روایت شاکی سریال تازه حسن فتحی
دلیل اینکه در این سال ها کار شما در امور اداری و حقوقی دچار مشکل شده، ولی از سوی دیگر کار آقای فتحی ساخته و به پخش رسیده است، چیست؟ چون ایشان معروف هستند؟ غفارزاده: هم معروف است، هم سابقه اش زیاد است، هم مردم به ایشان و آثارش علاقه دارند؛ به هرحال فیلمساز خوبی است. من خودم سریال «شهرزاد» را می دیدم و دوست داشتم ولی این دلیل نمی شود کار خطای دوستم و کارگردانی که به او علاقه دارم، نادیده...
مهرداد غفارزاده که مدعی شده است بین طرح «آهوی من مارال» او و «جیران» حسن فتحی شباهت وجود دارد، درباره روند این پرونده توضیح داد.
صبا؛ نغمه دانش؛ در این سال ها تکثر ساخت و انتشار سریال هایی درباره دوره قاجار به ویژه ناصرالدین شاه و دربارش موضوع نقدها و نظرهای مختلفی شده است، ولی یک اما و اگر دیگر هم در این میان وجود دارد. مهرداد غفارزاده طراح ایده و نویسنده فیلمنامه سریال «آهوی من مارال» مدعی شده است که ایده اولیه و همچنین بخش هایی از طرح و شخصیت های فیلمنامه او در سریال «جیران» حسن فتحی بدون اجازه وی استفاده شده است.
نکته قابل توجه اینجاست که وی در همان گام های اولیه نگارش فیلمنامه، ایده خود را با حسن فتحی و اسماعیل عفیفه کارگردان و تهیه کننده «جیران» درمیان گذاشته است و هر دوی آنها قرار بوده است در پروژه «مارال» کنار او باشند؛ اتفاقی که هرگز نمی افتد و حتی به اختلاف بزرگ هم منجر شده است.
به هر ترتیب، در طول این سال ها هم سریال «آهوی من مارال» هم سریال «جیران» ساخته شدند؛ اولی تا بخشی پیش رفته و متوقف شده است و دومی در روز پخش آن که امروز جمعه 24 دی بود، به پخش نرسید.
با انتشار این خبر باز از غفارزاده خواستم که روایت خود را از این رویداد با من در میان بگذارد و بالاخره او قبول کرد که مصاحبه ای حضوری با من داشته باشد که این اتفاق سه روز پیش (قبل از پخش نشدن سریال جیران) رخ داد و پس از پایان این گفتگو و با اطلاعاتی که در دست داشتم، از اسماعیل عفیفه تهیه کننده «جیران» نیز دعوت به گفتگو کردم. او پس از صحبت نیمه مفصل تلفنی، تاکید کرد فعلا قصد هیچ گونه واکنش رسانه ای ندارد ولی اگر در ادامه مسیر نیاز به شفاف سازی از سوی او شد، حتما پای گفتگو خواهد نشست و از سوی من و رسانه ام قول و قرار فرصت کامل برای هر نوع اطلاع رسانی از سوی تهیه کننده و کارگردان پروژه «جیران» پابرجاست.
و این است گفتگوی دو ساعت و نیمه با مهرداد غفارزاده، احمد یاسمن مشاور حقوقی او و شاهین یارمحمدی...
*به سال 91 برویم که ایده «آهوی من مارال» در ذهن شما ایجاد شد و شروع به نگارش کردید و طرح اولیه فیلمنامه شکل گرفت. فارغ از مناقشات این اواخر، برای خودم جالب است بدانم چه شد شما در آن سال به تاریخ قجری علاقهمند شدید و قصهای را از دربار ناصرالدین شاه انتخاب کردید. این روزها هم که همه به نوعی به دربار ناصرالدین شاه علاقهمندند!
مهرداد غفارزاده: آن زمان فیلمی تکاندهنده و تنشزا با موضوع قاجار دیدم که بر اساس آن فیلم، تحقیقی درباره قاجار و زنان آن دوره انجام دادم و به متنی برخوردم که ناصرالدین شاه هر جا که میرفته است؛ شکارها، گشت و گذارها و... هر زنی را که می پسندیده است به خدمهاش می گفته او را به دربار بیاورند.
با خود گفتم چرا شاه چنین قدرتی داشته که به اجبار زنان را به حرمسرا بیاورد و اگر من در آن دوره بودم جلوی شاه می ایستادم. اینطور شد که تصمیم گرفتم داستانی طراحی کنم که شاه در جایی دختری را می پسندد اما دختر نمی خواهد برود و خانواده دختر نیز می گویند نمیخواهیم دخترمان را بدهیم. دختر به فرد دیگری علاقه دارد و شاه از این موضوع مطلع میشود و مصم تر می شود دختر را به هر شکلی شده به دربار بیاورد. از آن سو، پسر نیز مقابل شاه می ایستد؛ این جرقه اولیه قصه در ذهن من بود.
پس از اینکه فیلم «گیرنده» را ساختم، این ایده را به شکل شفاهی با تعدادی از بازیگران، کارگردانان و رفقا تعریف کردم که پسندیدند و حتی یکی از بازیگران که در فیلم «گیرنده» بازی داشت اعلام کرد سوژه عالی است، برای کسی تعریف نکن، من برایت سرمایهگذار پیدا میکنم.
بماند! اتفاقی که من در آن زمان انتظارش را داشتم رخ نداد، تا اینکه درگیر یک فیلم سینمایی دیگر با نام «دریا و ماهی پرنده» شدم و دوسال وقت من را گرفت بعد از فارغ شدن از این فیلم در سال 94 و 95 ایده را با دوستان دیگری مطرح کردم که خیلی علاقه نشان دادند و گفتند کار قشنگی است. اینطور شد که من طرح را با اکبر روح نوشتم و در سال 95 در خانه سینما ثبت کردم. سال 95 به طور جدی طرح را پیگیری کردم و درنهایت سال 96 با دوستی در دفتری آشنا شدم و او گفت از ایده خوشش آمده و حاضر است روی آن سرمایه گذاری کند. اگر درخواست سال 96 را ببینید به نام آقای محمدی است. او به من گفت برآورد هزینه بده و زمانی که برآورد را تحویلش دادم، گفت زیاد است و چنین پولی نداریم و درخواست من ناقص در ارشاد ثبت شد و ماند.
* طرحی که با اکبر روح نوشتید طرح کاملی بود و سال 96 در سازمان سینمایی ثبت شد. درست است؟ آقای اکبر روح در جریان این اتفاقات اخیر هم هستند؟
غفارزاده: بله. بعدها معصومه یزدانی هم که جزو یکی از نویسندگان اصلی «آهوی من مارال» هستند به این طرح 25 صفحه ای که ما نوشتیم، اضافه شدند. ما پیگیر این طرح شدیم تا رسیدیم به اینکه «شهرزاد» حسن فتحی بسیار مورد استقبال قرار گرفته بود و او مشغول ساخت فصل آخر آن بود. حسن فتحی از دوستان 34 ساله من است که در انتشارات سروش با هم آشنا شدیم. در سال 66 فتحی نقد تئاتر می نوشت و من نقد فیلم.
در این 34 سال، من فیلمنامههای سینمایی که می نوشتم به حسن فتحی می دادم که بخواند و نقطه نظراتش را بگوید. حتی وقتی فیلمنامه «دریا و ماهی پرنده» را به ایشان دادم به من گفت بود ای کاش این فیلمنامه را من می ساختم، خیلی از ایده اش خوشم آمده است.
*تا قبل از ماجراهای اخیر، هیچ وقت احساس نکردید نسبت به چیزی که به ایشان می دهید، امانتداری نکند؟
غفارزاده: تا آن زمان، ایشان را آدم امنی دیده بودم.
*بر همین منوال ایده «آهوی من مارال» را هم با ایشان درمیان گذاشتید؟
غفارزاده: من با ایشان تماس گرفتم که قرار دیدار بگذاریم و او به من گفت بروم سر صحنه «شهرزاد». حسن فتحی به من گفت قرار است یک سریال تلویزیونی به نام «هفت پهلوان» که بعدها در خبرها «ده پهلوان» شد، بسازد. این حرف مال تابستان سال نود و هفت است که قرار بود این سریال را بسازد و من وقتی رفتم پیشش پاییز بود.
حداقل تا 11 تیر سال 97 در رسانه ها آمده بود که حسن فتحی بعد از «شهرزاد» می خواهد «هفت پهلوان» را بسازد،
همان شب که درحال شام خوردن بودیم از من پرسید «چی شده اومدی به ما سر بزنی؟» گفتم «طرحی دارم و دنبال سرمایه گذار می گردم، می خواهم کمک کنی.»
زمانی که ایده را با ایشان در میان گذاشتم کمی فکر کرد و احوالاتش تغییر کرد و دیگر شام نخورد و بلافاصله با اسماعیل عفیفه تماس گرفت که گوشی اش خاموش بود، اما به من گفت با ایشان صحبت می کند. در حقیقت واسطه آشنایی من و اسماعیل عفیفه آقای حسن فتحی بود. فردای آن روز که شب عاشورا بود، اسماعیل عفیفه با من تماس گرفت که پیش ایشان بروم. آنجا بود که گفت حسن فتحی این ایده را دوست دارد و با وجود آن که دو تا سه سریال پیشنهادی دارد اما می خواهد طرح مرا بسازد.
فکر می کنم با اینکه حسن فتحی قصد داشت «هفت پهلوان» را بسازد و اطلاع رسانی هم شده بود، با طرحی که برایش تعریف کردم ذائقه اش تغییر کرد و به سمت ناصرالدین شاه و دوره قاجار رفت.
آقای عفیفه هم گفت طرح را دوست دارد و برایم دنبال سرمایه گذار می گردد. در همان جلسه به اسماعیل عفیفه گفتم که من در سال 95 درخواست پروانه ساخت داده ایم و ایشان گفت بررسی می کنم و خبر می دهم. پس از مدتی آقای عفیفه زنگ زد و گفت اگر می خواهی من تهیه کننده کارت شوم باید درخواست پروانه ساخت به نام من باشد.
*آقای عفیفه توجیه بود که نقش آقای فتحی چیست؟ یعنی میدانست حسن فتحی چه جایگاهی در «آهوی من مارال» دارد؟
غفارزاده: صحبت این بود که من حتما فیلمنامه را بنویسم چون طرح برای من بود. دوم اینکه من از اول هم می خواستم خودم کارگردانی کنم.
تا اینجای کار صحبت کارگردانی ایشان و من نبود، اما ظاهرا رویکرد اسماعیل عفیفه این بود که کارگردان حسن فتحی باشد ولی صراحتا با من مطرح نکردند.
آقای فتحی هم به من گفته بود بیا با هم بسازیم و کار کنیم که این کار کردن می توانست خیلی معانی داشته باشد.
*آقای فتحی گفت بیایید با هم کار کنیم، شما شرط تان این بود که حتما فیلمنامه را بنویسید و آقای عفیفه هم در یک فضای مهآلودی اظهارنظر کرده بود.
غفارزاده: آقای عفیفه گفت هروقت سرمایه گذار پیدا کردم، خبر می دهم. هفت ماه گذشت و هیچ خبری نشد. من هم منتظر تماس ایشان بودم و خودم پیگیری نکردم.
*شما طرح «آهوی من مارال» را کامل به آقای عفیفه داده بودید؟
غفارزاده: بله، طرح را کامل برای ایشان فرستاده بودم و جلسه ای که با آقای یارمحمدی رفتم تا از ایشان بخواهم طرح مرا کار نکند، جلوی مدیر تولیدش و آقای جوانمرد در دفتر مرزداران طرح خودم را به خودم داد.
*برگردیم به همان هفت ماهی که از آقای عفیفه خبری نشد.
غفارزاده: در این فاصله، من سرمایه گذاری پیدا کردم که جدی و علاقه مند بود. دو سه جلسه بدون عفیفه با او صحبت کردم و گفتم اسماعیل عفیفه تهیه کننده و حسن فتحی مشاور کارگردان است و ایشان هم اسماعیل عفیفه هم حسن فتحی را پذیرفت.
سپس چند جلسه با سرمایه گذار و اسماعیل عفیفه داشتم که حسن فتحی نبود. جالب است بدانید، آقای سرمایه گذار گفت «من فقط شما را قبول دارم نه عفیفه می شناسم نه حسن فتحی» و من گفتم، شما باید با تهیه کننده قرارداد ببندی و کارگردان و نویسنده نباید با شما قرارداد ببندد.
بعد من درگیر ساخت فیلم سینمایی «ترانه ای عاشقانه برایم بخوان» در ترکیه شدم و در جریان پیشتولید و تولید که شاهین یارمحمدی هم با من بود، متوجه شدم ماجرا کلا عوض شده است، به گونه ای که از من خواستند طرح و ایده یا فیلمنامه را به آنها بفروشم. جواد معماری به من زنگ زد و گفت من هم سرمایه گذار هستم و می خواهم شریک پروژه ات شوم. البته من سال 93 یا 94 این طرح را به او هم داده بودم که با هم کار کنیم، اما نخوانده بود و بعد هم گفت کاری تولید نمی کنم.
*پای جواد معماری چگونه به جلسات سرمایهگذار و تهیه کننده باز شده بود؟
غفارزاده: همین سرمایه گذاری که از آن نام می برم، در سریال دیگری سرمایه گذاری کرده بود که آقای معماری قرار بود پخش کننده آن باشد. با او صحبت کرده و گفته بود، مهرداد غفارزاده ایده ای دارد که حسن فتحی و عفیفه هم کنار او هستند. آقای معماری هم خوانده و خوشش آمده بود، در حالی که من دو سال قبل همین طرح را به ایشان داده بودم و اصلا نخوانده بود.
من جواد معماری را از 15 سال قبل در زمان راه اندازی موسسه تصویر دنیای هنر می شناختم و ایده هایی به ایشان داده بودم که به ثمر نرسید. جسته و گریخته با جواد معماری گفتگو داشتم تا اینکه رسیدیم به اینجا که جواد معماری هم خواست شریک سرمایه گذار در «آهوی من مارال» شود.
من از ترکیه به ایران آمدم و در جلسه ای با حضور جواد معماری و اسماعیل عفیفه و سرمایه گذار و دو سه نفر دیگر رفتم. قبل از ورود به اتاق از من کارت ملی خواستند، گفتم برای چه؟ گفتند می خواهیم قرارداد فیلمنامه ببندیم. جواد معماری به من گفت «یک چک به تو می دهیم تا فیلمنامه را بنویسی.» و من گفتم فیلمنامه را به شرط کارگردانی می نویسم. که پاسخ شنیدم «درباره کارگردانی بعدا صحبت می کنیم». من هم گفتم الان باید صحبت کنیم، که درنهایت جلسه به دعوا و مرافعه کشیده شد و کلا بحث اینکه معماری در پروژه باشد، تاحدودی منتفی شد.
بعدها عده ای به من گفتند: غفارزاده حواست را جمع کن می خواهند ایده و فیلمنامه را از تو بخرند بدهند حسن فتحی بسازد.
در برهه ای دیگر، سرمایه گذار باز من را از ترکیه به تهران آورد و گفت «اگر حسن فتحی و معماری نباشند، من کار نمی کنم.» بعدا که سرمایه گذار در سریالی که قبلا سرمایه گذاری کرده بود، دچار مشکلات مالی جدی شد گفت من اصلا فعلا روی هیچ پروژه ای سرمایه گذاری نمی کنم و از پروژه کنار رفت.
*یعنی در مدتی که شما ایران نبودید و ترکیه رفته بودید، این دوستان جلسات و گفتگوهایی داشتند؟
غفارزاده: به هر ترتیب در این مرحله، معماری خود را کنار کشید و من ماندم و حسن فتحی و اسماعیل عفیفه.
من هم که شنیده بودم حسن فتحی می خواهد فیلمنامه مرا کارگردانی کند، نزد او رفتم؛ نشان به این نشان که با دو دستیارم رفتیم موسسه کارنامه خدمت ایشان. حسن فتحی گفت، سرمایهگذار گفته است اگر او سریال را بسازد سرمایه گذاری می کند وگرنه پایش را کنار می کشد. حسن فتحی آن موقع گفت که به سرمایه گذار گفته است «غفارزاده رفیق قدیمی من است و باید به او بگویم».
من به حسن فتحی گفتم «حسن جان خودم می خواهم کار کنم و قرار بود شما مشاور کارگردان باشی».
به هر حال در این مرحله، سرمایهگذار حذف شده بود و من دوباره رفتم سراغ سرمایه گذار و در این میان مشغول کارهای فیلم سینماییام هم بودم که قرار بود 9 فروردین 98 در ترکیه اکران عمومی شود.
شاهین یارمحمدی: در اسفندماه سال 97 بود که ما به یکی از همکاران فنی گفتیم طرحی داریم به نام «آهوی من مارال» درباره زندگی ناصرالدین شاه و عشقش. ایشان خشکش زد و گفت آقای اسماعیل عفیفه هم سریالی با همین مضمون قرار است با حسن فتحی بسازد.
من و مهرداد فکر کردیم این دنباله همان مذاکرات «آهوی من مارال» است و آقای عفیفه برای پیش تولید با یکسری افراد حرف می زنند. واقعا نمی دانستیم ماجرا چیست ولی همان دوست به ما گفت که کارگردان کار حسن فتحی است و اسم سریال هم «جیران».
غفارزاده: من حرف های این دوست را طور دیگری تفسیر کردم، تا اینکه خبر رسمی «جیران» را در رسانه ها خواندم. آن زمان با حسن فتحی تماس گرفتم برنداشت، به اسماعیل عفیفه زنگ زدم برنداشت. 15 دقیقه بعد حسن فتحی تماس گرفت و گفت این پروژه هیچ شباهتی به کار شما ندارد. داستان من در دوره جوانی شاه و داستان تو در میانسالی است. داستان من واقعی است داستان شما خیالی.
از آن روزی که من حسن فتحی را در موسسه کارنامه دیدم تا زمانی که با این خبر مواجه شدم، 6 یا 7 ماه طول کشید. اینها در این فاصله پروانه ساخت را گرفته و شروع به نوشتن فیلمنامه کرده و اردیبهشت ماه سال 98 اولین خبر را رفتند. عفیفه هم بعد از تماس حسن فتحی با من تماس گرفت و گفت کار ما ربطی به کار شما ندارد. ما پنج قسمت نوشته ایم، اگر بخواهید به شما می دهیم بخوانید و اگر شباهت داشت بگویی درمی آوریم، گفتم دست شما درد نکند، عالی است.
*این سوال برای شما ایجاد نشد که چرا سوژه ای شبیه شما با تیمی که قبلا طرح شما دستشان بود، کار می شود؟
غفارزاده: آقای حسن فتحی تا سال 97 قرار بود «هفت پهلوان» را بسازد و فیلمنامه آن در مرحله نگارش بوده پس چرا در عرض سه چهارماه آن سریال را با عظمت تاریخی اش کنار می گذارد و به سمت داستان من می آید. این سوالی است که من در آن مرحله نپرسیدم. نمی دانم دنیا چه قدر ارزش دارد که باید سر این چیزها بحث کنیم.
برگردیم به بحث خودمان. تا یک ماه و نیم خبری از آقای عفیفه نشد و پنج قسمت را برای اینکه من بخوانم نفرستادند. درنهایت تیر ماه خبر دیگری در رسانه ها منتشر شد با این مضمون که حسن فتحی در استانبول برای سریال «جیران» دنبال بازیگر میگردد. این مساله باز ذهن مرا درگیر کرد زیرا فیلمنامه من یک کنیز ترک دارد که پادشاه عثمانی به ناصرالدین شاه هدیه داده است.
*این کنیز ترک چقدر ما به ازای تاریخی دارد؟
غفارزاده: من آن را از این اتفاق که پادشاه عثمانی کنیزی به شاه هدیه می دهد، الهام گرفتم. این کنیز در تاریخ پررنگ نیست اما در سریال من شخصیت پررنگی دارد.
باید به این نکته اشاره کنم در جلسه ای که من، عفیفه و سرمایه گذار داشتیم به آنها گفتم می خواهم رگه داستانی ترک را قوی کرده و چون در ترکیه کار می کنم از بازیگران ترک استفاده کنم. عفیفه گفت اگر این کار را بکنی فروش سریال بالا می رود.
خبر انتخاب بازیگر در ترکیه از سوی حسن فتحی، در حالی چاپ شد که نه به من فیلمنامه دادند و نه تماسی گرفتند. من به آن ها زنگ نزدم و نزد آقای حبشی در سازمان سینمای رفتم که به من اعلام کرد چرا اینها را زودتر به ما نگفتی. او مرا به آقای فروتن معرفی کرد و به ایشان هم گفتم این طرح من است. آقای فروتن گفت پنج قسمت از سریال را به ما داده اند که شبیه طرح شماست.
*فروتن به عنوان مقام مسئول هم طرح شما را دید و هم فیلمنامه «جیران» را که برای مجوز زیر دستش بود، و گفت شباهت محرز است؟
غفارزاده: نه طرح مرا نخوانده بود. من برایش تعریف کردم. فروتن گفت فاجعه اتفاق افتاده است و داستان «جیران» دقیقا شبیه داستان شماست. او بلافاصله به آقای سماوات که آن موقع سرپرست نمایش خانگی بود، زنگ زد و ایشان هم گفت اگر می خواهی جلوی کار را بگیری باید شکایت کنی. من مستقیم رفتم خانه سینما و سه صفحه شکایت نوشتم که در دبیرخانه ثبت شده است. پس از یک ماه و نیم که منتظر داوری بودیم گفتند ما صلاحیت رسیدگی به این پرونده را نداریم. من هم نزد منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما رفتم و ایشان گفت باید رسیدگی می کردند و من خودم شخصا رسیدگی می کنم. گفت طرحت چند صفحه است گفتم 22 تا 23 صفحه. گفت پس طرح مفصلی است، من فکر کردم 2 یا 3 صفحه است.
من طرح را پرینت گرفته و به او دادم و او گفت به ارشاد نامه می نویسم.
دیگر نمی دانم چه اتفاقی افتاد. من نامه ای ندیدم؛ گرچه خودش می گفت من نامه دادم و خواستم کار را متوقف کنند.
البته کار یک مدت در ارشاد پیش نرفت؛ حال با شکایت من بود یا نامه منوچهر شاهسواری یا مسایل دیگر، نمی دانم.
*شما در مراجعه به آقایان فروتن و سماوات، شکایت مکتوب کردید؟
غفارزاده: خیر شکایت شفاهی کردم. من آن زمان وکیلی داشتم که گفت شکایت کیفری کنید.
آن زمان پیشتولید «جیران» متوقف شده و هنوز فیلمبرداری نشده بود. به یاد دارم که این روند یک سال و نیم طول کشید و همین باعث شد بخشی از بازیگران که قرارداد داشتند، رفتند و حتی برخی به ما مراجعه کردند.
*در آن مقطع شکایت کیفری کردید؟
غفارزاده: ما به آقای حبشی گفتیم می خواهیم شکایت کیفری کنیم و ایشان گفت نکنید و موضوع را بین خودتان حل کنید. گفتم قرار بود فیلمنامه را بدهند من بخوانم که ندادند. گفت من با آن ها تماس می گیرم. یک ساعت بعد عفیفه با من تماس گرفت و گفت تو نیامدی فیلمنامه را ببری، گفتم شما چیزی به من نگفتید. او گفت بیا با هم صحبت کنیم که من با شاهین یارمحمدی مجری طرح سریال نزد او رفتیم.
آنجا برای اولین بار با آقای احسان جوانمرد روبه رو شدیم که طرحش را به من داد و گفت آن را سال 93 ثبت کرده ام و شما 95 پس من از شما شکایت می کنم. گفتم شکایت کن من با شما کار ندارم با حسن فتحی و اسماعیل عفیفه طرف هستم. من طرحم را به آنها داده ام و قرار بود با هم کار کنیم و بدون اینکه به من بگویند شبیه همین پروژه را کلید زده اند.
یارمحمدی: من از آقای عفیفه سوال کردم این همه طرح در دنیا وجود دارد، مگر می شود شما به عنوان تهیه کننده کنار یک فرد بایستی بعد بروی طرحی شبیه آن را با فرد دیگری بسازی. ما قبلا با هم مذاکره کرده ایم، سرمایه گذار مشخص شده بود، پول هزینه کرده بودیم.
به عفیفه گفتم شما باعث زیان ما شده ای. فرض می کنم طرح را از غفارزاده برنداشته ای اما به عنوان تهیه کننده کار ایشان اگر طرحی مشابه طرح «آهوی من مارال» زیر دستت آمده، نباید به غفارزاده زنگ می زدید و می گفتید ما طرحی شبیه شما را می خواهیم کار کنیم، تو کار نکن. که ما هم هزینه نکنیم و به دردسر نیفتیم.
*پاسخ آقای عفیفه چه بود؟
یارمحمدی: ایشان گفت در دنیا مرسوم است. بارها و بارها آدم ها شبیه هم کار کرده اند، ما می سازیم شما هم بسازید. من خودم به ارشاد می گویم به شما مجوز بدهد، که من گفتم ما مگر لنگ تلفن شما هستیم؟ شما کار غیراخلاقی کرده اید. عفیفه گفت بله شاید غیراخلاقی رفتار کرده ام اما غیرقانونی رفتار نکرده ام.
غفارزاده: حتی یک حرف واقعا بد هم به ما زد. گفت سرمایه گذار داری؟ گفتم بله، گفت یک جلسه با او بگذار من با ایشان صحبت کنم بگویم کار تاریخی کردن سخت است، هزینه سنگین دارد، منصرفش کنم.
گفتم این چه پیشنهادی است؟ خودم می توانم او را منصرف کنم. من آمده ام موضوع دیگری را با شما مطرح کنم، برای منصرف کردن سرمایه گذارم پیش شما نیامده ام. بلکه طبق قول قبلی انتظار دارم چند قسمت اولیه فیلمنامه «جیران» را بخوانم که اگر شباهت داشته باشد، بگویم دربیاورید و اگر هم ندارد که شما کارتان را پیش ببرید.
*آیا آقای جوانمرد را در این اتفاقات دخیل می دانید؟
غفارزاده: احسان جوانمرد اصلا از اتفاقاتی که بین ما و آقایان عفیفه و فتحی گذشته بود، اطلاع نداشته است و من هم در هیچ کدام از شکایت هایم اسم ایشان را نیاورده ام. نه ایشان من را می شناخت نه من او را و اگر شباهتی بین طرح اولیه ایشان و طرح من وجود دارد حتما تصادفی بوده است.
*ما تا اینجا با طرحی به نام «جیران» نوشته احسان جوانمرد و طرحی به نام «آهوی من مارال» نوشته مهرداد غفارزاده مواجهیم که در زمان های متفاوت و بدون اطلاع هم نوشته و ثبت شده اند.
شما درنهایت می خواستید فیلمنامه ای که منجر به ساخت سریال «جیران» می شود، بخوانید ولی با مقاومت روبه رو شدید؟
غفارزاده: بله، همینطور است. هنوز هم مقاومت وجود دارد. من بعد از جلسه با آقای عفیفه می خواستم قضیه را کیفری کنم، ولی دوستی پس از 20 سال به من زنگ زد و گفت شنیده ام این مساله برایت پیش آمده است. اسماعیل عفیفه عضو انجمن آیفیک است بیا ما شکایتت را بررسی می کنیم. پرسیدم چه کسانی آنجا هستند که گروه داوری را اسم برد و همه تهیه کنندگان شناخته شده بودند.
من از آن دوست پرسیدم به فرض ما آمدیم آنجا و از آیفیک خواستیم داوری کند آیا آقای عفیفه قبول می کند. گفت ما صحبت کردیم و ایشان پذیرفته که داوری در آیفیک انجام شود. در آن مقطع به قرارداد داوری آیفیک رسیدیم که اول ایشان قرارداد را امضا کردند و بعد من.
در اولین داوری همین ماوقعی که برایتان گفتم برای آنها گفتم. آقای عفیفه هیچ حرفی نزد و سوال داوران هم این بود که وقتی پروژه مشابهی به شما پیشنهاد داده شده، چرا به غفارزاده که قرار بود تهیه کننده کار او هم باشید، اطلاع ندادید.
آقای عفیفه به جلسه دوم نیامد و وکیلش را فرستاد که ایشان بنده را تهدید به شکایت کرد که من خیلی ناراحت شدم و بین من و وکیل آنها بحث و جدلی پیش آمد. داوران گفتند ما رایمان را جلسه بعد صادر می کنیم.
من در پایان جلسه به داوران پیشنهاد دادم که دو کارشناس مرتبط از سوی طرفین معرفی شده و هر دو طرح و فیلمنامه را خوانده و نظر کارشناسی بدهند. من به سه چهار فیلمنامه نویس از کانون فیلمنامه نویسان گفتم ولی کسی نپذیرفت و گفتند ما وارد دعوای حسن فتحی و عفیفه نمی شویم. از سوی آقای عفیفه هم فرهاد توحیدی معرفی شد و نفر دوم را یادم نمی آید که بود. من هم گفتم فرهاد توحیدی را قبول دارم، با اینکه می دانستم «مست عشق» را با آقای فتحی کار کرده است.
فرهاد توحیدی طرح من را با هفت قسمت «جیران» مقایسه کرده و گزارشی پنج صفحه ای با دستخط خودش نوشت. در آخر نوشته او این بود که انقدر این دو شبیه هم هستند که باید یکی از آنها ساخته شود.
داورها این را دادند به من و من هم اعتراض نکردم. رسیدیم به جلسه سوم که می خواستند رای صادر کنند. من پیش از صادر شدن رای زنگ زدم به فرهاد توحیدی و گفتم ممنون از گزارشی که نوشتید اما من نمی خواهم عذاب وجدان بگیرم، حتی اگر رای به من نفع من صادر شود، لطفا شما طرح من را با طرح اولیه احسان جوانمرد هم مقایسه کنید. فرهاد توحیدی پس از بررسی، نامه دوم را هم نوشت که طرح غفارزاده ربطی به طرح جوانمرد ندارد. باز هم داورها از من پرسیدند شما به این رای اعتراض دارید که گفتم نه!
همچنین فرهاد توحیدی در نامه دوم اشاره می کند که از قسمت هفتم به بعد رفته رفته شباهت ها کم و کمرنگتر می شود.
*در این فواصل که فرهاد توحیدی و دوستان در آیفیک فیلمنامه «جیران» را داشتند، به شما ندادند؟
غفارزاده: نه اصلا. تا زمانی که رای صادر شد که همین مدارکی است که می بینید. در بند یک آمده است که اقدام آقای عفیفه در خصوص ساخت سریالی با مضمون طرح سریال «مارال» که آقای مهرداد غفارزاده به ایشان ارائه کرده است و مدتی برای تولید آن با یکدیگر اقداماتی جهت جذب سرمایه گذار نموده اند، بر خلاف عرف فیلمسازی کشور و شئون حرفه ای تهیه کنندگی بوده است و آقای اسماعیل عفیفه به مدت یکسال از تاریخ ابلاغ این رای نمی تواند محصولی با شباهت به طرح کلی، شخصیت پردازی، داستانهای فرعی و موقعیت های دراماتیک، طرح سریال های «مارال» و «جیران» در شبکه نمایش خانگی و vod و دیگر پلتفرم های انتشار، توزیع و پخش آثار تصویری به عنوان تهیه کننده، پخش، توزیع و منتشر نماید.
در بند 2 رای نیز آمده است «در خصوص ادعای سرقت ادبی و هنری شورای داوری موضوع اختلاف را به کارشناسی مرضی الطرفین آقای فرهاد توحیدی ارجاع نمود و مطابق با گزارش ارائه شده آقای عفیفه ملزم و متعهد به رفع شباهت های اعلام شده در فیلمنامه جیران با سریال مارال می باشد.»
بعد از گزارش و رایی که آیفیک داد، آقای فرهاد توحیدی ظاهرا به درخواست بهروز مفید بعد از دو ماه یک نامه ای می دهد که من 21 قسمت سناریو را خواندم و دیگر شباهتی وجود ندارد.
احمد یاسمن: البته این بررسی مجدد آقای توحیدی در راستای اجرای رای بود زیرا در آن رای آمده بود که شباهت ها باید حذف شود. البته آنها هرگز فیلمنامه را به ما نشان ندادند که بفهمیم شباهتی هست یا خیر. آقای توحیدی رای و نظر قبلی خود را پس نگرفت.
غفارزاده: ولی ما ایشان را به عنوان کارشناس بعد از رای، تایید نکرده بودیم.
*ولی به نظر می رسد نظر کارشناسی فرهاد توحیدی به نفع شما بوده است.
یاسمن: چون قرار بود پروانه ساخت آنها تمدید شود، دوباره از آقای توحیدی نظر خواسته بودند.
غفارزاده: رسیدیم به آنجا که آقای توحیدی نامه تکمیلی می دهد. از این سو هم ما پنج قسمت «آهوی من مارال» را به شورای پروانه ساخت داده بودیم و دو نفر از اعضا به من زنگ زدند و گفتند متن خوبی است اما شبیه «جیران» است.
*برخورد سازمان سینمایی با رای آیفیک چه بود؟
غفارزاده: من این رای را به آقای حبشی دادم ولی او گفت ما بر اساس داوری صنف نمی توانیم وارد عمل شویم و باید این رای از سوی سیستم قضا لازم الاجرا شود. از اینجا به بعد آقای احمد یاسمن به عنوان مشاور حقوقی، امور من را عهده دار شد.
این صحبت آقای حبشی در حالی بود که ما رای هفت نفر از شورای داوری صنف را داشتیم و عرف می گوید وقتی حقی در حال ضایع شدن است بهتر است این رای را بپذیری.
به هر حال یک تا دو ماه طول کشید تا ما لازم الاجرا بودن رای را گرفتیم. جالب است بدانید آقای عفیفه و فتحی در این فاصله درخواست ابطال رای آیفیک را داده بودند. ولی وقتی ما به دادگاه رفتیم، مدیر شعبه دادگاه گفت روز قبل آمده اند و درخواستشان را پس گرفته اند. به هر ترتیب، دو روز بعد حکم لازم الاجرا شد و ما حکم قضایی را به وزارت ارشاد بردیم.
من هنوز هم می گویم اگر آنها فیلمنامه چند قسمت را می دادند من بخوانم هیچ کدام از این مسایل پیش نمی آمد.
*پس چرا حکم از سوی سازمان سینمایی اجرا نشد؟
غفارزاده: راستش را بخواهید من هم توقع داشتم ارشاد این حکم را اجرا کند ولی ما را فرستادند سمت دایره حقوقی و دو سه جلسه رفتیم و آمدیم. به من گفتند به آنها می گوییم شباهت ها را دربیاورند و به تو مجوز می دهیم و دو داستان با موضوع ناصرالدین شاه اشکال ندارد. نشان به آن نشان که آقای کرمی دبیر شورای پروانه ساخت به من زنگ زد که 15 قسمت را بفرست من می خواهم برای عفیفه و فتحی بفرستم که شباهتی با «جیران» نداشته باشد و من برای کرمی فرستادم.
*شما کلا این طرح و بعدها فیلمنامه چند قسمت را برای هر کسی که طلب کرد، فرستادید!
غفارزاده: من به کار خودم ایمان داشتم. سعی کردم با صداقت رفتار کنم و می خواستم مساله حل شود.
یاسمن: سازمان سینمایی قصد داشت اصل صداقت و صحت را جاری کند و مبنایش این بود که اگر شباهت ها را درنیاورند در زمان پخش توسط مانعی که ما ایجاد می کنیم، امکان گرفتن مجوز پخش نخواهند داشت و خسارت زیادتری می خورند.
یارمحمدی: ولی این برای زمان و جایی است که محل بازبینی نداشته باشد. وزارت ارشاد که مو را از ماست بیرون می کشد آیا امکان دارد نامه توحیدی را بایگانی کند و به هیچ کدام از اعضای شورای پروانه ساخت که قرارست مجوز را تمدید کنند، نگوید که فیلمنامه را بخوانید و به این نامه هم دقت کنید؟
غفارزاده: یکی از اعضای پروانه ساخت بعدا اعلام کرد که به آقایان فتحی و جوانمرد گفته است فیلمنامه تان شباهت دارد و باتوجه به رایی که غفارزاده گرفته است، باید شباهت ها را درآورید. در این مدت بلافاصله من مجوز گرفتم و همان روز سرمایه گذار که این بار آقای سعید خندق آبادی است، عاشقانه پای کار آمد.
وقتی رای دادگاه را نزد آقای حبشی بردم، گفتم برای شما بهتر است که پروژه متوقف شود. ایشان گفت غفارزاده آن ها دو میلیارد هزینه کرده اند، نمی شود این بودجه را نادیده گرفت. حالا سوال من این است، اگر ما در این مرحله جلوی کار را بگیریم، خسارت چند برابر نشده است؟
اصلا سوال من این است مگر گرفتن حق به این وابسته است که طرف مقابل چقدر هزینه کرده است؟
حتی ما را تهدید کردند که پروژه موازی تولید نکنید و آقای جوانمرد در اینستاگرامش مطلبی توهین آمیز گذاشت که بعدا بلافاصله حذف کرد. این مسایل و حاشیه ها باعث شد پلتفرم پخش ما که نماوا بود، منصرف شود. ما بدون حاشیه کار را تولید کردیم و طبق رای دادگاه این حق برای ما محفوظ بود که شکایت کیفری کنیم.
ما کار را ساختیم تا رسیدیم به اینکه اختلاف ارشاد و ساترا بر سر مالکیت شبکه نمایش خانگی شروع شد و حالا کل ماجرا پاس داده شده بود به ساترا و ما فهمیدیم که قرارست «جیران» پخش شود.
*در این فاصله پروژه «آهوی من مارال» به دلیل مشکلات مالی و نداشتن پلتفرم پخش فعلا متوقف شد؟
غفارزاده: بله. در همین فاصله من متوجه شدم هنوز شباهت ها در سریال «جیران» با سریال ما پابرجاست؛. عشق مثلثی و رقیب عشقی، شخصیتی مانند سیاوش در طرح جوانمرد نبوده و از طرح ما گرفته شده است که آن زمان به اسم سلمان در طرح من بود و موقع نوشتن فیلمنامه نامش را به یاشار تغییر دادیم. سیاوش آنها یاشار ماست که رقیب عشقی شاه است. این مثلث را ما داشتیم ولی در طرح آنها نبود.
ما متوجه شدیم ساترا می خواهد به کار مجوز دهد پس برای طرح مساله به آنجا رفتیم؛ درست زمانی که می خواستند مجوز پوستر «جیران» را بدهند.
یاسمن: ما به آنها گفتیم سرقت ادبی اتفاق افتاده و همچنین طبق اطلاعاتی که به ما رسیده، آنها چیزی را ساخته اند که به فیلمنامه آقای غفارزاده نزدیک است. ما از ساترا خواستیم کار غفارزاده را با «جیران» تطبیق دهند چون متولی این امر هستند. در خبری که خود شما منتشر کرده اید آمده است جلسه ای با حضور اصغر پورمحمدی رییس شورای صدور پروانه انتشار تولیدات حرفهای در فضای مجازی، وحید فرهمند معاون حقوقی و تدوین مقررات، محمد حسامپور معاون پایش و نظارت و مدیریت حمایت از حقوق مالکیت فکری تشکیل شده است که این نشان می دهد ساترا معاونتی برای مساله حقوق مالکیت فکری دارد پس حتما تکلیف و وظیفه دارند اگر کسی مدعی شد که ایده او مورد سرقت قرار گرفته است، بررسی کنند. ساترا مرجع صلاحیت دار است و تکلیف دارد.
غفارزاده: ما در اولین مراجعه به ساترا پیش آقای حسام پور رفتیم و در آن جلسه من و وکلا و آقای خندق آبادی بودیم. حتی آقای خندق آبادی به آقای پورمحمدی زنگ زد و ایشان دستور داد که کار فعلا متوقف شود. آقای حسام پور هم اعلام کرد که در نامه ای به او شرح ماوقع را بگویم که من برایش فرستادم. حتی او از من پرسید چقدر از سریال را ساختی گفتم 650 دقیقه مفید گرفته ایم. گفت بیاورید در حضور شما ببینیم. ما دو قسمت و نیم آماده کرده و نزد آقای حسام پور بردیم ولی او گفت باید به بخش حقوقی بروید. آقای کنعانی مسئول حقوقی گفت تاریخ مصادره کسی نیست، ما گفتیم کانسپت یکی است. ایشان گفت بررسی می کنیم ولی دیگر خبری نشد. بار دیگر به آقای حسام پور مراجعه کردیم درست همان زمان که پخش پوستر و بیلبورد «جیران» شروع شده بود. ما گفتیم شکایت کرده ایم اما تبلیغات انجام می شود؟ مسئولان ساترا گفتند مجوز دارند. پس می توانند تبلیغ کنند. یک روز دیگر به ما زنگ زدند، گفتند جلسه داریم با شما و آقای عفیفه، مشاور حقوقی خود را هم نیاورید. این جلسه 15 دی ماه بود و منجر به همین خبری است که شما در رسانه تان منتشر کرده اید.
طرفین دعوا در آن جلسه توافق کردیم که طی روزهای پنجشنبه 16 و جمعه 17 دی ماه، طی جلساتی به تماشای سریال «جیران» و تطبیق آن با طرح سریال «آهوی من مارال» بپردازیم تا درباره وجود یا نبود مشابهت آنها به صورت مشترک توافق کنیم، اما علیرغم موافقت اولیه، با استنکاف عفیفه تهیهکننده سریال «جیران» این جلسات برگزار نشد.
آقای عفیفه پنجشنبه اصلا جواب مرا ندادند و جمعه ظهر گفتند نمی توانم چنین کاری بکنم زیرا به سرمایه گذار و حسن فتحی نگفته ام. شما سریال تان را بیاورید که ببینم و اگر کمکی از دستم برمی آمد، انجام می دهم.
پس از این اتفاق، ما یک نامه به ساترا نوشته و اعلام کردیم آقای عفیفه انصراف داده است ولی ما همچنان می خواهیم چند قسمت از «جیران» را ببینیم که اگر شباهت ندارد، از کل ماجرا صرفنظر کنیم و اگر شباهت دارد باید دربیاید. ما حداقل 6 تا 7 نامه به ساترا با مضامین مختلف داده ایم اما به هیچ کدام از آنها جواب نداده اند.
یاسمن: ساترا به ما می گوید اگر به توافق رسیدید که شباهت نیست هیچ، ولی اگر بود ما شورا تشکیل و نظر می دهیم و شما را به دادسرا معرفی می کنیم. من گفتم راه کیفری برای ما باز است. ولی ساترا مرجع صدور مجوز است و خود واحد حقوقی دارد. پس چرا ما را به دادسرا ارجاع می دهد. قانون این حق را به شما داده که مجوز ندهید و وقتی در رای لازم الاجرا می بینید که نوشته شده باید شباهت ها دربیاید، به عنوان متولی باید این کار را انجام دهید و ارجاع به دادسرا، غیرقانونی است چراکه تکلیف دارید. شما می توانید از تهیه کننده بخواهید محتوا را برای بررسی تطبیقی در اختیارتان بگذارد و اگر او نیاورد شما وظیفه داری مجوز ندهی تا بررسی انجام گیرد.
*یعنی ساترا تا حل همه ابعاد حقوقی این پرونده، نباید مجوز پخش بدهد؟
یاسمن: ما رای دادگاه داوری را داریم که لازم الاجراست و ساترا هم متولی این اجرا است. وقتی گفته شده شباهت ها باید دربیاید یعنی شباهتی وجود داشته است، پس ساترا تکلیف دارد هر دو کار را تطبیق داده و نظر دهد. اگر شباهت نداشت که مجوز می گیرد اما اگر شباهت داشت نباید مجوز بدهند.
تا اینجای کار، ساترا وارد تطبیق نشده و وظیفه اش را انجام نداده است. ساترا باید امری و دستوری به عفیفه و غفارزاده می گفت باید طرح و سریال خود را بیاورید تا ما تطبیق دهیم.
از سوی دیگر می گویند این دعوا خصوصی است. دعوای سرقت ادبی هم جنبه خصوصی دارد و هم جنبه عمومی طبق قانون، سرقت ادبی مجازات و حبس دارد. ساترا از یک طرف می گوید دعوای خصوصی است از طرف دیگر می گوید به دادسرا بروید. آنهم در حالی که دادسرا به دعاوی که جنبه عمومی دارند، می پردازد.
ما برای اتمام حجت به ساترا نامه زدیم و گفتیم اگر سریال پخش شود و شباهت وجود داشته باشد، شکایت کیفری می کنیم.
من چند ایراد به عملکرد ساترا دارم. وقتی جلسه گذاشتند که غفارزاده و عفیفه دوستانه موضوع را حل و فصل کنند و صورت جلسه امضا شد چرا وقتی عفیفه جلسه را برگزار نکرد و تطبیق هم انجام داده نشد، تکلیفشان را انجام نداده و طرفین را ملزم به اجرای مصوبات جلسه نکردند؟
چرا به راحتی از استنکاف عفیفه گذشت می کنند و می گویند به دادسرا بروید و شکایت کیفری کنید. ساترا مرجع اجرای رای داوری است. کجا جز ساترا به عنوان مرجع صدور مجوز پخش باید ببیند که آیا شباهت ها حذف شده است یا نه. یک بار رای صادر و لازم الاجرا شده است حالا شما متولی این هستید که اگر کاری صلاحیتش تایید نشده مجوز ندهید. همین که عفیفه استنکاف کرد به راحتی از کنارش گذشتند و از وظیفه شان عدول کردند.
*الان شما قصد دارید از مسیر ساترا منصرف شده و شکایت را به دادسرا ببرید؟
یاسمن: اصلا اینگونه نیست. ساترا مرجعی است که باید این حکم را اجرا کند. اگر به غفارزاده نامه بزند که سریالت را بیاور، باید ببرد. بحث کیفری جای خودش. ما به عنوان اتمام حجت به معاونت حقوقی و مرجع صدور مجوز نامه زدیم که فعلا پخش نشود تا تکلیف این موضوع روشن شود. اگر شما مجوز پخش بدهید درواقع عنصر مادی این جرم را تکمیل کرده اید و ما می توانیم به عنوان مباشر مشارکت و یا معاونت از مسئولان این امر شکایت کنیم. نامه را دو روز پیش دادیم و استدلال حقوقی ساترا تعجب برانگیز است. ما باتوجه به مدارکی که داریم بعد از اینکه «جیران» پخش شود اگر به کاری که سرقت ادبی دارد، مجوز بدهند شریک یا معاون جرم هستند و شکایت ما از همه عوامل موثر که باعث تکمیل عنصر مادی این جرم شدند خواهد بود؛ هم از ساترا به عنوان متولی که وظیفه دارد و هم از آقای عفیفه هم از فیلیمو.
یارمحمدی: اگر سریال پخش شود، ما باید برویم دادگاه کیفری شکایت کنیم.
*و اگر سریال پخش نشود؟
غفارزاده: ما اگر امکان دیدن و درآوردن شباهت ها را نداشته باشیم همچنان از ساترا می خواهیم که تطبیق دهد.
اگر سریال پخش شود، ابتدا با متن خود تطبیق می دهیم، اگر مشابه نبود که هیچ کاری نمی کنیم، بلکه «جیران» را با لذت تماشا می کنیم.
*واقعا چه قدر فکر میکنید شباهت وجود دارد؟
غفارزاده: 10 قسمت اول که قرارست مخاطب را جذب کند، عناصر داستانی من را دارد. ضمن اینکه قانون می گوید اگر همه یا بخشی از طرحی دزدی شده باشد تخلف صورت گرفته و حبس دارد.
*اگر سریال خودتان نخوابیده بود باز هم به ساترا شکایت می کردید؟
غفارزاده: بله قطعا. اگر ابتدا کار ما پخش می شد و بعد از وسط کار ما کار آن ها شروع می شد، مشکلی نداشتم و این موضوع را به ساترا هم اعلام کرده ام.
*به نظرتان، دلیل اینکه در این سال ها کار شما در امور اداری و حقوقی دچار مشکل شده، ولی از سوی دیگر کار آقای فتحی ساخته و به پخش رسیده است، چیست؟ چون ایشان معروف هستند؟
غفارزاده: هم معروف است، هم سابقه اش زیاد است، هم مردم به ایشان و آثارش علاقه دارند؛ به هرحال فیلمساز خوبی است. من خودم سریال «شهرزاد» را می دیدم و دوست داشتم ولی این دلیل نمی شود کار خطای دوستم و کارگردانی که به او علاقه دارم، نادیده بگیرم. اگر محصول اندیشه و فکر شما را بدزدند چه حسی به شما دست می دهد؟
*پس فکر می کنید ارشاد و ساترا ترجیح دادهاند طرف آدم معروف بایستند؟
غفارزاده: اغماض کردند، اما اگر کارنامه کاری من را ببینید هیچ کارم شبیه دیگری نیست. من در این 40 سال که بی حاشیه عمل کردم اگر می آمدم طرح «شهرزاد» ایشان را می دزیدم با من همین برخورد را می کردند که با حسن فتحی کردند؟
*اگر دوباره به سیستم قضا مراجعه کنید فکر می کنید آنجا برخورد مشابه را دارند یا نه؟
غفارزاده: باتوجه به شرایط پرونده و شواهد قرائن و مدارکم با اطمینان 100 درصد می گویم برنده دادگاه هستیم.
یاسمن: ما قوه قضاییه را قبول داریم و اصل بر این است که قضاوت عادلانه و صحیح خواهد شد و ما هم امیدواریم رسیدگی درست شود. فکر می کنیم بعد از پخش اگر مستندات را ببریم، دادگاه به درستی رسیدگی می کند و حق ما حتما گرفته می شود.
غفازاده: به نظر من اگر از همان ابتدا اجازه می دادند ما چند قسمت از فیلمنامه «جیران» را خوانده و تطبیق بدهیم این ماجرا می توانست به این دعوا نکشد. اگر «جیران» خود «جیران» بود نه «جیران»ِ «مارال»، ما اصلا حرفی نداشتیم. اگر واقعا شباهت ندارد، باید اجازه می دادند طبق همین جلسه هفته گذشته ساترا، من چند قسمت را می دیدم. الان شرایط به گونه ای است که من با اطمینان می گویم شباهت وجود دارد.