پنج‌شنبه 8 آذر 1403

روایت زندگی شهید سرلشکر ایرج رستمی در «آن سوی تنهایی»

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
روایت زندگی شهید سرلشکر ایرج رستمی در «آن سوی تنهایی»

سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران زندگی‌نامه شهید سرلشکر ایرج رستمی را در کتابی با عنوان «آن سوی تنهایی» منتشر کرد.

سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران زندگی‌نامه شهید سرلشکر ایرج رستمی را در کتابی با عنوان «آن سوی تنهایی» منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «آن سوی تنهایی» نوشته علیرضا اسفندیاری که به زندگی شهید سرلشکر ایرج رستمی می‌پردازد، از سوی سازمان حفظ آثار ارتش جمهوری اسلامی ایران منتشر شد. این کتاب به زودی رونمایی می‌شود.

این کتاب داستانی اثری مستند و روایی از زندگی سراسر افتخار شهید سرلشکر ایرج رستمی از کودکی تا شهادت است. همراهی «عفت حجاری» همسر شهید ایرج رستمی برای مستند شدن داستان‌ها و بهره‌گیری از اسناد مختلف در ارتش جمهوری اسلامی ایران به زیبایی و استنادبخشی این اثر افزوده است.

«آن سوی تنهایی» به دشواری‌های زندگی همسر شهید رستمی در دوران حضور وی در جبهه‌های نبرد نیز پرداخته است. همچنین روایت‌هایی از نحوه گذران زندگی خانواده امیرسرتیپ رستمی پس از شهادت وی را نیز منعکس می‌کند.

این کتاب در قطع رقعی، 300 صفحه با طراحی جلد مژگان مظفری به همت سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران آماده رونمایی است.

امیر سرتیپ شهید ایرج رستمی سال 1320 در شهر آشخانه مرکز شهرستان مانه و سملقان استان خراسان شمالی به دنیا آمد. او فرزند خانواده‌ای بود که عشق به اهل بیت (ع) و علمای اسلام در آن موج می‌زد. دوران تحصیلی را با موفقیت در آشخانه گذراند و پس از پایان تحصیل مقدماتی راهی سربازی در مشهد مقدس شد و با توجه به توانمندی‌های فردی به ارتش پیوست و برای خدمت به نیروی هوابرد شیراز منتقل شد و توانست به دانشگاه افسری نیز راه پیدا کند.

پس از انقلاب و با گسترش دامنه آتش فتنه داخلی، از سوی ارتش به کردستان اعزام شد و در آنجا مسیر تازه‌ای در زندگی اش گشوده شد. رشادت، از خودگذشتگی و درایت او از نگاه تیزبین دکتر چمران مخفی نماند و این امر سبب آغاز یک دوستی تا پای خون بین آن دو شد.

شهید ایرج رستمی به همراه شهید چمران در کردستان مجروح و برای مداوا به تهران منتقل شد. وی پس از بهبودی به یگان خدمتی خود بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد. پس از چندی توسط وزارت دفاع مأمور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ‌های نامنظم را در جبهه‌های جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد.

آنان با شکل‌دهی ستاد جنگ‌های نامنظم و طراحی چندین عملیات در منطقه ضربات سختی به دشمن وارد آوردند. در جریان هجوم دشمن به سمت سوسنگرد رزمندگان ستاد جنگ‌های نامنظم دهلاویه را که روستایی در غرب سوسنگرد است خط مقدم خود قرار دادند.

مدافعان دهلاویه 10 روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در 24 آبان 1359 دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند. پس از آن برای آزادسازی روستای دهلاویه عملیاتی با تلاش یک گردان از نیروهای سپاه و ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید رستمی از دو محور روستای دهلاویه انجام گرفت و منجر به آزادی دهلاویه و عقب راندن دشمن تا یک کیلومتری شد.

سرانجام بامداد 31 خرداد 1360 در حالی که شهید ایرج رستمی و همرزمانش درگیری سختی با دشمن بعثی داشتند بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاویه به شهادت رسید.

شهید چمران پس از اطلاع از شهادت یار دیرینش سریع خود را به منطقه رساند و در مورد شهید ایرج رستمی گفت: خدا رستمی را دوست داشت و برد اگر ما را هم دوست داشته باشد می‌برد. البته این دوری زیاد طول نکشید و شهید چمران نیز در همان منطقه با اصابت گلوله خمپاره 60 به شدت مجروح شد که در حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.

رهبر معظم انقلاب در سفر سال 91 خود به استان خراسان شمالی در جمع بسیجیان با ذکر خاطره‌ای پیرامون مراتب مجاهدت، ایثار و شجاعت شهید رستمی فرمودند: «سرتاپایش گل آلود بود، این پوتین‌ها گل آلود، بدنش خاک آلود، صورتش خسته، ریشش بلند، اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه می‌درخشد، نورانی بود. روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم.

معروف بود در دوران دفاع مقدس می‌گفتند فلانی نور بالا می‌زند. روشن است، یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیت حضور بسیجی بود، این را من خودم مشاهده کردم، نه یک بار و نه دو بار، یک موردی که مربوط به همین استان شما است. بد نیست عرض کنم یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمی - به میل خود به صورت بسیجی آمده بود در مجموعه گروه شهید چمران آنجا فعالیت می‌کرد.»