانه‌ملی می‌تواند مثل کاتالیزور جریان‌ساز اجتماعی و فکری در معادلات پیچیده دوره گذار نسلی عمل کرده و بر سرعت و دقت و صحت و کیفیت کار اثرگذار باشد.

در فراز پایانی باید یادآوری کنیم، به تعبیر رهبر معظم انقلاب، نظام در رده مدیران عالی و رده اول مشکل خاصی ندارد و اغلب به‌طور نسبی از برخی صفات شخصیتی شهیدان رجایی و باهنر برخوردارند اما مشکل نظام از مدیران میانی به سمت پایین یعنی رده‌های دوم به پایین شروع می‌شود که متأسفانه برخی از آنها از مصادیق مدیران سفارشی، قالب شده، هلی‌بردی و تحت فشارند و متأسفانه به روایت دادگاه‌ها، انحرافات از همین مدیران سوگلی و تحت‌الحمایه کانون‌های قدرت شکل و اوج می‌گیرد.

منبع: روزنامه جام جم

رجایی و باهنر، اسطوره‌های واقعی 2